دیپلماسی فراگیر، عملگرا، نتیجه محور، گفتمان محور در کنار برخوداری از مولفهای به نام قدرت سخت یا همان توان نظامی بالا مولفهای برای بهره گیری از دیپلماسی اقتصادی در جهت تامین امنیت و منافع ملی خواهد بود. ناتوانی تمام کشورها برای زندگی جزیرهای بدون تعامل و روابط با سایر کشورها حقیقتی انکار ناپذیر است لذا تمام کشورها برآنند تا در لایههای پیرامونی و فرا پیرامونی روابطی همه جانبه را برقرار نمایند. در این میان توسعه و گسترش مناسبات با دوستان و متحدان و مقابله و یا کاهش تهدیدات دشمنان مولفهای برای تحقق این مهم میباشد.
بر این اساس میتوان گفت که روابط خارجی همچون پازلی است با قطعههای متعدد که اندازه و میزان هر قطعه ( کشور) در این پازل به میزان ظرفیت و جایگاه حقیقی آن باید در نظر گرفته شود و نادیده گرفتن و یا دادن اعتبار و فضایی بیش از جایگاه یک کشور، در پازل دیپلماسی گاه خسارتهای سنگینی را به کشورها وارد میسازد.
نمود عینی این مسئله را در طول هشت سال دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم میتوان مشاهده کرد. دیپلماسی که در عنوان گفتمان و تعامل محور با عنوان آشتی و روابط با همه جهان بوده اما در عمل در کلید واژه روابط با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس و پس از مدتی نیز در واژه مذاکره و تعامل با کدخدا (آمریکا) تبلور یافت.
ظرفیت اقتصادی، برخورداری از تکنولوژی و امکانات روز جهان و جایگاه جهانی این چهار کشور امری انکار ناپذیر است اما آنچه در آن شاید مورد غفلت قرار گرفت آن بود که از یک سو دل بستن به ساختاری محدود به چند کشور نوعی توهم نیاز و انحصار گرایی را ایجاد میکند بویژه اینکه کشورهای مذکور دارای رویکرد و سابقهای استعماری بوده و ماهیت استعمار زیاده خواهی حداکثری و امتیاز دادن حداقلی است بگونهای که «دُر» میخواهند و آبنبات برای دلخوشی به طرف مقابل میدهند. از سوی دیگر چشم داشت یک جامعه به یک پنجره موجب شده تا سایر راهها برای تحقق و رسیدن به منافع اقتصادی جهانی نادیده گرفته شده و در نهایت به یک خود تحریمی منجر شد. این روزها در حالی بار دیگر سخن از احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات لغو تحریمها میان ایران و سایر اعضای برجام به میان آمده است که این تجربه گران و هزینه آور میتواند مولفهای مهم برای ادامه راه دستگاه دیپلماسی باشد. حقیقت آن است که در طول یک سال گذشته دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم توانسته است اقدامات موثر و فراگیر پیرامونی و فراپیرامونی با محوریت اقتصادی را محقق سازد که نتیجه آن را در افزایش ترازهای تجاری و حضور فعال ایران در معادلات منطقهای و جهانی می توان مشاهده کرد. کارکردی موثر و فعال که متاسفانه برخی کمکاریها و عملکردهای بازیگران داخلی عرصه اقتصاد و هجمه سنگین رسانهای دشمن برای اهمیت زدایی از این دستاوردها با برجسته سازی کاستیها و مشکلات اقتصادی و پنهان سازی دستاوردها و کارکردها مانع از آن شده تا مردم این دستاوردهای دیپلماسی را بر سفره خود احساس نمایند.
رویکرد امروز غرب به توافق نه برگرفته از جایگاه جهانی و رویکرد تعاملاتی بلکه نشات گرفته از دستاوردهایی است که دستگاه دیپلماسی در خارج کردن دیپلماسی از چمبره غرب گرایی به عرصه چند جانبه گرایی نتیجه محور و عملگرا صورت داده است. مذاکرات برجامی نیز بخشی از پازل ارتباطات جهانی دستگاه دیپلماسی است نه صفحه پازل لذا جایگاه اروپا و آمریکا را باید به اندازه یک قطعه از یک پازل دید نه بیشتر از آن. به عبارتی دقیقتر نباید جایگاه طلا به مِس داده شود چرا که تجربه نشان داده است که همگرایی با همسایگان و متحدان اصلیترین راهکار برای تامین منافع کشور از جمله در حوزه اقتصادی است که در کنار آن روابط با سه کشور اروپایی و آمریکا نیز مورد توجه قرار گیرد در حالی که در تمام این عرصهها اصل مولفه حفظ و ارتقای توان نظامی به عنوان مولفهای زیر بنایی برای تحقق منافع باید مورد توجه قرار گیرد و با هیچ منطقی از ان عدول نکرد.
