در دنياي امروز فوتبال ديگر يك ورزش ساده نيست. فوتبال از ورزشي محلي به رخدادي جهاني تبديل شده كه ميلياردها دلار گردش مالي براي فعالان اين حوزه كه ديگر تحت عنوان صنعت از آن نام برده ميشود، به همراه دارد.
لحظه لحظه فوتبال ميليونها نفر را شاد و قلوب ميليونها نفر ديگر را ميشكند و بسيار هستند سياستمداراني كه براي كنترل اوضاع اجتماعي و يا تاثيرگذاري در افكار عمومي از فوتبال سود ميبرند.
در ايران نيز كشتي عنوان ورزش اول كشور را به خود اختصاص داده است و رشتههاي انفرادي زيادي مانند كشتي، تكواندو و كاراته و حتي ورزشهاي جمعي از جمله واليبال و بسكتبال افتخارات بسياري براي ايرانيان كسب كردهاند، اما اين فوتبال است كه ميليونها هوادار را به ورزشگاه كشانده و پرطرفدار ترين رشته ورزشي حال حاضر كشورمان شناخته ميشود.
در اين ميان ليگ برتر فوتبال به عنوان اصلي ترين، حساسترين و مهمترين رقابت ورزشي در كشور هر ساله برگزار شده و چندين ماه شور و هيجان را به خانههاي ايرانيان ميكشاند.
در دومين ماه از سال جاري يازدهمين دوره ليگ برتر فوتبال ايران در حالي به پايان رسيد كه رخدادهاي بسياري را شاهد بوديم.
از اوج گرفتن كهكشانيها تا قهرماني سه باره اصفهانيها، از نتايج عجيب قرمزپوشان تبريزي تا سقوط ناباورانه سرخپوشان پايتخت، همه و همه فصلي پر هياهو و جنجالي را براي فوتبال ايران رقم زد.در اين نوشتار نگاهي كوتاه به مهمترين رخدادهاي ليگ برتر دوره يازدهم خواهيم داشت.
اصفهان، همچنان بر فراز فوتبال ايران
يكي از نخستين بمبهاي خبري پيش از آغاز رقابتهاي يازدهمين دوره ليگ برتر انتقال امير قلعهنويي از سپاهان اصفهان به تراكتورسازي تبريز بود.كم نيستند كارشناساني كه از وي به عنوان بهترين مربي حال حاضر فوتبال ايران ياد ميكنند. زماني كه قلعهنويي چمدان خود را بست و از اصفهان به تبريز رفت، بسياري سرنوشت استقلال را در زمان از دست دادن اين مربي براي سپاهان پيشبيني ميكردند.
در آن دوران واعظ آشتياني مديريت وقت آبيپوشان تهران تنها قلعهنويي را از دست نداد، بلكه كل تيم فوتبال اين باشگاه از هم پاشيده شد. چرا كه قلعهنويي با رفتن از استقلال خسرو حيدري، سياوش اكبرپور، جانواريو را با خود برد و از سوي ديگر بسياري از چهرههاي شاخص آبيپوشان تهراني مانندطالب لو، شكوري وحسين كاظمي نيز بار سفر بستند.
اين امر موجب شد كه استقلال بي قلعه نويي تبديل به شير بي يال و كوپالي شود كه صمد مرفاوي نتوانست اقتدار گذشته را به آنها بازگرداند. كارشناسان بر اين عقيده بودند كه سپاهان نيز همين وضعيت را تجربه خواهد كرد و ۱۰ هفته نخست ليگ برتر نيز پيشبيني آنها را ثابت ميكرد. علت اين بود كه سپاهان نيز مانند استقلال مهرههاي اصلي خود يعني سيد مهدي رحمتي، خسرو حيدري، ابراهيم توره و حتي هادي عقيلي را از دست داد و با تيمي نصفه و نيمه و پر حاشيه پاي به رقابتهاي يازدهمين دوره ليگ برتر گذاشت. مهمتر آنكه سپاهانيها حتي محمدرضا ساكت مديرعامل چندين ساله خود را نيز به دليل حاشيههايي از دست دادند.
در همان روزها با اتفاقي عجيب و نادر و در حالي كه بيشترين بخت براي قهرماني جام باشگاههاي آسيا را براي خود قائل بودند، به دليل استفاده از بازيكني سه اخطاره از اين جام نيز با حكم كنفدراسيون فوتبال آسيا وداع كردند.
در اين شرايط بود كه تمام اميدهاي خود را به لوكا بوناچيچ مربي نام آشنا و كاربلد بستند كه وي نيز با تمام تواناييهايي كه داشت، نتوانست كشتي بحرانزده اصفهانيها را به درستي هدايت كند.
همين امر موجب شد كه مديريت باشگاه سپاهان اصفهان از لوكاي دوستداشتني خود دست بكشد و زلاتكو كرانچار را بر صندلي نخست هدايت اين تيم بنشاند.
