سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۱
کد مطلب : 86756

رقابت غرب براي مستعمره‌سازي جهان اسلام

جهان اسلام با ۵۷ کشور و ظرفيت جمعيتي ۵/۱ ميليارد نفر توان حضوري فعال در معادلات جهاني را دارد که در صورت تحقق آن به يکي از ارکان نظام بين‌الملل مبدل خواهد شد به ويژه اينکه افکار عمومي جهان نيز دريافته است اسلام راهگشاي چالش‌ها و نابساماني‌هاي دنياي امروز است. به رغم تمام اين ظرفيت‌ها جهان اسلام اکنون نه تنها به اين مهم دست نيافته بلکه هر روز با چالش‌ها و نابساماني‌هاي دروني بيشتري مواجه مي‌گردد. هر چند که محافل رسانه‌اي و سياسي ضد اسلامي چنان القاء مي‌سازند که اين نابساماني‌ها برگرفته از ساختار دروني جهان اسلام و اختلافات و چند دستگي ميان فرق و حتي کشورهاي اسلامي مي‌باشد اما بررسي ريشه‌هاي تحولات نکاتي قابل تامل را آشکار مي‌سازد.
حقيقت امر آن است که جهان اسلام داراي بيشترين ظرفيت‌هاي اقتصادي و منابع طبيعي است که نمود آن را در غرب آسيا (خاورميانه) و شمال آفريقا مي‌توان مشاهده کرد حال آنکه غرب فاقد اين ثروت‌ها بوده و صرفا در حوزه تکنولوژي ابزاري داراي پيشرفت‌هاي بيشتري است. چنانکه در گذشته يعني در قرون وسطي و جنگ‌هاي صليبي غرب براي سلطه بر منابع جهان اسلام جنگ و کشتار به راه انداخته اکنون نيز در ابعاد جديدي اين موازنه را اجرا مي‌سازد.
نکته‌اي که در اين عرصه بايد مورد توجه قرار گيرد رقابت شديد ميان کشورهاي غربي براي رسيدن به اين منافع است. هر چند که کشورهايي مانند آلمان، فرانسه، ايتاليا، انگليس و آمريکا در نابودي جهان اسلام داراي نقاط اشتراک مي‌باشند اما همزمان رقابتي شديد ميان آنها براي کسب منافع مالي و سرزمين بيشتر وجود دارد. در قرون گذشته از جمله جنگ‌هاي صدساله اروپا درگيري غربي‌ها ميان يکديگر بوده که ميليون کشته بر جاي گذاشت.
جنگ جهاني اول و دوم را مي‌توان در همين چارچوب ارزيابي کرد. در چند دهه اخير غرب نوعي مصالحه داخلي را صورت داده و حوزه رقابتي را به خارج از مرزهاي اروپا و آمريکا سوق داده و سعي دارد تا در ساير نقاط جهان از جمله در آمريکاي لاتين، آفريقا و غرب آسيا (خاورميانه) اين طرح‌ها را اجرايي سازد.
اين رقابت نانوشته که البته در مقاطعي به دليل اشتراک منافع و يا ناتواني براي يک جانبه‌گرايي به جمع‌گرايي در قالب ناتو منجر مي‌شود قرباني شدن سياسي از کشورها از جمله جهان اسلام را به همراه داشته است. رقابت غرب براي سيطره به جهان اسلام را در ابعاد مختلف مي‌توان مشاهده کرد. بخشي از اين راهبرد همچون دوران جنگ‌هاي صليبي در قالب تهاجم نظامي صورت مي‌گيرد حال آنکه بهانه‌هاي اين جنگ‌هاي تغيير کرده است. زماني رسما کسب سرزمين بيشتر و منابع اوليه بهانه جنگ بود و اکنون مبارزه با تروريسم، حقوق بشر، اهداي دموکراسي غربي بهانه اين رفتارها گرديده است.
هر کدام از کشورهاي غربي تلاش دارند تا سرزمين‌هاي بيشتري را به اشغال نظامي درآورند چنانکه اکنون فرانسه در مالي، آفريقاي مرکزي، ساحل‌عاج اين سياست را اجرا مي‌کند و انگليس در نيجر و نيجريه، چنين سياستي دارد.
آلماني‌ها، ايتاليايي‌ها و آمريکايي‌ها نيز در ليبي و ساير کشورهاي آفريقايي روز مشابهي را ايجاد کرده‌اند.
تزريق فرهنگ خشونت و بي‌بندوباري ديني و اخلاقي و تخريب چهره معنوي و انساني اسلام در عرصه فرهنگي و رسانه‌اي بعد ديگر رقابت غرب براي سلطه به جهان اسلام است. در حوزه جنگ نرم به ويژه در عرصه حذف ارزشهاي اسلامي و جايگزيني فرهنگ غربي، رقابت ميان غربي‌ها به شدت افزايش يافته چنانکه آمريکا، انگليس، فرانسه، آلمان و... هر کدام از يک‌سو به تخريب چهره اسلام در درون جوامع خود و عرصه جهاني مي‌پردازند و از سوي ديگر ارزش‌هاي فرهنگي خود را به عنوان ارزش‌هاي غالب به جوامع اسلامي حراست مسلمان در سراسر جهان تزريق مي‌کنند.
