شنيدم كه اخيراً در جلسه دو تن از بزرگان نظام، بر اين نكته تاكيد شد كه چون دشمنان انقلاب، جمع ما را متفرق ديدهاند، هوس برخورد با جمهوري اسلامي را كردهاند و تشديد تحريمها و فشارها، حاصل اين وضعيت است. در همين جلسه ظاهراً مطرح شد كه اگر يك انتخابات خوب با حضور همه طيفهاي سياسي كشور برگزار شود و برخي اقدامات ديگر هم براي ايجاد وفاق ملي صورت گيرد، اين اميد هست كه تمامي اين توطئهها منتفي شود و ميل به انجام اقدامات ضدايراني كاهش يابد. ديروز متن گفتگوي يكي از فعالان اصلاحطلب را در يكي از خبرگزاريها خواندم كه از عدم شركت اصلاحطلبها در انتخابات مجلس شوراي اسلامي سخن گفت. وي اظهار داشت: «ما معتقدیم که اصلاحطلبان اگر شرایطی که آقای خاتمی گفتند، تحقق پیدا نکند، در انتخابات شرکت نمیکنند. این شرایط هم تحقق پیدا نکرده است». همچنين در اظهارات اين چهره اصلاحطلب تاكيد شده بود: «انتخابات موضوع ما نيست و تا محقق نشدن آن شرايط فعاليتي براي انتخابات نميكنيم».
ممكن است برخي معتقد باشند كه ما از مرحله اصلاحطلبي گذشتهايم و به اين جريان ديگر نيازي نداريم و آنان جايگاهي در ميان مردم ندارند كه نگران بودن آنان در روند انتخابات باشيم. حتي ممكن است برخي چنين مدعي شوند كه اين جريان، دنباله آمريكا در ايران است و بايد در مبارزه با آمريكا، با اصلاحطلبها هم مبارزه كرد و آنان را دشمن تلقي كرد. برخي ممكن است چنين ادعا كنند كه مشاركت بالاي مردم در انتخابات بدون حضور اصلاحطلبها هم شدني است و ما نيازي نداريم كه براي پرشور كردن انتخابات، به اصلاحطلبها باج بدهيم و ... اما بنده نظر ديگري دارم و فكر ميكنم كه تامل در اين نظرات براي دستاندركاران نظام و تصميمگيرندگان اصلي جامعه، ضرر نداشته باشد.
سياست عرصه تامين منافع ملي و مصالح مردم است و نبايد آن را با ميدان لجبازيهاي كودكانه سياسي اشتباه گرفت. همچنين همكاري نيروهاي سياسي با يكديگر بر سر «حداكثرها»، هميشه امكان ندارد و بسيار اتفاق ميافتد كه براي تامين مصلحت كشور، بايد بر سر «حداقلها» با هم توافق كرد. اگر بخواهيم در همه مسائل با هم همفكر و همنظر باشيم تا همكاري ميسر شود، در آن صورت بسياري از نيروهاي اصولگراي كنوني هم ممكن است نتوانند با يكديگر در يك جبهه عمل كنند چرا كه شاهد اختلافات دروني آنان هستيم. از طرفي شاهديم كه تشديد اختلافات نيروهاي سياسي كشور (اصلاحطلب – اصولگرا، دولت – مجلس، دولت – قوه قضاييه، مصباح – هاشمي، اصولگرا – جريان انحرافي، جبهه متحد – جبهه پايداري، و ...) بهترين فرصت را براي دشمنان انقلاب ايجاد كرده است كه با تشديد فشارهاي بينالمللي عليه ايران، مشكلات جدي براي مردم و كشور ايجاد كنند و حتي زمينه برخوردهاي تندتر را هم فراهم آورند. در اين شرايط، يك راهحل كاملا معقول مينمايد و آن ايجاد بستري براي حضور همه نيروهاي سياسي در انتخابات است تا تنش سياسي كشور كم شود، جريانهاي مختلف كشور را به نظام خوشبين و آينده آن را روشن نشان دهد، نمايشي از همبستگي ملي و انقلابي پديد آورد تا طمع دشمنان به استفاده از اختلافات را از ميان ببرد يا اميد به توفيق اين اقدامات عليه جمهوري اسلامي را كم كند.
به نظر بنده وقتي يك جريان سياسي ميگويد «ما اپوزيسيون نظام نيستيم بلكه اپوزيسيون دولتيم» يا معتقد است «ما اصلاحطلبان اصلا با هیچ کدام از ساختارهای موجود قانون اساسی مشکل نداریم و معتقدیم که همین ساختارهای موجود قانون اساسی اگر اصلاح روش کنند میتواند همه مردم راضی باشند. معتقديم با همین قانون اساسی میتوانیم به گونهای عمل کنیم که همه با هر فکری راضی باشند» يا وقتي يك جريان سياسي ميگويد «براي دفاع از تماميت ارضي كشور، اصلاحطلب و غير اصلاحطلب نداريم» يا باور دارد كه «اگر انتخابات با مشاركت همه طيفها و با حضور گسترده مردم باشد، آمریکا هم نمیتواند زیادهخواهی در قبال ایران داشته باشد»، در آن صورت بايد بستري فراهم شود كه اين جريان هم در صحنه انتخابات حضور يابد و با كمترين هزينه ممكن، خطرات بزرگي از سر ملت ايران برداشته شود. اين كار شدني است و كمي توجه به پيام قرآني «اشداء علي الكفار و رحماء بينهم» ما را به اين هدف نزديك خواهد كرد.
علي اشرفي