كارشناسان ورزشي بر اين باور بودند كه مديران سپاهان ميخواهند با آرامش نسبي فصل را به پايان برده و برنامههاي اصلي خود را در فصل ۹۲ – ۹۱ اجرا كنند كه ناگهان ورق برگشت.
زردپوشان نصفه جهان در حالي كه نيم فصل اول را با اختلاف شش امتيازي نسبت به استقلال تهران به پايان برده بودند، در نيم فصل دوم يكي پس از ديگري حريفان را شكست داده و به صدر جدول رسيدند. آنها اين صدرنشيني را تا پايان رقابتها حفظ كرده و در نهايت با كسب عنوان قهرماني براي نخستين بار در فوتبال ايران به افتخار كسب سه عنوان پياپي قهرماني در ليگ برتر دستيافتند.بر اين اساس، زلاتكو كرانچاري كه آمده بود تا فقط آرامش را به سپاهان بازگرداند، در نهايت قهرماني را به مردم اصفهان هديه داد.
كهكشانيها دوم هم نشدند
آغاز رقابتهاي ليگ برتر اين دوره براي هواداران لاجورديپوش پايتخت با اخبار خوشي همراه بود. بازگشت خسرو حيدري، عدم مصدوميت سريالي مجتبي جباري، حضور سيد مهدي رحمتي در چارچوب دروازه استقلال، خريد آندرانيك تيموريان و فريدون زندي و مهمتر از همه آمادگي چشمگير فرهاد مجيدي. اين تركيب در كنار بازيكنان بزرگي چون ميلاد ميداوودي، آرش برهاني و حنيف عمرانزاده و دو خريد خوزستاني از استقلال تيمي پرستاره ساخت تا در ميان هواداران به عنوان كهكشانيها شناخته شوند.
در همان هفتههاي ابتدايي فصل استقلال با دست پر از زمين خارج ميشد تا اينكه توانست براي سومين بار پياپي حريف سنتي خود يعني پرسپوليس را نيز با گلهاي فرهاد مجيدي و مجتبي جباري شكست دهد. در هفتههاي نخست هيچ تيمي توان مقابله با استقلال را نداشت و آنها همواره از حريفان خود حداقل ۶ امتياز فاصله داشتند و با همين اختلاف نيز نيم فصل را به پايان بردند.
در اين ميان تنها پرويز مظلومي كه انتقادهاي بسياري به وي وارد ميشود، معتقد بود كه كهكشانيها در واقعيت كهكشاني نيستند و بارها در مصاحبهها اعلام ميكرد كه با مصدوميت يك بازيكن استقلال جايگزيني براي وي نخواهد داشت.اين واقعيت پنهان ماند تا زماني كه مجتبي جباري آتش به خرمن استقلاليها انداخت و پس از پايان بازي با سايپامهر كرج و در كمال تعجب همگان در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت در صورت حضور بازيكن عراقي آبيها در استقلال نميماند. پرداختن به اصل ماجراي اين درگيري مربوط به گزارش حاضر نيست، اما تصميم عجيب مديريت و كادر فني استقلال و عقبنشيني در برابر تهديد جباري، شيرازه اين تيم را از هم پاشيد.
پس از اين واقعه فرهاد مجيدي نتوانست شرايط استقلال را تحمل كند و از اين تيم جدا شد. رفتن مجيدي با مصدوميت چند بازيكن كليدي آنها مانند آندرانيك تيموريان، ميلاد ميداوودي و خسرو حيدري همراه بود و ناگهان هشدارهاي مظلومي رنگ واقعيت به خود گرفت.
البته كار از كار گذشته بود و استقلال ديگر نتوانست روي آرامش به خود ببيند و در نهايت نيز كهكشانيها نه اينكه قهرمان نشدند، بلكه نايب قهرماني را نيز به شاگردان امير قلعه نويي پيشكش و به همان كسب مقام قهرماني جام حذفي دل خوش كردند.
صبا، نفت و بالاخره تراكتور
حضور امير قلعهنويي در تبريز و هدايت محبوبترين تيم آذريزبانهاي كشورمان موجب شد كه نگاههاي اهالي فوتبال به تراكتورسازي جلب شود. البته اين تيم همواره با حضور دهها هزارنفري هوادارانش در ورزشگاه مورد احترام اهالي فوتبال بوده و هست، اما جذب قلعهنويي نشان ميداد كه تبريزيها به خواستههاي بلند بالايي ميانديشند و آنهم قهرماني است.
تراكتورسازي با امير قلعهنويي فصل بسيار موفقي را پشتسر گذاشت و اگر اندكي بخت با آنها يار بود، رسيدن به جام قهرماني دور از دسترسشان نبود. در كنار تراكتورسازي، صباي قم نيز عملكرد قابل قبولي داشت. صباييها يكي از كم حاشيهترين تيمهاي ليگ برتر بودند و اكثر حواشي اين تيم مربوط به مدل لباس عبدالله ويسي بود. كسب ۵۰ امتياز و قرار گرفتن در رده چهارم نتيجه عملكرد شاگردان ويسي در اين فصل است.
