تحقق فارسِ صنعتي، تحقق توسعه است، رسيدن به اين باور كه فارس بايد به جايگاه رفيع خود در عرصههاي مختلف بازگردد و تنها پرداختن به يك بعد از توانمنديهاي اين استانِ كشاورزي، تنها آسيبي است كه امروز بعضي تاثيرات آن را شاهد هستيم. امروز اگر وضعيت اشتغال با مشكلاتي روبهرو بوده و لبه تيز انتقاد و بعضا تخريب برخي منتقدان مصلح و مخربان غيرصالح را متوجه تيم مديريتي فارس و شهرستان شيراز كرده، ريشه در سالهاي طولاني گذشته دارد كه براي تكمحور نشان دادن ظرفيتهاي اين استان توانمند، تلاش شده است، استاني كه با وجود داشتن قابليتهاي بالقوه گسترده در حوزههاي مختلف اقتصادي، به همت برخي مديران به استاني كشاورزي تبديل شد و تنها افتخارش اول شدن در توليد گندم و برخي محصولات بود. به گزارش ايسنا، طي سالهاي اخير كه آسمان بُخلش را به مردم فارس نشان داد و سالهاي خشك ناميده شد، آرام آرام، تاثيرات مخرب توجه صرف به كشاورزي آن هم كشاورزي سنتي مشهود شد و اولين تاثير آن افزايش تدريجي آمار بيكاران، افزايش شديد آمار مهاجرت به شهرها، افزايش آمار حاشيهنشيني، شاغلان در مشاغل پست و كاذب و... بود. در اين سالها به گفته برخي آگاهان، حتي تلاش قابل توجهي براي مكانيزه كردن كشاورزي و خروج از بنبست كشاورزي سنتي هم صورت نگرفت، آنقدر تعلل شد تا منابع آب كه حيات جامعه در گرو وجود آن است، به حداقل ممكن رسيد و مجبور به تشكيل ستادهاي مقابله با بحران شدند. فشارهاي مضاعف براي برقي كردن چاههاي كشاورزي، بدون آنكه آموزشهاي لازم به كشاورزان در خصوص اهميت آب و منابع آب داده شود و بيآنكه تلاش قابل توجهي براي ايجاد و توسعه مكانيزاسيون در عرصه آبياري را شاهد باشيم، زمينه را براي به هدر دادن حداقل 50 درصد كل منابع آبي كه متعلق به همه مردم بود، فراهم كرد. دستگاه عريض و طويل جهاد كشاورزي در استان پهناور فارس، تنها افتخارش گندم و اول شدن در توليد اين محصول بهاصطلاح استراتژيك بود، محصولي كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان كشاورزي، ضربات مهلكي را بر كشتزارها و زمينهاي آباد در نقاط مختلف استان فارس وارد كرد تا امروز در هرجا كه با دقت نگاه كنيم، زمينهاي بسياري بتوان يافت كه ديگر قابليت پرورش هيچ گياهي را ندارند و بايد سالها فرصت داد تا باز اين زمينها توان خود را بازيابند. اما از چند سال قبل و با شكلگيري سفرهاي استاني دولت، زمزمههاي حركت فارس به سمت صنعتي شدن نيز شنيده شد، زمزمههايي كه به مصوبات تاثيرگذاري براي ايجاد صنايع مادر در اقصينقاط اين استان پهناور انجاميد. ايجاد صنايع فولاد، آهن و سيمان، ايجاد صنايع پتروشيمي جديد و توسعه صنايع قديمي نفت، بسترسازي براي حضور سرمايهگذاران خرد و كلان و تغيير نگاهها و اصلاح سياستها تا بهآنجا رسيد كه امروز در يك قدمي فارس صنعتي قرار داريم، استاني كه نشان داد ظرفيتهاي صنعتي شدن را داراست. استاندار جوان فارس اما از ابتدا بر لزوم توجه به صنايع و تقويت صنايع قديمي و ايجاد و توسعه صنايع جديد تاكيد داشته و دارد و امروز بعد از يكسال، معتقد است زيرساختها براي تغيير تابلوي استان فارس از يك استان كشاورزي سنتي به يك استان صنعتي مدرن، آماده است. روحالله احمدزاده كرماني ميگويد: از راه صنعتي شدن ميتوان به اشتغالي پايدار رسيد. وي كه دستيابي به اشتغال پايدار و به حداقل رساندن آسيبهاي اقتصادي را بهعنوان يكي از شاخصهاي مهم در حركت مديريتي خود ترسيم كرده، اكنون كه بسياري از طرحها در آستانه بهرهبرداري قرار دارد، ميگويد: با راهاندازي صنايع بالادستي و بزرگ مانند فولاد، قطعهسازي، آلومنيوم و پتروشيمي ميتوان اميدوار بود كه توسعه صنعتي در دسترس قرار گيرد. استاندار فارس تاكيد كرد اين صنايع زمينه توسعه صنايع پاييندستي را فراهم كرده و عاملي در ايجاد و توسعه اشتغال آن هم به شكلي پايدار خواهند شد. هرچند براي رسيدن به سطحي از توانمندي بالفعل كه براساس آن بتوان فارس را استاني صنعتي ناميد، گامهاي بلند ديگري لازم است؛ اما بايد باور كرد كه ميتوان مسير صنعتي شدن و توسعه صنايع را بدون دلواپسي طي كرد و در عرصههاي مختلف صنعتي، جايگاهي درخور در سطح كشور، منطقه و حتي بينالملل براي استان ترسيم كرد. البته در اين اثنا نبايد توجه صرف به صنعت، استان فارس را از ساير قابليتها و تواناييها