در خبرها آمده بود که یك قاضی فدرال آمریکا حكمی را صادر كرد كه طبق آن ایران، طالبان و القاعده مسوول حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر شناخته شدند! قاضی جرج دانیلز این حكم را در منهتن صادر كرد. صدور این حكم یك هفته پس از جلسه دادگاه این پرونده ۱۰ ساله انجام شد. در طول جلسه علنی دادگاه در هفته گذشته، اعضای خانوادة قربانیان حادثه ۱۱ سپتامبر، چهار ساعت به ارایه مطالب وكلا در زمینه اثبات ادعایشان گوش دادند. ادعایی در این زمینه كه ایران فعالانه به هواپیماربایانی كه به برجهای مركز تجارت جهانی، پنتاگون و مزرعهای در پنسیلوانیا برخورد كردند، كمك كرده است.
این حکم بعد از ۱۰ سال صادر شده است و هدف آن، تکمیل حلقههای زنجیری است که آمریکاییان برای محاصره همهجانبه ایران تدارک دیدهاند. برای اثبات این گونه ادعاهای گزاف، ظاهرا هیچ دلیل و مدرکی نیاز نیست و همین که آمریکاییها مدعی باشند، ظاهرا کفایت میکند. وقتی این گونه احکام سیاسی و قضایی در آمریکا صادر میشود، میتوان با اطمینان گفت که یک ادعای صرف و به عنوان آتشتهیهای است که مقامات آمریکا بر سر ملت ایران میریزند تا بتوانند اقدامات خصمانه علیه جمهوری اسلامی را توجیه کنند و زمینه را برای تروریست معرفی کردن ما مساعد سازند. در عین حال، طرح این ادعاها نشان میدهد که این کشور در تشدید فشار علیه جمهوری اسلامی خیلی مصمم شده و از هر بهانهای برای رسیدن به این هدف، بهره میگیرد.
نکته مهم این است که جریان فکری القاعده و طالبان، هرگز با جمهوری اسلامی ایران، در یک مسیر قرار نداشتند و اساسا اسلامی که آنان ترویج میکنند، هویت خود را از جمله با ضدیت با شیعیان تعریف میکند. این جریان اسلامگرای اهل سنت، از زمان پیدایی تا کنون، مراحل متعددی را طی کرده است و در حالی که در مقاطعی، با آمریکا همکاری نزدیکی داشت ولی با جمهوری اسلامی ایران، همیشه سرستیز داشته است. القاعده در هنگام جنگ مجاهدین افغان علیه ارتش سرخ شوروی، مورد حمایت آمریکا بود و حتی در هنگام نفوذ تشکیلاتی در چچن و دیگر مناطق شوروی سابق، چشم امیدی به حمایتهای آمریکا داشت اما در قبال ایران، همیشه فاصله خود را حفظ کرده بود و این البته خواست مسئولان جمهوری اسلامی هم بود.
اسلام مورد توجه ایران، اسلام انسانی و عقلانی و به دور از ترور و خشونت است و در حضورش میان ملتهای دیگر، بر عنصر فرهنگی و اصل دعوت تکیه دارد در حالی که طالبان و القاعده، روش اصلی برای رسیدن به اهداف خود را جنگ و جهاد قلمداد کردهاند و پیامد اقدامات تروریستی و جهادی آنان، اگر دامن برخی از کشورهای عربی یا غربی را گرفته، به جمهوری اسلامی و شیعیان کشورهای مختلف هم آسیبهای زیادی وارد آورده است.
این نیز حائز اهمیت است که بر اساس گزارش رسمی از ماجرای یازده سپتامبر، از نوزده نفری که ادعا میشود این عملیات را در قالب چهار تیم تروریستی انجام دادند، یازده نفر آنها تابعیت عربستان سعودی را داشتند و حتی یک نفر آنها هم ایرانی نبوده است اما وقتی میخواهند علیه یک کشوری پروندهسازی کنند، این چنین بهانهجویی و عمل میکنند. سالها قبل وقتی آمریکا به بهانه سرکوب سران القاعده و طالبان، وارد افغانستان شد و این کشور را اشغال کرد خوب میدانست که هیچ دلیل و مدرکی علیه جمهوری اسلامی دال بر وجود رابطه میان ایران و القاعده وجود نداشته و ندارد و الا در آن زمان، زمینه را برای حمله به ایران هم مهیا میساخت اما نبود حتی یک بهانه محکمهپسند، این کشور را وارد این ریسک خطرناک نکرد. در مقابل، این روزها که آمریکا از هر بهانهای برای تشدید فشارهای همهجانبه علیه جمهوری اسلامی استفاده میکند، طرح هر ادعای دروغ و هر اتهام ناروا از سوی این کشور را باید بسترسازی مقامات این کشور علیه ایران تصور کرد، بستری که در صورت مساعد شدن، ممکن است به رویارویی نظامی ایران و آمریکا هم بیانجامد. آیا آمریکا حاضر است با توسل به این بهانههای واهی، وارد جنگی شود که بر سرنوشت کل جهان اثر خواهد گذاشت و جغرافیای سیاسی منطقه را دگرگون خواهد کرد؟
اگر سیاستمداران آمریکا کمی عقلانیت به خرج دهند درخواهند یافت که این بهانههای سیاسی با ظاهر حقوقی، حتی به درد شکل دادن به یک موج تبلیغاتی کوچک علیه جمهوری اسلامی هم نمیخورد چه رسد به بسترسازی برای ورود به فاز برخوردهای شدیدتر که پیامدهای آن را حتی استراتژیستهای غربی هم بسیار بزرگتر از انتظار تلقی میکنند.
علي اشرفي