آیا نباید به این نکته توجه کنیم که همه اعراب میلیاردها دلار برای سرنگونی این یا آن حکومت عربی میپردازند و ایرانیها از فرصتها استفاده میکنند و آن کشوری که حکومت در آن سقوط کرده مثل طبق طلایی تسلیم ایران میشود؟
برای بعضی از اعراب کاری نمانده جز این که از نفوذ ایران در منطقه شکایت کنند، به ویژه بعد از آن که اخیرا نزدیکیای در روابط امریکا و ایران بعد از توافق بر سر برنامه هستهایاش به وجود آمده است. نمیدانیم چه شد عدهای ناگهان متوجه خطر ایران شدند در حالی که میدانستند ایران مدتها است در حال ایجاد همپیمانانی برای خود در منطقه است و دهها سال است درصدد نفوذ در منطقه است. آیا فراموش کردهاند که نفوذ ایران در لبنان از دهه شست آغاز شد و در دهه هشتاد بود که به سمت ایجاد حزبالله که اکنون به بزرگترین شاخه قدرتمند ایران تبدیل شده است، متمایل شد؟ آیا مگر همپیمانی سوری - ایرانی از زمان حافظ اسد، رئیسجمهوری راحل سوریه در برابر چشمان همه اعراب به رغم آن که از آن استقبال نمیکردند، وجود نداشت؟ آیا رئیسجمهور اسد همانقدر روابطحسنه و عالی با اعراب ایجاد نکرد که دههها در همان سطح رابطه با ایران داشت؟ چرا در آن موقع کسی از همپیمانی ایرانی - سوریه شکایت نداشت؟ آیا حکومت رئیسجمهور حافظ اسد به مثابه گوهر نایابی در روابط ایرانی - عربی محسوب نمیشد؟
آیا نفوذ ایران در داخل عراق بعد از جنگ عراق علیه کویت یعنی در ابتدای دهه نود قرن گذشته آغاز نشد؟ آیا همه آن روزها را فراموش کردهاند؟ آیا نباید به این نکته توجه کنیم که همه اعراب میلیاردها دلار برای سرنگونی این یا آن حکومت عربی میپردازند و ایرانیها از فرصتها استفاده میکنند و آن کشوری که حکومت در آن سقوط کرده مثل طبق طلایی تسلیم ایران میشود؟ آیا اعراب مبالغ کلان برای سرنگونی حکومت صدامحسین صرف نکردند بدون آن که بتوانند کوچکترین گامی در عراق بردارند در حالی که اکنون ایران بر عراق مستولی شده است و تلاش میکند این کشور را به منطقه حیاتی برای نفوذ خود در منطقه تبدیل کند؟
آیا نفوذ ایران در یمن از اذهان اعراب پاک شده است یا این که ناچارند نفوذ ایران را در برابر چشمان خود در این کشور ببینند بدون این که استراتژی مطلوبی برای رویارویی با آن داشته باشند؟
کسی نباید ایران را ملامت کند، ایران طرح و استراتژی خودش را دارد، چه ما بخواهیم چه نخواهیم. طرح ایران طراحی شده بر حمایتهای استراتژیک قدرتمند است و تنها فقط برای گسترش مرحلهای نیست. هم زمانی که ایران به فکر ساخت طرح خود بود به سمت ایجاد توانایی نظامی قدرتمند و توانایی هستهای که همه دنیا به آن احترام بگذارند نیز بود. دنیا سالها و سالها بر سر برنامه هستهایاش مذاکره کرد. و در زمینه نظامی نیز ایران به هیچوجه بر سلاحهای غربی یا شرقی حساب نکرد، بلکه تصمیم گرفت خود براساس تواناییها و خبرگی نیروهای ایرانی سامانه نظامی خود را بسازد. و این به هیچوجه جای نکوهش ندارد بلکه بر عکس بسیار هم احترام برانگیز است، حتی اگر بعضی از سیاستمداران با آن مخالف باشند. در حالی که اعراب بر حمایت در حال کاهش امریکا اعتماد کردهاند، ایرانیها به نیروی خودکفای خود در ساخت جامعه و نیروی نظامی اعتماد میکنند، مسالهای که باعث شده است تا دنیا با آنها با چشم یک رقیب نه وابسته تعامل کند.
چرا باید ایران را ملامت کنیم در حالی که باید خودمان هم همان استراتژی مبتنی بر قدرت خودکفا و طرحریزی داخلی را دنبال کنیم؟ ببینید چه فرقی میان سرمایهگذاری عربی و ایرانی در لبنان وجود دارد، در حالی که اعراب در ساخت هتل و کافه پولهای خود را خرج کردهاند ایران بر روی ساخت شاخه نظامی استراتژیک پرابهتی در داخل لبنان سرمایهگذاری کرد به گونهای که اکنون تبدیل به شاخه عملی حاکم بر لبنان شده است که چه در گذشته و چه در حال و چه در آینده هیچ حزب و جریانی نمیتواند جای آن را در روابط محلی و بینالمللی بگیرد. بعضیها حق دارند بگویند که نمیتوان نفوذ عربی را با نفوذ ایرانی در لبنان مقایسه کرد. یکی از آنها یک روز گفت اگر روزی میان طرفداران طرح عربی با طرفداران طرح ایرانی درگیری شود، طرفداران طرح عربی با بطری و شیشه میجنگند در حالی که طرفداران طرح ایران پیشرفتهترین سلاحها را دارند و آموزشهای نظامی واقعا بالایی دیدهاند.