بازدارد، اتفاقي كه زماني بهواسطه توجه صرف به كشاورزي براي فارس افتاد و اين استان را با وجود همه داشتهها و ظرفيتهايش، تنها در ظاهر استاني برخوردار جلوه داد. به طور حتم اگر فارس بهدنبال دستيابي به شاخصهاي توسعه در دنياي مدرن است، بايد همه ظرفيتهاي علمي، مديريتي و مالي را بهكار بسته، گامها را هر بار بلندتر و مطمئنتر بردارد. در اين بين همدلي، همراهي و ايجاد اميد ميتواند كمك بزرگي محسوب شود. اگرچه در مسير توسعه صنعت در فارس همچنان كاستيهايي وجود دارد، اما تواناييها، قابليتها و ظرفيتها آنقدر فراوان و چشمگير هست كه برخي از كمبودها رنگ ببازد، اما نبايد از آنها غافل ماند و در زماني تاسف اين غفلت را خورد. بيان اين نكته ضروري است، در حالي كه استان فارس به سوي صنعتيشدن خيز برداشته است، اما وجود مشكلات و معضلات در برخي واحدهاي صنعتي حتي بزرگ اين استان، همچنان حلنشده باقي مانده و اين واحدهاي معتبر صنعتي و توليدي را تا مرز ركود و تعطيلي كشانده است. در ماههاي گذشته اخباري منعكس شده كه با گذشت ماهها از بحران كارخانههاي "مخابراتي راهدور ايران، ITI" و تعيين هيات اجرايي از طرف دولت و همچنين تصويب طرحهايي براي خروج اين كارخانه از بحران، هنوز قراردادي براي راهاندازي دوباره چرخه توليد اين كارخانه منعقد نشده و برخي كارگران، بدون حل مشكلات بازنشستگي و نيز عدم دريافت 17 ماه حقوق معوقهشان، همچنان به اين وضعيت معترض هستند. مشكلات و معضلات دو كارخانه بحرانزده لاستيك دنا و آزمايش مرودشت را نيز بر كارخانه مخابراتي راهدور ايران اضافه بكنيد تا مشكلات و معضلات اين واحدهاي توليدي بزرگ بيشتر محسوس و ملموس شود. بايد يادآور شويم مديرعامل کارخانه ايران خودرو فارس نيزاعلام كرد كه اين کارخانه با ظرفيت توليد 30 هزار دستگاه پژو پارس در سال، آماده بهرهبرداري است. اين سايت به گونهاي طراحي شده است كه امكان توليد ساير محصولات خانواده پژو 405 نيز در آن وجود دارد، اما در مرحله اول پژو پارس در دستور توليد قرار دارد. قرار است کارخانه ايران خودرو فارس بهزودي به بهرهبرداري برسد و اين سايت در حوالي فرودگاه بينالمللي شهيد دستغيب شيراز قرار دارد. همچنين صاحبنظران اعتقاد دارند، براي شناسايي تمام ظرفيتها بايد از توان علمي بيشتر و بهتر استفاده شود، شايد توسعه دانشكدههاي مهندسي و تقويت دانشكدههاي موجود يكي از مهمترين ملزومات براي رسيدن به اين مهم محسوب شود. بيترديد فارس در آينده نزديك تحولات بزرگي را شاهد خواهد بود، تحولاتي كه در بعد تجارت بهواسطه توسعه راههاي مواصلاتي ريلي و زميني، آن را به دالان ارتباط تجاري شمال و جنوب تبديل و قابليت قديمي اين استان را كه سالها مغفول مانده، مجددا احيا كند. از طرفي توجه به ظرفيتهاي بالنده اين استان در حوزه صنعت گردشگري، بايد با دقت و براساس طرحهاي قابل اجرا، انجام شود. جلب و جذب سرمايهگذاران و سرمايهها زمينهاي فراهم خواهد كرد تا فارس همزمان در ابعادي كه داراي ظرفيتهاي بالقوه است، رشدي متوازن و متناسب را تجربه كند، رشدي كه براي فارس، فارسيها و استاندار جوان و تيم مديريتي استان در اين دوره ماندگار و ثبت ميشود. بايد به خاطر داشت كه دوران توجه به فارسِ تكبعدي، ديرزماني است كه گذشته است، فارس را بايد از منظرهاي مختلف ديد و مورد توجه قرار داد، فارسي كه در عين داشتن ظرفيتهاي عميق و وسيع فرهنگي و هنري، در حوزه گردشگري مذهبي، گردشگري طبيعي و تاريخي، صنعت، كشاورزي و پزشكي حرفهاي زيادي براي گفتن داشته و دارد. به طور حتم امروز نقطه آغاز تحولي است كه در آينده از آن بهعنوان نقطه عطف تاريخ فارس ياد خواهد شد. اما با وجود همه اين ظرفيتهاي عميق و وسيع اقتصادي و فرهنگي، آيا با تبديل فارس از يك استان داراي اقتصاد كشاورزي سنتي به يك استان صنعتي، همه مشكلات مورد اشاره از جمله بيكاري، مهاجرت، حاشيهنشيني، مشاغل كاذب و نيز آسيبهاي اجتماعي گوناگون كه گريبانگير استان است، رفع خواهد شد؟ و آيا اصولا استانهايي مثل تهران، اصفهان، مركزي يا آذربايجانشرقي كه استانهايي صنعتي شناخته ميشوند، با وجود داشتن مراكز بزرگ صنعتي و مادر توانستهاند براغلب مشكلات ياد شده غلبه كنند يا خير؟ واين سئوالي است كه شايد مرور زمان و تغيير و تحولات صنعتي واجتماعي استان فارس به آن پاسخ خواهد داد.