آنهایی که مدام بر طبل ونزوئلا شدن ایران با تورمهای عجیب و غریب میکوبیدند، آنهایی که مخاطب سخنان روز گذشته روحانی در زمان تقدیم لایحه به مجلس بودند اینبار دیگر منتقدان جناح رقیب نیستند!! اما روحانی سخنانش را طوری بیان کرد که اینطور از سخنانش برآید که رقبا عامل اصلی انتقاد از اقتصاد تورمی بودند نه دوستان پشت کرده به او؟! به گواه سایت ریاست جمهوری روحانی روز گذشته در صحن علنی مجلس گفت: «برخی که اقتصاد میدانستند، از ابرتورم سخن گفتند و برخی از اینکه ایران به زودی ونزوئلا خواهد شد، در روزنامهها نوشتند. تلاش کردند که مردم را ناامید و دولت را ناکارآمد معرفی کنند. البته بسیاری از اینها ممکن است هدف سوء نداشتند اما دوستانی هم که در زمان سختی حرف دشمن را تکرار میکنند، متأسفانه آثارش برای ملت و برای نظام خطرناک خواهد بود.»
او نهایتا در ادامه با طرح این سوال که چرا اینچنین شد؟، گفت: «سوال این است که چرا کشور و اقتصادی که در مسیر توسعه حرکت میکرد، تورم را مهار و تکرقمی کرده بود، اشتغال را به سمت نقطه مطلوب پیش میبرد و رشد سرمایه گذاری را مثبت کرده بود، صادرات غیرنفتی را در ۲ سال با تراز مثبت حرکت داده بود و در بسیاری از زمینههای مهم و سرنوشتساز از جمله گندم و گازوئیل به خودکفایی رسیده و در بنزین نیز به زودی خودکفا خواهیم شد، در ماههای اولیه سال ۹۷ با التهاب مواجه شد؟!» و به نوعی در ادامه سخنانش همه چیز را به التهابات روانی ربط داده بود!!
در حالی که در وهله نخست این دوستان روحانی بودند که در روزنامههای زنجیرهای خود دائما تبلیغ ونزوئلا شدن ایران را داشتند و به نوعی هشدار میدادند و از آن سوی مرزها نیز این رسانههای معلومالحالی چون العربیه، بی.بی.سی، یورونیوز و فوربس و... به این ماجرا پرداختند اما چرا ونزوئلا؟!
در پاسخ به سوال بالا باید نوشت: نزوئلا کشوری است که وجود ابرتورم در آن را نمیتوان انکار کرد. در سال ۹۲ شمسی تورم ایران و ونزوئلا در یک مسیر قرار داشت. اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری سیاستگذاری درست دولت و بانک مرکزی برای کنترل تورم جواب داد و تورم در کشور کنترل شد. اما در ونزوئلا این اتفاق رخ نداد و به طور پیدرپی قیمتها افزایش یافت؛ تا جایی که چند روز پیش هانکه همزمان با اینکه تورم ایران را ۱۲۷ درصد اعلام کرد، تورم ونزوئلا را ۴۴ هزار درصد تخمین زد.
اما واقعیت این است که نمیتوان ایران را در کنار ونزوئلا گذاشت. امروز ونزوئلا به طور خودجوش دلاریزه شده است و ارزش بولیوار (پول ملی این کشور) به شدت پایین آمده است. تحت این شرایط میتوان نوسانات نرخ ارز را مبنای تورم پنداشت. اما برای کشوری چون ایران که نهادهای آن همواره با تورمهای بالای مقابله کرده و روند آن را به هر قیمتی معکوس کردهاند، نمیتوان گفت که ایران ونزوئلایی دیگر است.
به نظر میرسد هانکه نیز این موضوع را میداند، اما به طور عمدی از این واقعیت که شرایط ایران با ونزوئلا متفاوت است، چشمپوشی میکند و زمانی که میخواهد تورم سالانه را برای ایران تخمین بزند، در کنار این تخمین، ابرتورم ونزوئلا را نیز اعلام میکند؛ کاری که در ذهن مردم، ایران را ونزوئلایی دیگر جا میاندازد.
همچنین بارها دیده شده که هانکه از سوی رسانههای رژیم صهیونیستی و و حزب جمهوریخواه آمریکا مورد حمایت واقع شده است. البته اگر هانکه از سوی حزب دموکرات هم مورد حمایت بود فرقی نمیکرد، زیرا ایران با آمریکا در جنگ نرم است و تفاوت میان عملکرد دو حزب به ابزاری که از آن استفاده میکنند و استراتژیهای آنها باز میگردد.
شاید این سوال در ذهن به وجود آید که اگر واقعا تورم در ایران همان عددی است که بانک مرکزی اعلام میکند و اگر آنچه هانکه مطرح کرده کذب است، پس چرا باید نگران توییتهای هانکه و حمایت شدنش از سوی رسانههای آمریکایی و صهیونیستی بود؟
انتظارات نقش مهمی را در تورم بازی میکند. اگر افراد انتظار داشته باشند که در آیندهای نزدیک تورم دو برابر شود، انتظار دارند که در آینده قدرت خریدشان کاهش یابد. از همین رو امروز خرید میکنند و این افزایش تقاضا تورم را نهایتا دو برابر میکند (در حالت حدی). اگرچه در بلندمدت عرضه پول تورم را تعیین میکند، اما در کوتاهمدت انتظارات روی تورم تاثیر معناداری میگذارند و حتی در بلندمدت هم انتظارات روی تورم تاثیر دارد. زیرا عرضه پول هم از انتظارات متاثر است.
در سال ۹۲ که تورم به شدت کاهش یافت، بخش مهمی از این دستاورد به این دلیل بود که به دلیل وجهه تیم اقتصادی دولت و وعدههای آن، مردم انتظار داشتند تورم پایین آید و همین اتفاق هم افتاد. از همین رو برخی رسانههای خودی به جز معلومالحالهای ذکر شده مانند شرق از محاسبات هانکه برای ونزوئلا شدن ایران حرف زده و با کارشناسی این ماجرا هشدار میدادند اما واقعیت این است که آنچه که میتواند ابزار ایران برای مقابله با دشمن در این جنگ نرم باشد، افرایش سرمایه اجتماعی است که باید به آن توجه شود. همسرایی برخی رسانههای داخل با معلومالحالهای خارجی چیز عجیب و جدیدی نیست اما اینبار باید توجه داشت که به طرز ظریفی این ماجرا در سخنان شخص نخست دستگاه اجرایی کشور نادیده گرفته میشود و شاید همین ندیدن عامل ادامه روند اتفاقات مشابه و ضربه خوردن به سرمایه اجتماعی و مقاوم نبودن در قبال جنگ نرم دشمن شود که لازم است اصلاح شود.
نویسنده: سوشیانت آسمانی