محمد صفري:
تحولات در سوريه دو جنبه دارد. جنبه نخست آن حاميان بشاراسد هستند و جنبه ديگر مخالفان وي. هر روز شاهد خودنمايي هواداران و مخالفان دولت بشار اسد در سطح خيابانهاي شهرهاي سوريه هستيم.
از شواهد و قرائن اينگونه برميآيد جمعيت هوادار از معترض بيشتر است. گرچه تعداد مخالفان هم کم نيستند.
اما تفاوت تحولات سوريه با ديگر کشورهاي منطقه از جمله مصر، تونس، يمن و ليبي در اين است که در آن کشورها اکثريت مردم خواهان سرنگوني روساي خود بوده و هستند. در مصر همين اتفاق افتاد و اکثريت مردم با حضور ميليوني در خيابانهاي شهرهاي اين کشور سرانجام به خواسته خود رسيدند، گرچه هنوز راه طولاني براي برقراري يک حکومت و دولت مردمي در پيش دارند.
در تونس نيز همين اتفاق افتاد و روند انقلاب مردمي ليبي نيز در همين مسير. بحرين نيز شاهد قيام اکثريت مردم اين کشور است.
اما اکنون سوريه دستخوش تحولاتي شده است که اين تحولات در معادلات سياسي منطقه تاثير خواهد داشت.
يک سوي تحولات سوريه، ايران قرار دارد و در سوي ديگر ترکيه نقشآفريني ميکند.
ترکيه که چند سالي است درصدد باز آفريني دوران شکوه تاريخي خود است پس از روي کار آمدن دولت اسلامگرا در اين کشور، به ايفاي نقش بيشتري در مسائل جهان اسلام پرداخت که همين امر باعث شد تا سمت و سوي توجهات به سوي ترکيه جلب شود.
اما اکنون شاهد آن هستيم که اين کشور درباره تحولات سوريه با سياستهاي غرب و آمريکا همراهي ميکند و در واقع به عنوان يک «آلترناتيو» در منطقه در حال نقشآفريني است.
ديپلماسي خارجي فعال ترکيه در منطقه نشانگر اين مدعاست. سفرهاي اردوغان به کشورهاي انقلابي از جمله مصر، سفر وزير خارجه اين کشور به کشورهاي پيروز در انقلاب و سفر اخير وي به ليبي قابل توجه است.
اما موضوع سوريه از جنبه جمهوري اسلامي ايران اهميت ويژهاي دارد که به همين خاطر رهبر معظم انقلاب براي تحولات سوريه تفاوت قائل شدند و حتي فرمودند؛ «آمريکاييها با تلاش براي شبيهسازي حوادث مصر، تونس، يمن و ليبي در سوريه سعي ميکنند اين کشور را که در خط مقاومت قرار دارد دچار مشکل کنند، اما ماهيت حوادث سوريه با ماهيت حوادث ديگر کشورهاي منطقه متفاوت است.»
و همين تفاوت، نقش جمهوري اسلامي ايران را در حوادث سوريه حساستر و سرنوشتسازتر ميکند.
بايد براي مردم معترض سوريه روشن شود که اعتراضات آنان از جنس اعتراضات مردم مصر و تونس و يمن نيست. حاکمان اين کشورها سرتاپا وابسته به آمريکا بودند و همين وابستگي و سرسپردگي، سرانجام غيرت مردم مسلمان اين کشورها را به جوش آورد تا از اين ننگ سرسپردگي رهايي يابند.
اما آيا حکومت سوريه سرسپرده آمريکا يا رژيم صهيونيستي است؟
سوريه سالهاست در خط مقدم جبهه مقاومت در مقابل تهديدات رژيم صهيونيستي ايستادگي کرده و هزينههاي زيادي را نيز پرداخت کرده است.
در اين راه جمهوري اسلامي ايران نيز همواره يار و ياور مردم و دولت سوريه بوده و به طرق گوناگون کمکهايي را نيز به اين کشور کرده است.
خيزشهاي اسلامي مردم کشورهاي عربي، ضد آمريکايي و ضد صهيونيستي است. مردمي که در سوريه به اعتراض برخاستهاند بايد متوجه اين موضوع مهم باشند.
هر چند خواسته اقليت مردم سوريه شايد خواستههاي مشروع و به حقي باشد اما، همراهي کردن با اهداف و سياستهايي که آمريکا ورژيم صهيونيستي در پي پياده کردن آن در سوريه هستند، اين کشور را در ورطه وابستگي به آمريکا و اسرائيل خواهد برد. چيزي که صددرصد در جهت مخالف خيزشهاي اسلامي مردم کشورهاي مصر، تونس، يمن و ليبي است.
اکنون شاهد هستيم که بشار اسد اصلاحاتي را آغاز کرده است. اين اصلاحات اساسي ميتواند خواستههاي معترضين را برآورده سازد. چيزي که دولت فعلي سوريه نياز دارد، آرامش معترضين و زمان است تا بتواند توطئههاي خارجي را خنثي سازد و به امور و خواستههاي مردمي بپردازد.
مردم معترض سوريه بايد نسبت به آينده کشور خود نگران باشند و تصور کنند که در صورت سرنگوني بشار اسد، چه اتفاقي براي آنها خواهد افتاد؟ آيا گمان ميکنند که آمريکاييها و صهيونيستها که در کنار اين کشور قرار دارد، اجازه ميدهد که مردم خود تصميم بگيرند؟
آيا مطمئن هستند که يک جنگ داخلي تمام عيار در اين کشور رخ نميدهد؟ خيالشان از لشکرکشي ناتو و آمريکا به کشورشان راحت است؟
دولت حاکم سوريه بايد مردم کشور خود را آگاه سازد و نسبت به اين وقايع هشدار دهد.