اکنون که شرایط اقتصادی به خاطر وضعیت ارز و سکه آشفته شده است، نقش بانکهای کشور در این آشفته بازار چیست؟
مدتها است که قرار است نظام بانکی کشور اصلاح شود، اما هر بار این اقدام با بی توجهی مجلسها و دولتها پشت گوش انداخته شده و باز هم شاهد ادامه کار بانکها به روال گذشته هستیم.
پرسش اساسی درباره بانکها این است که آیا کشور به این همه بانک که اگر نگوییم همه اما اکثر آنها کارکردهای مشابه دارند، نیاز دارد؟ چرا در ادوار گوناگون شاهد تأسیس و رشد قارچ گونه بانکها در کشور شدیم؟ کارشناسان اقتصادی به ویژه آنهایی که در اقتصاد کشور و امور بانکی نقش دارند چه تصوری داشتند که اجازه تأسیس این همه بانک چه دولتی و چه خصوصی را دادند؟ آیا آنها از عواقب و عوارض وجود پرتعداد بانک و مؤسسات مالی بی خبر بودند؟
از این مسئله که بگذریم، موضوع آشفتگی اقتصاد کشور به ویژه در مقوله ارز و سکه و طلا میتواند به عملکرد بانکها و موسسات مالی ارتباط داشته باشد.
نمیتوان قطعی این ارتباط را رد کرد، چرا که کارکرد بانکها در ایران بنگاه داری است و به همین خاطر است که احتمال زیاد میرود، برخی بانکها و مؤسسات مالی در به وجود آمدن شرایط موجود اقتصادی نقش داشته باشند.
اما نقش آنها چگونه است؟ اگر نقشی داشته باشند، که دارند، چگونه وارد مسائل ارزی و سکه ای میشوند؟ مستقیم یا غیر مستقیم؟
هر دو حالت محتمل است. بانکها و مؤسسات مالی، هم میتوانند خود مستقیم وارد عمل شوند و هم غیر مستقیم، به این معنا که خود اقدام به خرید دلار و ارز و سکه میکنند و از این فرایند سود کلانی عاید آنها خواهد شد.
یا این که غیر مستقیم عمل میکنند به این گونه که وامهای کلانی را به برخی افراد و اشخاص میدهند تا اقدام به خرید سکه و ارز کنند آنگاه در سود آن شریک و سهیم هستند.
چگونه میتوان باور داشت که این حجم نقدینگی از سوی مردم برای خرید ارز و سکه به بازار هجوم آورده است؟ چه تعداد از مردم دارای سرمایه کلان هستند تا بتوانند خریدهای میلیونی و میلیاردی داشته باشند؟
البته هنوز احتمالات است که گفته میشود، اما احتمالی نزدیک به واقعیت است و میتوان آن را بیشتر بررسی کرد.
آقای سیف رئیس کل بانک مرکزی که این روزها انتقادات زیادی از او میشود و حتی برخی اعتقاد دارند سیاستهای او باعث چنین وضعیتی در بازار ارز و سکه شده است و چه بسا فشارهای وارد شده سبب استعفا یا برکناری او از بانک مرکزی شود، گفته است که «... در این شرایط حداقل انتظار از اصحاب رسانه و تحلیل گران مستقل این است که به اصل منطقی سنجش عملکرد متناسب با اختیارات، توجه حرفه ای داشته باشند.»
اما آقای سیف رئیس بانک مرکزی! آیا شما در این زمینه خود حرفه ای عمل کردهاید؟ که خواهان عملکرد حرفه ای از رسانهها و تحلیل گران هستید؟ آیا فروش ارز و سکه و به حراج گذاشتن سرمایه کشور کار حرفهای بود؟
نظارت بانک مرکزی به آنهایی که ارز و سکه فروخته شده است کجای این کار حرفه ای شما وجود دارد؟ یک نفر ۳۵ هزار سکه ثبت نام کرده و خریداری نموده است، یا به افرادی که اسم وارد کننده و فعال اقتصادی را با خود به یدک میکشند، ارز برای واردات اختصاص یافته، اما برخلاف آنچه که باید باشد، اقلامی را وارد کرده اند که هیچ ارتباطی با نوع فعالیتهای آنها نداشته است. آیا در این شرایط لازم است که ۱۳۷ میلیون دلار ارز کشور به واردات موز اختصاص داده شود؟ در حالی که نیازهای اساسی کشور کالاهایی است که بتواند تاثیر تحریمهای اقتصادی آمریکا را که قرار است از نیمه مرداد ماه وضع شود خنثی کند. وزیر بهداشت نسبت به کمبود دارو هشدار داده، در این زمینه چه کاری صورت کرفته است؟
بانک مرکزی اختیاراتی دارد، اما اگر این اختیارات باعث به وجود آمدن بحران اقتصادی شود، نباید منتقدین و کارشناسان وارد میدان شوند و هشدار دهند؟
بهتر است مشکل ایجاد شده را در جای دیگری جستجو کنید، جایی که عملکرد شما و سازمان تحت مدیریت جنابعالی باید نظارتهای دقیق و بیشتری بر کارکرد بانکها، وامهایی که به برخی داده میشود، نوع تخصیص ارز و سکه به خریداران داشته باشد.
اگر نظارت بانک مرکزی بر روی مؤسسات مالی و بانکها وجود داشت آیا بحران مالباختگان مؤسسات مالی و بانکی ایجاد میشد که اکنون دولت بخواهد مطالبات مردم را پرداخت کند؟
تا زمانی که اوضاع بانکها و موسسات مالی اینگونه است، نمیتوان امید داشت که اقتصاد کشور سر و سامان بگیرد.
چرا به راحتی بانک و مؤسسه مالی تأسیس میشود، اما کارخانه و کارگاه تولیدی با مشکلات فراوانی روبرو است؟
اگر بجای این همه بانک کارخانه تأسیس شده بود، قطعاً وضعیت اقتصادی کشور بهتر بود. بانکهای غیراسلامی و با ربا را تعطیل کنید به جای آن از تولید داخلی حمایت کنید. تأثیر آن به زودی بر روی اقتصاد نمایان خواهد شد.
نویسنده: سیاوش کاویانی