نویسنده: قاسم غفوری
بر این اساس میتوان گفت که روابط خارجی همچون پازلی است با قطعههای متعدد که اندازه و میزان هر قطعه ( کشور) در این پازل به میزان ظرفیت و جایگاه حقیقی آن باید در نظر گرفته شود و نادیده گرفتن و یا دادن اعتبار و فضایی بیش از جایگاه یک کشور، در پازل دیپلماسی گاه خسارتهای سنگینی را به کشورها وارد میسازد.
نمود عینی این مسئله را در طول هشت سال دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم میتوان مشاهده کرد. دیپلماسی که در عنوان گفتمان و تعامل محور با عنوان آشتی و روابط با همه جهان بوده اما در عمل در کلید واژه روابط با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس و پس از مدتی نیز در واژه مذاکره و تعامل با کدخدا (آمریکا) تبلور یافت.
ظرفیت اقتصادی، برخورداری از تکنولوژی و امکانات روز جهان و جایگاه جهانی این چهار کشور امری انکار ناپذیر است اما آنچه در آن شاید مورد غفلت قرار گرفت آن بود که از یک سو دل بستن به ساختاری محدود به چند کشور نوعی توهم نیاز و انحصار گرایی را ایجاد میکند بویژه اینکه کشورهای مذکور دارای رویکرد و سابقهای استعماری بوده و ماهیت استعمار زیاده خواهی حداکثری و امتیاز دادن حداقلی است بگونهای که «دُر» میخواهند و آبنبات برای دلخوشی به طرف مقابل میدهند. از سوی دیگر چشم داشت یک جامعه به یک پنجره موجب شده تا سایر راهها برای تحقق و رسیدن به منافع اقتصادی جهانی نادیده گرفته شده و در نهایت به یک خود تحریمی منجر شد. این روزها در حالی بار دیگر سخن از احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات لغو تحریمها میان ایران و سایر اعضای برجام به میان آمده است که این تجربه گران و هزینه آور میتواند مولفهای مهم برای ادامه راه دستگاه دیپلماسی باشد. حقیقت آن است که در طول یک سال گذشته دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم توانسته است اقدامات موثر و فراگیر پیرامونی و فراپیرامونی با محوریت اقتصادی را محقق سازد که نتیجه آن را در افزایش ترازهای تجاری و حضور فعال ایران در معادلات منطقهای و جهانی می توان مشاهده کرد. کارکردی موثر و فعال که متاسفانه برخی کمکاریها و عملکردهای بازیگران داخلی عرصه اقتصاد و هجمه سنگین رسانهای دشمن برای اهمیت زدایی از این دستاوردها با برجسته سازی کاستیها و مشکلات اقتصادی و پنهان سازی دستاوردها و کارکردها مانع از آن شده تا مردم این دستاوردهای دیپلماسی را بر سفره خود احساس نمایند.
رویکرد امروز غرب به توافق نه برگرفته از جایگاه جهانی و رویکرد تعاملاتی بلکه نشات گرفته از دستاوردهایی است که دستگاه دیپلماسی در خارج کردن دیپلماسی از چمبره غرب گرایی به عرصه چند جانبه گرایی نتیجه محور و عملگرا صورت داده است. مذاکرات برجامی نیز بخشی از پازل ارتباطات جهانی دستگاه دیپلماسی است نه صفحه پازل لذا جایگاه اروپا و آمریکا را باید به اندازه یک قطعه از یک پازل دید نه بیشتر از آن. به عبارتی دقیقتر نباید جایگاه طلا به مِس داده شود چرا که تجربه نشان داده است که همگرایی با همسایگان و متحدان اصلیترین راهکار برای تامین منافع کشور از جمله در حوزه اقتصادی است که در کنار آن روابط با سه کشور اروپایی و آمریکا نیز مورد توجه قرار گیرد در حالی که در تمام این عرصهها اصل مولفه حفظ و ارتقای توان نظامی به عنوان مولفهای زیر بنایی برای تحقق منافع باید مورد توجه قرار گیرد و با هیچ منطقی از ان عدول نکرد.
نویسنده: قاسم غفوری