نشست ۴ جانبه مقامات افغانستان، پاکستان،آمریکا و چین ديروز در اسلامآباد برگزار شد. اين نشست در حالي برگزار شد كه همچنان ابهامات بسياري در باب اهداف و دلايل آن وجود دارد.
يك سوال اساسي وجود دارد و آن اينكه اگر آمريكا واقعا به دنبال امنيت پاكستان بوده چرا در طول اين ۱۴ سال چنين مذاكراتي را نداشته و اكنون ادعاي همگرايي براي آينده طالبان و امنيت منطقه را مطرح ميسازد.؟ پاسخ به اين پرسش را در يك كلام ميتوان جست وجو كرد و آن اينكه آمريكا به دنبال ادامه حضور در افغانستان است و براي تحقق آن نيز طرح مذاكره با طالبان و واگذاري بسياري از مناطق به آنان را در دستور كار دارد. جلب رضايت افغانستان و پاكستان براي واگذاري اراضي به طالبان از جمله اهداف واشنگتن در لواي اين مذاكرات است. جالب توجه آنكه آمريكا براي جلوگيري از آنچه بازگشت روسيه به منطقه عنوان ميدارد به دنبال بهرهگيري از ظرفيتهاي اقتصادي چين براي جلب رضايت كابل- اسلام آباد و حتي طالبان است. اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه آمريكا در حال اجراي خط لوله تاپي از تركمنستان به افغانستان و پاكستان و از آنجا به سمت غرب است كه با همگرايي به طالبان به دنبال تحقق اين طرح ميباشد. خلاصه كلام ميتوان گفت كه آمريكا براي ادامه حضور در افغانستان ادعاي رويكرد تعاملي با هند، پاكستان و افغانستان را مطرح ميسازد حال آنكه تجربه ۱۴ ساله نشان داده كه آمريكا در نهايت اين كشورها را قرباني منافع خود ميسازد چنانكه برخي گزارشها از طرح آمريكا براي تجزيه بخشهايي از افغانستان و پاكستان و واگذاري آن به طالبان حكايت دارند. اين سناريو اكنون مطرح است كه اوباما رئيس جمهور آمريكا براي ثبت يك پيروزي در كارنامه خود سياست رويكرد به طالبان براي آنچه پايان بحران در افغانستان مينامد را اجرا سازد در حالي كه نتيجه اين امر تجزيه افغانستان و حتي پاكستان باشد. سياستي كه در گذشته انگليسيها در منطقه اجرا كردند كه نتيجه آن نيز جدايي افغانستان از ايران و تجزيه هند و جدايي پاكستان و بنگلادش از آن بوده است.
ابهام در صداقت رفتاري آمريكا زماني بيشتر نمود مييابد كه در طول ۱۴ سال اخير هيچ اقدام موثري عليه طالبان صورت نداده و بيشتر از آن به عنوان يك ابزار براي فشار بر منطقه استفاده كرده و اكنون نيز در لواي نام مذاكره به دنبال بهره برداري جديد از آن است. بنا بر اين راه پايان بحران افغانستان و پاكستان را همگرايي دو كشور و دوري از طرحهاي آمريكايي تشكيل ميدهد چرا كه تجربه نشان ميدهد طراحي آمريكايي جز استمرار بحران، هدف و نتيجهاي به همراه ندارد.