چند كيلومتر آنطرف تر از قم، يعني در تهران، يك تيم كم حاشيه ديگري حضور داشت به نام نفت تهران. نفت در نيم فصل نخست جايگاه سوم جدول را بدست آورد، در حالي كه با تيم دوم تنها از نظر تفاضل گل اختلاف اندكي داشت. آنها حضور در جايگاه پنجم جدول را مرهون ۳۰ امتيازي هستند كه در نيم فصل نخست كسب كردند و در نيم فصل دوم تنها با كسب ۱۹ امتياز به كار خود پايان دادند. بنابراين ميتوان دو فصل كاملا متفاوت را براي آنها ترسيم كرد.
از اين سه تيم، دو تيم نخست يعني تراكتورسازي تبريز و صبا سال آينده بايد در رقابتهاي جام باشگاه آسيا به نمايندگي از فوتبال ايران حضور داشته باشند.
كابوس ناتمام پرسپوليسيها
رقابتهاي يازدهمين دوره ليگ برتر به طور قطع براي هواداران پرسپوليس فراموش شدني نخواهد بود. قرمزپوشان پايتخت در اين فصل رخدادهاي عجيبي را تجربه كردند كه براي آنها قابل باور نبود و در نهايت نيز اگر چه با خوششانسي از سقوط به دسته اول فرار كردند، اما جايگاهي بهتر از دوازدهم در جدول نيافتند كه اين نتيجه در طول تاريخ باشگاه پرسپوليس بي سابقه است و شايد ديگر تكرار نشود.
آنها ابتدا حميد استيلي را به عنوان سرمربي در اختيار داشتند كه كشتي شكسته قرمزها را هر روز به سمت سقوطي وحشتناك سوق ميداد تا اينكه مسئولان عاليرتبه كشور پا به ميدان گذاشته و سردار رويانيان را به مديرعاملي اين باشگاه منصوب كردند. تحمل رويانيان چند هفته بيشتر دوام نياورد و با احترام عذر استيلي را خواست و با مربي تركتبار نام آشنايي مانند دنيزلي قرارداد بست.
اما دنيزلي هم براي آنها خوش يمن نبود و در هفتههاي پاياني ليگ برتر سرخپوشان تهراني از هيچ تيمي كمتر از ۴ گل دريافت نميكردند. به اين نتايج عجيب بايد رفتار غير ورزشي دو بازيكن پرسپوليس به نام هاي شيث رضايي و محمد نصرتي بعد از به ثمر رسيدن يك گل عادي را اضافه كنيم كه مشكلات آنها را چند برابر كرد.
نتايج اين فصل پيروزي نيازي به تحليل و تفسير ندارد و تنها ميتوان به بيان چند كلمه اكتفا كرد: ۳۴ بازي، ۱۲ تساوي، ۱۲ شكست و تنها ۱۰ پيروزي و بالاخره جايگاه دوازدهم جدول.
البته در اين فصل پرسپوليسيها اتفاق عجيب ديگري را رقم زدند و آنهم تغيير نتيجه شكست ۲ بر صفر برابر استقلال با پيروزي ۳ بر ۲ و آنهم در كمتر از ۱۰ دقيقه كه اين پيروزي كلكسيون رخدادهاي عجيب و غريب آنها را تكميل ميكند.
اشكهاي مربي و صندليهاي خالي
تغيير و تحول در فوتبال امري عادي به نظر ميرسد. به ويژه زماني كه تيمها نتيجه لازم را كسب نكنند و در اين حالت مديران نخستين گزينهاي را كه پيش روي خود ميبينند، عزل كادر فني است. ليگ برتر دوره يازدهم نيز از اين قائده مستثني نبود. در اين رقابتها از جمع ۱۸ تيم ليگ برتري، ۱۰ تيم اقدام به تغيير سرمربي خود كردند كه عبارت بودند از سپاهان اصفهان، داماش گيلان، سايپاي البرز، مس كرمان، نفت آبادان، پرسپوليس تهران، فجرسپاسي شيراز، شهرداري تبريز، شاهين بوشهر و مس سرچشمه.
پرحاشيهترين تغيير مربوط به رفتن حميد استيلي از پرسپوليس و كم حاشيهترين مربوط به اخراج مجيد صالح از سايپاي البرز است كه تا چند هفته بعد برخي از رسانهها نيز از عزل سرمربي نارنجيپوشان كرجي و علت آن اطلاعي نداشتند. نكته جالب توجه ديگر اين است كه شاهین بوشهر، شهرداری تبریز، مس کرمان و داماش گیلان در اين رقابتها بيش از يك بار تغيير كادر فني را تجربه كردند.
پيش به سوي جام جهاني
به هر حال فصل يازدهم رقابتهاي ليگ برتر فوتبال كشورمان در حالي به پايان رسيد كه از درون آن بايد استخوان بندي اصلي تيم ملي ايران براي حضور در رقابتهاي مقدماتي جام جهاني انتخاب شود. چرا كه امسال در حقيقت سال تلاش براي رفتن به جام جهاني است.
اميرنيكان فاضل