به عنوان مثال آمريکايي‌ها و يا انگليسي‌ها چنان تبليغ مي‌کنند که اسلام دين خشونت و عقب‌ماندگي است حال آنکه رويکرد به تکنولوژي و فرهنگ آمريکايي، انگليسي راهکار خروج از اين وضعيت است. فيلم‌ها و برنامه‌هاي توليدي در هاليوود و رسانه‌هاي اين کشورها را مي‌توان نمود عيني اين سياست دانست که هدفي جز نابودي اسلام ندارد.
فروش تسليحات و تشويق کشورهاي اسلامي به جنگ با يکديگر عرصه ديگر رقابت غرب مي‌باشد. کشورهاي غربي نظير آلمان، فرانسه، انگليس، ايتاليا، آمريکا رقابتي گسترده را براي فروش تسليحات در جوامع اسلامي آغاز کرده‌اند. آنها از يک‌سو با تزريق فرهنگ خشونت در کشورهاي هدف مردم را به خريد سلاح‌هاي فردي سوق مي‌دهند و از سوي ديگر دولتها را گرفتار رقابت تسليحاتي ساخته تا از اين روه درآمد کلاني را کسب نمايند. واقعيت آن است که دولتهاي اروپايي و آمريکا حتي در سفرهاي سياسي خود به کشورهاي اسلامي، فروش سلاح را در دستور کار دارند و به نوعي به دلالان اسلحه مبدل شده‌اند. نمود عيني اين امر را در رقابت غربي‌ها براي فروش ميلياردها دلار تسليحات به خطر امارات و بحرين و عربستان مي‌توان مشاهده کرد.
ثروت‌هاي کشورهاي اسلامي اکنون به جاي توليد و امور اقتصادي در مسير خريد تسليحاتي قرار گرفه است.
خريدهايي که صرفا برگرفته از رقابت کشورهاي غربي براي کسب درآمد بيشتر مي‌باشد. حوزه ديگري که رقابت غرب را در آن مي‌توان مشاهده کرد. رقابت کشورهاي مذکور براي بر هم زدن ثبات در کشورهاي اسلامي و عقب نگاه داشتن آنها است. بخشي از اين سياست با حمايت‌هاي گسترده از گروه‌هاي قومي تروريستي و حتي ايجاد جريان‌هاي انحرافي مانند تکفيري‌ها صورت مي‌گيرد. کشورهاي غربي از يک‌سو براي ايجاد حکومت‌هاي دست نشانده در جوامع غربي تلاش مي‌کنند چنانکه هم‌اکنون قوانيني که براي خود در سايكس - پيكو براي تجزيه عثماني و سلطه بر کشورهاي اسلامي تدوين کردند اجرا مي‌سازند.
انگليسي‌ها همچون اردن، عراق، فلسطين، عربستان را در منطقه نفوذ خود مي‌دانند فرانسوي‌ها نيز برخي کشورها مانند لبنان، سوريه، برخي کشورهاي آفريقايي را طلب مي‌کنند. حال آنکه آمريکايي‌ها نيز با نام قدرت برتر جهان منفعت‌ بردن از تمام کشورها در سراسر جهان را حق خود مي‌دانند. تحرکات کشورهاي غربي براي ايجاد و يا حفظ حکومت‌هاي دست نشانده در جوامع اسلامي در حالي ادامه دارد که همزمان به جنگ با جريان‌هاي ضد غربي و مقاومت آزادي‌خواهانه مي‌پردازند. جنگ غرب با ايران، حزب‌الله لبنان، سوريه، مقاومت فلسطيني و حتي نابساماني در عراق را مي‌توان در اين چارچوب دانست.
آنها حتي به افغانستان جنگ زده نيز رحم نکرده و براي نابودي نيروهاي جهادي به هر ترفندي چنگ زده‌اند. ايجاد جريان‌هاي تروريستي و حمايت از آن براي نابودي نيروهاي جهادي به هر ترفندي چنگ زده‌اند. ايجاد جريان‌هاي تروريستي و حمايت از آنها براي نابودي و سلطه به کشورهاي اسلامي حلقه تکميلي رقابت کشورهاي غربي مي‌باشد آنها هر کدام جرياني را ايجاد و به حمايت از آن مي‌پردازند تا تامين کنند منافع آنها باشد چنانکه در سوريه و يا عراق، انگليسي‌ها، فرانسوي‌ها، آمريکايي‌ها، آلماني‌ها از گروه‌هاي متعددي در قالب النصره، داعش، جبهه اسلامي، ارتش آزاد‌ مبادرت مي‌ورزند. آنها برآنند تا از اين گروه‌ها براي نابود‌سازي جهان اسلام بهره گيرند.

مولف : علي تتماج
https://siasatrooz.ir/vdcb0zbw.rhb0spiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی