میگویند حالا که سپاه در لیست تروریستی امریکا قرار گرفته است جنگ میشود، برخی به صرافت افتادهاند که کاری کند که جنگ نشود غافل از اینکه امریکا نه اینکه نخواهد بلکه توان شروع جنگ با جمهوری اسلامی ایران را ندارد. این سخنی نیست که مانند لیدر متخاصم امریکایی علیه ایران بدون سند بر زبان بیاوریم، این سخن، متنی است مستدلل که براساس رفتارهای امریکایی استخراج شده است، بر همین اساس سعی خواهیم کرد دلایل اینکه ادعا داریم امریکا هیچ جنگی را علیه مردم ایران شروع نمیکند یک به یک برشماریم. اول به سراغ مولفههایی میرویم که امریکا در محاسبه دستاوردها و از دست دادنهایش از آنها یاد میکند.
در تیررس بودن پایگاههای امریکایی
شاید نخستین نکتهای که باعث شود امریکا از آغاز جگ علیه جمهوری اسلامی ایران منصرف شود وجود پایگاههای بیشماری است که در تیررس ایران قرار دارد. پایگاههایی که باعث میشود به جای هزینههای جنگ تن به تن جنگ را به پایگاههای نظامی امریکا کشانده و تلفات نظامی و هزینههای امریکا را با توجه به مسائل اقتصادی این کشور بسیار بالا ببرد. بر همین اساس ایالت متحده نمیتواند برای حراست از پایگاههایی که در تیررس موشکهای جمهوری اسلامی است کاری کند و عملا در ساعات اولیه آغاز جنگ، بازندهای با خسارات چند صد بیلیون دلاری نام خواهد رفت که شاید امریکا را یک قرن به عقب ببرد.
نداشتن بودجه لازم برای شروع جنگ
یادمان نرفته که ترامپ وعده داد همه هزینههای بیرونی را به داخل آورده و به مردم کمک کند و برای بیکاری و رکود و مشکلات اقتصادی بیامان این کشور کاری کند، بر همین اساس سیاست کلی این کشور تلاش برای احیای اقتصاد داخلی امریکاست و بودجه جدیدی برای شروع جنگ ندارد هر چند که اگر بودجه را عربستان هم برعهده بگیرد، مانند هزینههایی که برای تولد داعش و بمباران سوریه پرداخت کرد، عملا نیروی انسانی برای اعزام جهت جنگ را نه امریکا دارد و نه عربستان.
نداشتن اجازه شروع جنگ برای ترامپ
شاید از همه نکات مهمتر این باشد که درست است که ترامپ به عنوان رئیسجمهوری که هر کار عجیب و غریب و بیمنطق را انجام میدهد تداعیکننده دوران بوش بوده و این انتظار را در افکار عمومی ایجاد میکند که اقدامات بیمنطق مانند آغاز یک مخاصمه را رقم بزند و آغازگر جنگ علیه ایران باشد، اما باید یادمان بماند که او در تاریخ ایالت متحده تنها رئیسجمهوری است که اجازه آغاز جنگ از او گرفته شده است و حتی اگر بخواهد هم نمیتواند آغازگر یک جنگ بدون اجازه قانونی کنگره باشد.
با توجه به ترکیب کنگره بعید به نظر میرسد که ترامپ بتواند کنگره را مجاب کند که رای به شروع جنگ علیه ایران داده و با او در مسیر آغاز جنگ همپیمان شود. ضمن اینکه امریکا برای شروع جنگ توان و ظرفیتهای لازم را نداشته و ندارد.
عدم قدرت لازم برای اجماع جهانی
در نهایت آخرین دلیل از جمله دلایلی که ظرفیتهای امریکا این اجازه را به او نمیدهد که آغازگر جنگ علیه ایران باشد این است که این کشور توان لازم برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را نداشته و تقریبا حضور ترامپ در راس قدرت امریکا باعث شده که حتی کشورهای دوست هم با امریکا روابطی تعریف شده داشته و زبان به انتقاد بگشایند، حتی کشورهایی که تا پیش از این همراه امریکا بودند اینروزها به واسطه حضور ترامپ و فشار افکار عمومی در مقابله با او، رفتارهای او را تقبیح کرده و اجازه نمیدهند دنبالهروی رفتارهای ناشایست او حداقل در ظاهر باشند بر همین اساس قدرتی که امریکا در سال ۲۰۰۳ برای حمله به عراق داشت که توانست یکجانبه جنگی را آغاز کند نداشته و نمیتواند این کار را بدون اجماع هم پیگیری کند.
اما به جز موارد یاد شده ایالت متحده خاطرات خوبی از مواجه به جمهوری اسلامی ایران ندارد و این نیز نکتهای است که باعث میشود در مورد آغاز جنگ با ایران محتاطتر عمل و فکر کند.
بازنده جنگ تحمیلی
امریکاییها در خاطرشان هست که در کمتر از ۴۰ سال گذشته جنگی را با حمایت از صدام در شرایطی که انقلاب نوپا بود علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند و علیرغم صرف هزینههای بسیار و تجهیز صدام و وجود ارتشی از همه دنیا در بین بعثیها بعد از ۸ سال جنگ فرسایشی و مقاومت مردم ایران برای خاتمه جنگ التماسکنان شرایط ایران را پذیرفتند.
مقاومت هشت ساله انقلابیها آن هم زمانی که مردم ایران با دست خالی مقابل جهان ایستادند درس خوبی به امریکا داد، درسی که رهبر انقلاب هم بارها و بارها به آن اشاره داشتند و تاکید کردند که امریکا ممکن است شروعکننده جنگ باشد اما پایان آن را ملت ایران تعیین خواهند کرد. همین مساله یکی از نکات بازدارندهای است که مانع از شروع جنگ توسط امریکا خواهد شد.
نشکستن در قبال ترورهای کور و برنامهریزی شده
یکبار دیگر امریکاییها بعد از شکست مفتضحانه سعی کردند با تقویت و حمایت از گروههای تروریستی به مقابله با حکومت و ملت انقلابی ایران بپردازند که در آن زمان هم از زمان عملیات مرصاد، ترورهای کور، ترورهای سران کشور، تجهیز کردن تروریستهای اطراف مرز شکستهای مفتضحانه را تجربه کرده و متوجه شدند که از طریق سازمان منافقین، طالبان، جندالشیطان، جیشالعدل و.. نمیتوانند نتیجهای را کسب کنند و بر همین اساس در این ورطه هم طعم شکست را چشیدهاند.
شکست در سیاستهای تحریمی
تحریمهای پیدرپی جمهوری اسلامی هم که بارها و بارها توسط امریکا صورت گرفته تا حدی که حتی اقلام دارویی و انسانی را هم شامل شده نشان داده که نمیتواند راهحل امریکا برای دشمنی با جمهوری اسلامی ایران تلقی شود و در این مسیر هم به جز شکست عایدی برای امریکاییها حاصل نشده است، به طوری که اوباما به عنوان رئیسجمهور ایالت متحده صراحتا اعلام کرد که تحریمها برای امریکاییها راهگشا نبوده و در این مسیر جان کری هم همین موضوع را در جلسه استماع کنگره صراحتا اعلام کرد که سیستمهای تحریم علیه جمهوری اسلامی شکست خورده است. بر همین اساس این مواجه امریکا با مردم ایران هم منجر به شکست شد.
شکست پروژه انشقاق داخلی
یکی دیگر از مسایلی که باعث میشود امریکا را بازنده همیشگی پروژههای ضد ایرانی بنامیم شکستهای پیدرپیای است که امریکاییها در تلاش برای ایجاد انشقاق در داخل کشور تجربه کردهاند، امریکاییها که بعد از نتیجه نگرفتن از نفوذیهایی مانند بنیصدر نتوانستند راه به جایی ببرند تلاش کردند تا مردم را از حکومت و ارکان آن دلزده کرده و بر همین اساس با بودجههای کلان به راهاندازی رسانههای فارسیزبان ۲۴ ساعته دست زدند اما این سیاهنماییها و دروغافکنیها و تلاش برای ایجاد انشقاق راه به جایی نبرد و مردم در بزنگاهها نشان دادند که پشت نیروهای خدوم خود را خالی نکرده و همواره یاور مسئولینی هستند که خدمت را پیشه خود کردهاند. مسئولینی که تلاش دارند تا به مردم کمک کنند و در مسیر آرمانهای انقلاب قدم بردارند.
بازنده جنگهای نیابیتی
در آخرین مواجه ایران و امریکا هم میتوان شکست پیدرپی امریکا را در جنگهای نیابتی به یاد آورد آنجا که دشمنان در شروع جنگ ۳۳ روزه با شکست مواجه شدند و ادامه این شکستها را در سوریه، عراق، لبنان و غزه بار دیگر تجربه کردند و نتوانستند در جنگهای نیابتی هم توفیقی حاصل کنند. همه موارد ذکر شده نشان میدهد که امریکا توان شروع جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران را ندارد و نمیخواهد در ورطه اقدام علنیتر شکست را تجربه کند اما با این رویه این پرسش پیش میآید که چرا با همه این تفاسیر بلوف جنگ را هر از چند گاهی تکرار میکند؟!
چرا بلوف جنگ؟
پاسخ به این سوال هم ساده است. امریکاییها که دیدهاند برخی در کشور از توهم وجود سایه جنگ به حدی میترسند که میتوانند ترسهای خود را به افکار عمومی انتقال داده و بعد از این ترس امتیاز بگیرند، تلاش دارند تا این بلوف را تکرار کنند و باز هم مسیر امتیازگیری را به دلیل توهم وجود سایه جنگ طی کنند، غافل از اینکه ملت ایران هوشیارتر از این هستند که دوباره فریب توهم سایه جنگ را خورده و از ترس مرگ دست به خودکشی زده و امتیازی به دشمن دهند. بر همین اساس تلاش امریکا تنها تلاشی مذبوحانه برای امتیازگیری از ترسوهاست که اینبار راه به جایی نخواهد برد.
نویسنده: مائده شیرپور