قرار بود هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم زندگی مردم، قرار بود کلیدی داشته باشید تا مشکلات مردم را حل کنید نه کلیددار وعدههای انتخاباتی باشید! قرار بود فقر ریشهکن، بیکاری نابود و دل مردم پرامید و شاد باشد... قرار بود... اما! اما الان اوضاع چطور است؟! آیا حاضرید یک کوچه در هر کجای کشور را با مردم قدم زده و پای درد و دلشان بشینید تا ببینید که دقیقا چه احساسی به تدبیر و امید و شعارهایتان دارند؟! قرار نبود مگر «آنچنان رونق اقتصادیای» ایجاد کنید که کسی به یارانه نیاز نداشته باشد چطور شد که به جای این وعده «آنچنان تورمی» ایجاد کردید که با یارانه نمیتوان خرج یک روز زندگی را تامین کرد؟!
آقای روحانی بزرگوار، رئیسجمهور قانونی جمهوری اسلامی ایران، کسی که به دلیل جایگاهی که مردم به شما دادهاند مورد حمایت رهبری هستید، شما که باغ سیب و گلابی برجام را که هیچکس نمیدید میدیدید، شما که آفتاب تابان برجام گرمتان میکرد، آیا میبینید که چرخ سانتریفیوژ و زندگی مردم چطور میچرخد؟! چرا نمیگذارید که دهانمان با همان قسم شکسته شما برای نبستن، بسته بماند و چیزی نگوییم. چرا نگفتنمان را به پای ندانستن میگذارید و از مسایلی صحبت میکنید که حتی طرفداران و خوشخیالان هم نمیتوانند آن را بپذیرد.
حرفهایتان در بخش تعاریف عجیب و غریب از برجام را که در روز معلم بیان داشتید باید مرور کرد، باید مرور کرد و نگه داشت، باور کنید ما میدانیم و میدانستیم که دشمن بدعهد نمیگذارد توافقی اجرایی شود اما چرا شما هنوز برجام را فتحالفتوح دیده و همه چیز را به روی کار آمدن ترامپ ربط میدهید برایمان عجیب است!!
آقای روحانی خواهش میکنیم یکبار امضایی که پای تمدید تحریم آیسا زده شده را ببینید، یکبار سخنرانی اوباما را گوش کنید و اعمال او در اجرای تعهد برجام را در ورطه عمل بسنجید و ببینید چه کسی مادر تحریمها را برایمان تمدید کرد، بروید و مطالعه کنید و گوش دهید که چه کسی گفت دلش نمیخواهد ایران حتی پیچ و مهره تاسیسات هستهای داشته باشد، آقای روحانی بخوانید که اوباما دقیقا برای باز نشدن حسابهای بینالمللی و سوئیفت به بانکهای بینالمللی دائم هشدار میداد، آقای روحانی لطفا بگویید در دوران اوباما دقیقا کدام بخش از تعهدات برجام اجرایی شد که فکر میکنید با آمدن ترامپ متوقف شده است؟! چرا امریکای ترامپ را از اوباما جدا میکنید؟!
اصلا مگر خودتان در چشم ۷۰ میلیون ایرانی از دریچه تلویزیونی زل نزدید و نگفتید که هیچ رئیسجمهوری نمیتواند برجام را نقض کند! چه شد که امروز با وجودی که اشتباه بودن این سخنتان برای همه روشن شده است دوباره به لنزهای دوربین زل زده و میگوید که در قضیه برجام «ما بزرگترین تضمینها را گرفتیم و جامعه جهانی تأیید کرد»؟! آقای روحانی رک بگویید دوست دارید با مردم صادق باشید یا نه؟! برایتان منافع عمومی مهم است یا اینکه طیف فکری شما یا به اصطلاح اعتدالیها شکست نخورد؟!
چرا آنقدر درباره برجامی که به عقیده رهبری جزئی از کارهاست و ارتباط گستردهای به معنایی که همه چیز را تحتالشعاع قرار دهد، ندارد سخن گفته و همه چیز را به آن گره میزنید؟ چرا برجام را فتحالفتوح میدانید در حالی که رهبری به صراحت گفتند که هدف از امضای آن برداشتن همه تحریمها بود که محقق نشد!! آقای روحانی نمیدانم در ادبیات شما برد - برد چیست و چگونه تعریف شده اما اینقدر میدانیم که اگر هدف اصلی یک تصمیم محقق نشود (به هر دلیلی) آن تصمیم شکست خورده است و به جای بهانهجوبی باید مسیری انتخاب و جایگزین شود که هدف را محقق کند نه با بهانهجوبی مسیر غلط همچنان پایدار بماند.
