نشست سران اروپا براي انتخاب مقامات ارشد اين اتحاديه از جمله انتخاب موگريني به عنوان جانشين کاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا برگزار شد.
از محورهاي اين نشست را اعلام تحريمهاي جديد عليه روسيه تشکيل ميداد. سران کشورهاي اروپايي با ادعاي حمايت از اوکراين بر ضربالاجل يک ماهه براي روسيه جهت پذيرش خواستههاي اوکراين تاکيد و درباره اعمال تحريمهاي جديد به اين کشور هشدار دادند.
پيش از اين نيز اتحاديه اروپا بارها تحريمهايي را عليه جمهوري اسلامي ايران اعمال کرده و خواستار تغيير عملکردهاي ايران در حوزه هستهاي و معادلات منطقهاي شده بود. مسئله اعمال تحريم عليه کشورهاي بزرگ و تاثيرگذار در معادلات سياسي و اقتصادي جهان در حالي از سوي اروپا اجرا ميشود که يک سوال همچنان در ذهن متبادر ميگردد و آن اينکه سران اروپا که ميدانند با اعمال تحريمها تغييري در رفتارهاي کشورهايي مانند جمهوري اسلامي ايران و روسيه ايجاد نميشود چرا بر اين تحريمها تاکيد داشته و حاضر به کنار نهادن اين رويه نميباشند؟
پاسخ به اين پرسش هر چند مسائلي همچون پاسخگويي به خواستههاي آمريکا و نيز هراس از رسوا شدن در پيشجهانيان به دليل شکست سياستهاي تحريمي غرب و نيز آگاهي جهان از ناکارآمدي اقتصاد نظام سرمايهداري در معادلات جهاني مطرح ميباشد اما در وراي آن اصلي بسيار مهمتر مشاهده ميشود و آن عملکردهاي بزرگان اروپا در قبال ساير اعضاي اتحاديه است.
بررسي روند ساختار دروني اتحاديه نشان ميدهد که بسياري از اعضاي اتحاديه ديگر پذيرنده سلطه کشورهايي مانند آلمان، انگليس و فرانسه نبوده و آهنگ جدايي از اين اتحاديه را سر ميدهند. به گونهاي که در بسياري از تحولات اروپا شاهد اختلافات گسترده ميان آنها ميباشيم. سه کشور مذکور براي آنکه بتوانند سلطه خود بر اين کشورها را اجرايي سازند از ابزار اقتصادي بهره ميگيرند. بخشي از اين سناريو از طريق بستههاي رياضت اقتصادي اجرا ميشود. بستههايي که در طول سالهاي اخير به بهانه خروج از رکود اقتصادي مطرح گرديده اما در نهايت دستاوردي براي مجريان آن نداشته و اقتصاد آنها را به بزرگان اروپا وابستهتر ساخته که نمود آن را در ايرلند و يونان ميتوان مشاهده کرد. بخش ديگر اين سياست را در اعمال تحريم عليه ساير کشورها نظير ايران و روسيه ميتوان مشاهده کرد هر چند در ظاهر تحريمها عليه اين کشورها است اما در اصل حربهاي براي جلوگيري از قدرتيابي ساير کشورهاي اروپايي است. کشورهايي مانند روسيه و ايران ظرفيتهاي اقتصادي دارند که ميتواند اقتصاد کشورهاي اروپايي را رونق بخشيده و از وابستگي به کشورهايي مانند آمريکا، فرانسه، آلمان و انگليس رها سازد. اين کشور با ادعاي تحريم ايران و روسيه مانع از برخورداري ساير اعضاي اروپا از اين ظرفيتها شده تا در نهايت استعمار و سلطه خود بر سراسر اروپا را اجرايي سازند. در اصل مسئله تحريم بهانهاي براي سلطه بزرگان اروپا به ساير اعضاء است.