دومین سالگر جانباختن مسافران سقوط هواپیمای اوکراین که با خطای انسانی شلیک موشک، همزمان با عملیات موشکی برای انتقام خون حاج قاسم از آمریکاییها اتفاق افتاد، فرا رسید و دو غم بزرگ را برای ایران اسلامی رغم زد، غم از دست دادن سردار و سپهسالار ایران و غم از دست هموطنانمان در سقوط هواپیما.
ترور حاج قاسم سلیمانی از سوی آمریکاییها، اتفاقی نبود که مردم ایران از آن به سادگی بگذرند، موجی از فضای انتقام خواهی در ایران و در میان اقشار مردم با دیدگاههای گوناگون شکل گرفته بود و این مطالبه باید تأمین میشد.
علاوه بر آن اگر ایران به ترور ژنرال خود به دست آمریکاییها پاسخ نمیداد این برداشت صورت میگرفت که جمهوری اسلامی توانایی پاسخ به ایالات متحده را ندارد.
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در کمترین زمان برنامه عملیات موشکی علیه پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را تدارک دیدند و چون عملیات ترور در خاک عراق انجام شده بود، دو پایگاه آمریکا در این کشور هدف قرار گرفت.
فرماندهان ارشد نظامی هماهنگیها لازم را انجام داده بودند و سپاه و ارتش در روز عملیات در آماده باش کامل بودند اما با وجودی که دولت وقت در جریان قرار گرفته بود، به نظر میرسید همکاری لازم وجود نداشت.
طبعتاً و قطعاً در شرایط وضعیت قرمز جنگی ملاحظات زیادی باید در نظر گرفته شود تا از تبعات احتمالی بعدی جلوگیری کند.
در شرایطی مانند شرایط عملیات موشکی علیه مواضع آمریکاییها در منطقه پیش بینیها برای جلوگیری از بروز سوانح و اتفاقات هوایی میشود که به گفته فرماندهان ارشد سپاه به دولت وقت اعلام شده بود.
از جمله مهمترین اقدامی که باید انجام شود جلوگیری از پروازهای هواپیماهای مسافربری در محدوده و منطقه عملیات نظامی است.
حتی زمانی که در منطقهای رزمایش برگزار میشود یا رژه نیروهای مسلح اجرا میشود، پرواز در منطقه رزمایش و رژه ممنوع است.
این که چرا آسمان کشور برای عملیات موشکی «کلییر» نشده بود سوالی است که همچنان بدون پاسخ مانده و نیاز است تا در این زمینه با شفافیت و روشنگری بیشتری پاسخ داده شود.
علاوه بر آن نباید تحریکات، اقدامات تروریستی و شیطنتهای ایالات متحده را علیه جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفت، اگر آمریکاییها علیه ایران اقدامات تحریک آمیز انجام نداده بودند و سردار سلیمانی را ترور نکرده بودند،آیا چنین حادثهای رخ داده بود؟
حتی جاستین ترودو نخست وزیر کانادا، آمریکا را مقصر سقوط هواپیمای اوکراینی میداند و میگوید، اگر آمریکا در منطقه تنش ایجاد نمیکرد الان مسافران هواپیمای اوکراینی نزد خانواده هایشان بودند.
اگر ایران به ترور سردار سلیمانی از سوی آمریکا واکنش نشان نمیداد و به پایگاههای امریکا در عراق حمله موشکی نمیکرد، این ضعف باعث هارتر شدن ایالات متحده میگشت و با تصور این که ایران در شرایط ضعف قرار دارد، حملات بعدی را انجام میداد.
در این که دولت پیشین با پیشرفتهای موشکی و نظامی نیروهای مسلح رابطه خوبی نداشت و گواه این مدعا نیز سخنان برخی از دولتمران دولت گذشته است، تردیدی نیست. اما آیا دولت، سازمان هواپیمایی کشوری و دیگر مسئولیت ارشد دولت تدبیر و امید نمیتوانستند برای چند ساعت یا حتی یک روز آسمان کشور را کلییر کنند؟
رهبر انقلاب هم در خطبهها ینماز جمعه و هم در پیامی که صادر کردند، با تسلیت این سانحه جانگداز نیروهای مسلح را موظف کردند تا مسئله به دقت پیگیری شود.
ایشان در پیامی که صادر کردند فرمودند؛ «با اطلاع از نتایج تحقیقات ستاد کل دربارهی حادثهی هواپیمای مسافربری اوکراینی و اثبات دخالت خطای انسانی در آن، مصیبت درگذشت جانباختگان این حادثهی اندوهبار برای اینجانب بسیار سنگینتر شد.»