شما که روز گذشته خودتان یادمان آوردید که «با این شعار که سانتریفیوژ باید بچرخد و اقتصاد نیز بچرخد» پا به عرصه انتخابات گذاشتید و گفتید که «یکی از دلایل رأی مردم این بود که انشاءالله این دولت میتواند با زبان دیپلماتیک، منطق و استدلال دنیا را از این تصمیم غلط بازگرداند و شرایط را عادی نماید.» چرا بعد از حدود ۶ سال از فعالیت و حرف زدن به زبان بینالمللی به آنها نمیگویید که دشمنان زباننفهمی داریم که به هیچ صراطی مستقیم نیستند؟! چرا نمیگویید که دشمن فقط زبان زور را میفهمد و اوباما و ترامپ ندارد. چرا برای مردم واقعیت را نمیگویید که دستکش مخملی دولت اوباما مسیری خیالی را برایتان گشود که امروز به بیراهه بودنش پی برده و اطمینان دارید، چرا با مردم رودروایسی میکنید؟! اصلا رودروایسی میکنید یا از ترس صندلیتان و طرد شدن از حزب سخن نمیگویید؟! (امیدواریم سوالاتمان را با شکوایه پاسخ ندهید)
دکتر، حجتالاسلام، رئیسجمهوری، آقای روحانی، شما که روز گذشته به صراحت گفتید که بعد از توافق ژنو «ماهی ۷۰۰ میلیون دلار آزاد میشد» چرا نمیگویید این ارزها کجاست و چرا اکنون مشکل ارز داریم؟!
آقای روحانی شما که به صراحت میگویید که ۵ روز بعد از برجام در شورای امنیت سازمان ملل با یک قطعنامه توافق هستهای را الزامی کردید و اینطور تعبیر میکنید که «بزرگترین تضمینها را گرفتیم و جامعه جهانی تأیید کرد.» چرا نمیگویید این جامعه جهانی برای تضمینی که داده چه کار کرده است و چطور حق ملت ایران را برای همه تاییدهای آژانس انرژی اتمی در قبال انجام تعهدات برجامی از اروپا و امریکا گرفته است؟!
چرا نمیگویید که چرا این بزرگترین تضمینی که گرفتید در قبال بدعهدیهای مکرر اروپا و امریکا به چه کار ما آمد؟! یک تکه کاغذ دقیقا چه کرده است و چه قرار است بکند؟! چرا نمیگویید که با وجود تضمین علاوه بر تحریمهای اقتصادی، خروج امریکا از برجام چشمتان به تازگی به تحریمهای هستهای نیز روشن شده که آن یکی، دیگر نقض صریح روح و جسم برجام است و تضمینتان در قبال این بدعهدیها هیچ نکرده است!! اگر تضمین هم مانند همان سیب و گلابی و آفتاب تابان است که فقط شما میبینید دقیقا به ملت چه ارتباطی دارد؟!
راحت در مقابل چشمان مردم که نظارهتان میکنند میگویید که بعد از برجام «شرکتهای خارجی برای حضور در ایران به کشور هجوم میآوردند تا جایی که در هتلها جا برای اقامت آنها نبود و همه صف بسته بودند و در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار اعتبار را بانکها و شرکتهای بزرگ جهان نسبت به ایران تعهد کردند که این مقدار میتوانست تولید و توسعه کشور را متحول نماید.» اما چرا نمیگویید که در آن قراردادها هم نه تضمین درست و حسابی داشتید و نه غرامت که راحت شرکتها به تعبیر شما بعد از آمدن ترامپ! ول کردند و رفتند!! چرا وقتی موقع تحریم میشود دولتهای غربی روی شرکتها نفوذ دارند که تحریمها اعمال شود اما وقتی موقع لغو تحریم میشود آنها نفوذشان را روی شرکتها از دست میدهند؟! آقای روحانی همین موضوع قابل پیگیری نیست؟!اگر قراردادها شفاف بود و غرامت در آن درج شده بود توتال، پژو و... میتوانست برود؟! آیا پژو میتوانست رئیسجمهوری ما را بر سر افتتاح کارخانهای که هیچ وقت فعال نشد بکشاند و به همین راحتی جمع کند و خداحافظی کند؟! خدشه بر جایگاه و شان شما خدشه به شان جمهوری اسلامی است. دلمان نمیخواهد کسی با رئیسجمهوری کشورمان اینطور رفتار کند، لطفا شما این را بگذارید به حساب دوست داشتنشان و جایگاه مسئولین کشور و پاسخمان را بدهید که چرا اینطور شد؟!
آقای روحانی که میگویید: «جنگ امروز با آمریکا جنگ در امید است که میخواهند امید ما را بشکنند و ما باید امید آنها را بشکنیم. آنها میخواهند امید را از ما بگیرند و ما باید با این حربه آمریکاییها مقابله کنیم و من از آینده نظام، کشور و جوانان کاملاً مطمئن هستم.» خواهش میکنیم امیدمان را طوری حفظ کنید که همان نیم خط شعاری «هم سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ زندگی مردم» حفظ شود.