اگر روزی میان طرفداران طرح عربی با طرفداران طرح ایرانی درگیری شود، طرفداران طرح عربی با بطری و شیشه میجنگند در حالی که طرفداران طرح ایران پیشرفتهترین سلاحها را دارند و آموزشهای نظامی واقعا بالایی دیدهاند.
به هیچوجه نه راهحل و نه استراتژیک است که بعضیها بخواهند برای رویارویی با ایران گروههای مبارزی را در این جا و آن جا اجاره کنند، این نیرنگ افراد ناتوان است که به چنین کارهایی دست میزنند. تنها راهحل ممکن ساخت طرحی زیربنایی حقیقی براساس چارچوبهای علمی و صنعتی و تکنولوژیک همانطور که ایران از زمان پیروزی انقلاب در سال ۱۹۷۹ تاکنون انجام داده است.
فرق میان اعراب و ایران همانند تفاوت دو فردی است که اولی خانهای را اجاره کرده و هر سال به مالک آن خانه (در این جا امریکا) برای سالها و سالها اجارهبها میدهد و در آخر پولش را از دست میدهد در حالی که دومی پولی را قرض کرده و خانهای خریده و حالا بعد از چند سال صاحبخانه و ملکش شده است.
ببینید ایران چگونه از ثروتها و درآمدهای درونی خود برای ساخت قدرتی خودکفا در طول سالهای طولانی استفاده کرد به گونهای که اکنون به قدرتی تبدیل شده که هر کسی باید محاسبات آن را نیز حساب کند، ایران خودش از خودش حمایت میکند به جای آن که همانند مستاجر بخواهد به دنبال حامیای باشد. در حالی که اعراب به فکر سرمایهگذاری طولانیمدت برای ساخت قدرت خودکفای خود نیستند، پول صرف قدرتهای خارجی کردند تا از آنها حمایت کنند، و الآن هم تب کردهاند برای این که فکر نمیکنند و همانند ایران سرمایهگذاری طولانیمدت انجام نمیدهند.
آن چه ما اعراب نیاز داریم همان چیزی است که ایران در سرمایهگذاری و ساخت و برنامهریزی و صبر و استقامت دارد. استراتژی ایران دقیقا حکایت همان فرشباف ایرانی است که شهرت جهانی دارد، فرشباف ایرانی سالها می گذراند و وقت میگذارد تا یک فرش ایرانی با آن جزئیات بدیع و حیرتآورش که همه دنیا را با همه ملتهایش انگشت به دهان میگذارد، ببافد در حالی که سیاستمداران عرب واقعا انسانهای عجولی هستند، به سرعت کلافه میشوند و نه کاری که آغاز کردهاند ادامه میدهند و نه استقامت میکنند تا طرحشان به دستاورد مطلوب برسد. برای همین به طرف خارجی در هر چیز اعتماد کردهاند، از جمله در حمایت کشورهایشان از هشدارهای خارجی، بدون این که آن قدرتها واقعا از کشورهایشان در برابر هشدارهای خارجی مراقبت کنند، بدون این که بدانند که آن کشوری که مورد حمایت خارجی ایالات متحده است در طول زمان قدرتمند باقی نمیماند، بلکه بر عکس روز به روز ضعیفتر هم میشود و روزی میرسد که آن کشور را در حالی که ترسیده است، تنها رها میکند، همان وضعیتی که اکنون به وجود آمده است، بعد از آن که واشنگتن دست از حمایت خود از همپیمانان عربش برداشت اکنون به سمتی میرود تا با دشمن آنان یعنی ایرانیها به تفاهم برسد.
آیا ایران پنجاه سال پیش تصور میکرد روزی برسد که بر بسیاری از کشورهای عربی مثل عراق و سوریه و لبنان و به زودی یمن و کویت و دیگر کشورها تسلط یابد؟ از نظر بسیاری چنین چیزی غیرممکن بود اما اکنون تحقیق یافته است، حقیقتی که چشمان را به خود خیره میکند برای این که ایران بر روی طرحش سالهای طولانی کار کرده است، و این بیشک بسیاری از اعراب را کلافه میکند و باعث میشود که از ایران کینه به دل بگیرند و نتوانند نفوذ منطقهایاش را ببینند. اما به جای آن که ایران را ملامت کنید و ارتشهای عربی را علیه آن براساس اصول مذهبی بسیج کنید، چرا طرح عربی ویژهای که براساس آن بتوانید با ایران و ترکیه و قدرتهای در حال صعود دیگر به رویارویی برخیزید، بنا نمیکنید؟ ایران غنیسازی اورانیوم خود را انجام میدهد و ما اعراب تنها عسل شیشههایمان را غلیظ میکنیم!
منبع: القدس العربی/ترجمه: ديپلماسي ايراني - سید علی موسوی خلخالی