تحولات منطقه غرب آسيا، شرايط دشوار و حساسي را سپري ميکند، اين شرايط که با دستکاري بيگانگان به وجود آمده، هدف اصلي و نخست آن، فشار بيشتر به جمهوري اسلامي ايران است.
در شرايطي که به تيرماه ۱۳۹۴ نزديک ميشويم و ميرود تا نتيجه ۲ سال گفتوگوهاي هستهاي ايران و ۱+۵ تعيين تکليف شود، تغييرات و تحولاتي که در سوريه و عراق در حال شکلگيري است، نشاندهنده دخالتهايي است که آمريکاييها در اين منطقه انجام ميدهند.
تقويت هر چه بيشتر تروريستهاي تکفيري داعش و النصره و توفيقات و تصرفات نظامي آنها در سوريه و عراق، جان تازهاي است که آمريکاييها و کشورهاي همپيمان مرتجع عربي منطقه به آنها دميدهاند.
تا پيش از اين شاهد شکستهاي سنگين تروريستهاي تکفيري در اين دو کشور بوديم که با پيروزيهاي ارتش و نيروهاي مردمي سوريه و عراق همراه بود، اما چند روزي است که ورق برگشته است.
غربيها و کشورهاي مرتجع عربي جنگ نيابتي را عليه ايران آغاز کردهاند و اين هشداري بود که رهبر معظم انقلاب در چند نوبت از سخنانشان، به آن اشاره کردند.
آمريکاييها نه تنها براي مقابله و مبارزه با گروههاي تروريستي منطقه راهبردي ندارند، بلکه براي ماندن و تقويت آنها، راهبردهاي خود را پياده ميکنند. ديگر پشت پردهاي از اتفاقات و تحولات منطقه وجود ندارد و همه چيز آشکار شده است.
آمريکاييها از يک سو در موضوع هستهاي فشارهاي خود را براساس مطالبات عليه ايران افزايش دادهاند و از سوي ديگر با حمايت از تروريستهاي تکفيري در منطقه و همچنين حمايت از تجاوز جنايتکارانه آلسعود به يمن، فاز تازهاي از دشمنيهاي خود را عليه ايران آغاز کردهاند.
جمهوري اسلامي ايران، همانگونه که حضرت آيتالله خامنهاي فرمودند، الگوي مناسبي براي مردم کشورهاي مسلمان است که البته اين الگو از سوي آنها دريافت شده و بدون هيچ دخالتي از سوي ايران در چندين کشور در حال پياده شدن است.
اما در مقابل ايدئولوژي تاثيرگذار ايران اسلامي، رفتار و واکنشهاي سران کشورهاي مرتجع منطقه، سخت و با اقدامات نظامي و جنايت و سرکوب همراه است.
چنين واکنشهايي نسبت به بيداري اسلامي مردم مسلمان منطقه، به خاطر ضعف شديد ايدئولوژيک در ساختار تفکري و حاکميتي آنها است.
فرهنگ مقاومت در مقابل ظلم و ستم اکنون در ميان مردم مسلمان کشورهاي اسلامي نهادينه شده و رويکرد آنها به سوي اسلام ناب محمدي(ص) دو چندان گشته است. در مقابل چنين فرهنگ و ايدئولوژي که بدون دخالت، جنگ، خونريزي و جنايت در حال گسترش در قلوب مردم است، آمريکاييها و همپيمانان او تنها راه را براي مقابله آن دخالت نظامي و کشتار مردم بيدفاع و مظلوم عراق، سوريه و يمن ميدانند. ضمن آن که با اين راهبرد در تلاش هستند تا با تضعيف و ويرانساختن ساختار چنين کشورهايي، جبهه مقاومت تضعيف شود و جمهوري اسلامي در منطقه در محاصره نيروهاي نيابتي آمريکا درآيد و آنگاه تن به خواستههاي غرب در گفتوگوهاي هستهاي بدهد.
اکنون در چنين شرايطي که تحولات و اتفاقات منطقه به ويژه در سوريه و عراق واقع شده است، بدون اين که به گفتوگوهاي هستهاي بيتوجهي يا کمتوجهي شود، بخش زيادي از ظرفيتهاي جمهوري اسلامي در حوزههاي سياسي مستشاري و ديپلماسي بايد صرف حمايت از مردم و دولتهاي قانوني کشورهاي سوريه، يمن و عراق شود.
آنها اکنون از هر زمان ديگري نياز به کمکهاي ايران دارند. اگر اين کمکهاي حمايتي از مردم اين سه کشور به قوت انجام نشود، سقوط اين کشورها و دستيابي نيروهاي تروريستي - تکفيري داعش، تحولات و اتفاقاتي را رقم خواهد زد که آينده روشني را براي منطقه نويد نميدهد. اگر ميخواهيم جبهه مقاومت، ماندگاري و پايداري خود را همچنان داشته باشد و ظرفيت چانهزني بالاي ايران حفظ شود، توجه بيشتر به اين تحولات نياز فوري است.
بايد در گفتوگوهاي هستهاي موضوع حمايت آمريكا و كشورهاي عربي منطقه از تروريستها مطرح و مطالبه شود كه آنها دست از حمايت اين تروريستها بردارند. اين موضوع ميتواند يكي از بندهاي توافق هستهاي باشد.