حکومتهاي ديکتاتوري و استبدادي در جهان هماکنون کم نيست. هنوز در دنيا کشورهايي وجود دارد که سيستم حکومتي آنها استبدادي يا ديكتاتوري است. اين معضل حتي در کشورهاي غربي هم ديده ميشود. در ظاهر حکومت ادعاي دموکراسي دارد اما، باطن آن استبداد پنهان است که بر مردم حکومت ميکند.
در ميان ديگر کشورهاي دنيا، بودند ديکتاتورهايي که با انقلاب مردمي سرنگون شدند، اما انحراف از انقلاب، يک ديکتاتوري ديگري را بر مردم و کشورشان حاکم ساخت.
روسيه تزاري نمونه روشن چنين اتفاقي است. تزار با انقلاب مردمي سرنگون شد، اما تفکري بيش از ۷۰ سال در اتحاد جماهير شوروي حاکم شد که از هر استبدادي يا ديكتاتوري بدتر بود. تفکر و ايدئولوژي کمونيسم، مردم شوروي را به بند عقايد خود کشيده بود اما همين تفکر هم پس از ۷۰ سال استبداد، فروپاشيد و به زبالهداني تاريخ پيوست.
خوشايند غربيها و آمريکاييها در کشورهاي تحت سلطه هم حکومتهاي پادشاهي استبدادي يا ديكتاتوري وابسته است.
تاريخ گواه اين مدعا است که آمريکا و انگليس از کشورهاي داراي حکومتهاي مستبد حمايت ميکنند. حمايت آنها از حاکمان ديکتاتور، سرسپردگي شديد آنها را به کشورهاي به اصطلاح قدرتمند دنيا تقويت ميکند، به گونهاي که اگر ذرهاي از حمايتهاي آمريکا کاسته شود، زمينه سرنگوني آنها هم سرعت ميگيرد. گرچه تا زماني که حاکمان مستبد، سرسپردگيشان ادامه داشته باشد، اربابان آنها دست از حمايت برنميدارند، اما در چنين وضعيتي هم، بودند حکومتهايي که با انقلاب مردم سرنگون شدند. نمونه آن همين ايران خودمان که وابستگي و سرسپردگي شاه به آمريکا بر کسي پوشيده نبود، اما همين مردم آن رژيم ديکتاتور پادشاهي را سرنگون کردند.
از قديم گفتهاند آسياب به نوبت، اکنون نوبت کشورهاي مستبد و ديكتاتوري است که، مردمانشان سالهاست زير سلطه و ستم سردمدارانشان روزگار ميگذرانند، اسلام آمريکايي را در کشورشان پياده ميکنند و خوشنامي اسلام را به بدنامي آن تبديل کردهاند.
ظاهري اسلامي دارند، اما باطني شيطاني را در وجود خود پروراندهاند که در بسياري از مواقع باطن شيطاني و ظاهر اسلامي با هم ممزوج ميشود، تا ملعبهاي ساخته شود و به اسلام ناب محمدي(ص) ضربه بزند.
عربستان سعودي از جمله همان کشورهايي است که حکومت موروثي پادشاهي که ريشه در جاي جاي حاکميت اين کشور دارد، با ديکتاتوري آلسعود، سالهاست در خدمت آمريکا، انگليس و اهداف آنها است. اما حمايتهاي اربابان و سرکوبهاي آلسعود، مردم اين کشور اسلامي را خاموش نکرده و اعتراضات آنها به روند حکومتي حاکمان خود ادامه دارد و افزايش هم يافته است.
تشديد اقدامات امنيتي و سرکوب مردم معترض عربستان، به خاطر ترس از گسترش اعتراضات مردمي و آغاز خيزش اسلامي در اين سرزمين است. فشارها و تهديدات گسترده حاکمان وهابي آلسعود به اقليت شيعه که در بدترين شرايط قرار دارند، زمينههاي سرايت اعتراضات به ديگر شهرهاي عربستان را افزايش داده است، به همين خاطر بازداشت و دادگاهي آيتالله شيخ نمر از علماي شيعه عربستان نه تنها اعتراضات مردمي را خاموش نميکند، بلکه باعث ميشود، اعتراضات گستردهتر شده و افزايش يابد. حکم اعدامي که براي آيتالله نمر، صادر شده است، در صورت اجراي آن سقوط آلسعود را نزديکتر خواهد کرد. حکومت ديکتاتوري و استبدادي آلسعود که براساس هم ديکتاتوري و هم استبدادي بر عربستان حاكم است، با رفتار خودکامه و خودسرانه که ناشي از رعايت نکردن قوانين و حقوق شهروندي و مردمي است، تاکنون ماندگاري خود را ادامه داده است، اما سرانجام چنين حکومتهايي، فروپاشي و سرنگوني است.
آلسعود سرنگون شدن حسني مبارک رفيق گرمابه و گلستان خود را ديده است، همين اتفاق نگرانيهاي زيادي را براي آلسعود ايجاد کرده که چنين دست و پا ميزند. در گوشهاي ديگر، سرنگوني عليعبدالله صالح، رئيسجمهور يمن و قدرت گرفتن انقلابيون مسلمان اين کشور بار سنگين ترس و وحشت را بر جان حاکمان عربستان انداخته است.
عوامل بسياري براي نزديکتر شدن سرنگوني آلسعود وجود دارد، حكومتهاي خودكامه تنه به يك چيز فكر ميكنند و آن ماندگاري به هر قيمتي است غافل از اين كه اقدامات آنها براي ماندن بيشتر در قدرت، بدون در نظر گرفتن مردم، به سرنگوني آنها سرعت ميبخشد.
آلسعود، بايد بداند و درک کند اعدام و سرکوب مردم ادامه داشته باشد يا نداشته باشد، آيتالله شيخ نمر، اعدام بشود يا نشود، سرنوشت محتوم اين رژيم چيزي جز سرنگوني، زبوني و خواري براي آنها نخواهد بود. خونهايي که به خاطر اقدامات و دسيسههاي آلسعود در منطقه ريخته شده است، دامن آنها را خواهد گرفت و با خفت و خواري اين دنيا را ترک خواهند کرد، چرا که مشکلات جهان اسلام به خاطر کارهايي است که آلسعود انجام داده و ميدهد.انقلاب اسلامي در عربستان نزديك است، انقلابي كه آينده جهان اسلام را دگرگون خواهد ساخت.
سياوش کاويانی