آیا هزینه کلییر کردن پروازها بیشتر بود یا سانحه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی که بیشتر مسافران آن ایرانی بودند؟
ترور حاج قاسم سلیمانی از سوی آمریکاییها، اتفاقی نبود که مردم ایران از آن به سادگی بگذرند، موجی از فضای انتقام خواهی در ایران و در میان اقشار مردم با دیدگاههای گوناگون شکل گرفته بود و این مطالبه باید تأمین میشد.
علاوه بر آن اگر ایران به ترور ژنرال خود به دست آمریکاییها پاسخ نمیداد این برداشت صورت میگرفت که جمهوری اسلامی توانایی پاسخ به ایالات متحده را ندارد.
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در کمترین زمان برنامه عملیات موشکی علیه پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را تدارک دیدند و چون عملیات ترور در خاک عراق انجام شده بود، دو پایگاه آمریکا در این کشور هدف قرار گرفت.
فرماندهان ارشد نظامی هماهنگیها لازم را انجام داده بودند و سپاه و ارتش در روز عملیات در آماده باش کامل بودند اما با وجودی که دولت وقت در جریان قرار گرفته بود، به نظر میرسید همکاری لازم وجود نداشت.
طبعتاً و قطعاً در شرایط وضعیت قرمز جنگی ملاحظات زیادی باید در نظر گرفته شود تا از تبعات احتمالی بعدی جلوگیری کند.
در شرایطی مانند شرایط عملیات موشکی علیه مواضع آمریکاییها در منطقه پیش بینیها برای جلوگیری از بروز سوانح و اتفاقات هوایی میشود که به گفته فرماندهان ارشد سپاه به دولت وقت اعلام شده بود.
از جمله مهمترین اقدامی که باید انجام شود جلوگیری از پروازهای هواپیماهای مسافربری در محدوده و منطقه عملیات نظامی است.
حتی زمانی که در منطقهای رزمایش برگزار میشود یا رژه نیروهای مسلح اجرا میشود، پرواز در منطقه رزمایش و رژه ممنوع است.
این که چرا آسمان کشور برای عملیات موشکی «کلییر» نشده بود سوالی است که همچنان بدون پاسخ مانده و نیاز است تا در این زمینه با شفافیت و روشنگری بیشتری پاسخ داده شود.
علاوه بر آن نباید تحریکات، اقدامات تروریستی و شیطنتهای ایالات متحده را علیه جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفت، اگر آمریکاییها علیه ایران اقدامات تحریک آمیز انجام نداده بودند و سردار سلیمانی را ترور نکرده بودند،آیا چنین حادثهای رخ داده بود؟
حتی جاستین ترودو نخست وزیر کانادا، آمریکا را مقصر سقوط هواپیمای اوکراینی میداند و میگوید، اگر آمریکا در منطقه تنش ایجاد نمیکرد الان مسافران هواپیمای اوکراینی نزد خانواده هایشان بودند.
اگر ایران به ترور سردار سلیمانی از سوی آمریکا واکنش نشان نمیداد و به پایگاههای امریکا در عراق حمله موشکی نمیکرد، این ضعف باعث هارتر شدن ایالات متحده میگشت و با تصور این که ایران در شرایط ضعف قرار دارد، حملات بعدی را انجام میداد.
در این که دولت پیشین با پیشرفتهای موشکی و نظامی نیروهای مسلح رابطه خوبی نداشت و گواه این مدعا نیز سخنان برخی از دولتمران دولت گذشته است، تردیدی نیست. اما آیا دولت، سازمان هواپیمایی کشوری و دیگر مسئولیت ارشد دولت تدبیر و امید نمیتوانستند برای چند ساعت یا حتی یک روز آسمان کشور را کلییر کنند؟
رهبر انقلاب هم در خطبهها ینماز جمعه و هم در پیامی که صادر کردند، با تسلیت این سانحه جانگداز نیروهای مسلح را موظف کردند تا مسئله به دقت پیگیری شود.
ایشان در پیامی که صادر کردند فرمودند؛ «با اطلاع از نتایج تحقیقات ستاد کل دربارهی حادثهی هواپیمای مسافربری اوکراینی و اثبات دخالت خطای انسانی در آن، مصیبت درگذشت جانباختگان این حادثهی اندوهبار برای اینجانب بسیار سنگینتر شد.»
آیا هزینه کلییر کردن پروازها بیشتر بود یا سانحه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی که بیشتر مسافران آن ایرانی بودند؟