به نظر شما نوع بازی ایران در چند هفته اخیر که با دستاوردهای دیپلماتیک روحانی در نیویورک شروع شد و در ادامه با ارائه مدل SPV اتحادیه اروپا برای حمایت از برجام تداوم یافت و به موازاتش صدور رای دادگاه لاهه به نفع ایران و نهایتاً دیروز هم با تصویب لایحه الحاق ایران به سی.اف.تی ایران توانسته است یکی بعد از دیگری برگههای بازی واشنگتن را از او برای تقابل با تهران بگیرد؛ اگر چنین است در مقابل آمریکا چه رفتاری را در قبال پرونده ایران انجام خواهد داد؟
در ابتدا باید بگویم که من نگاه شما را قبول ندارم، چراکه هیچ کدام از مواردی که شما به آن اشاره داشتید نمیتواند به عنوان رفتاری از جانب ایران برای گرفتن برگهای بازی آمریکا در مقابل تهران تلقی شود. ابتدا درخصوص سفر آقای روحانی باید گفت که این سفر یک دستاورد دیپلماتیک نبود، بلکه سفری بود که در آن رئیسجمهور به صراحت تضمین داد که تهران از توافق برجام خارج نمیشود. به عبارت دیگر این ایران بود که برگ بازی خود را در سفر نیویورک از دست داد، چراکه ما میتوانستیم با تهدید خروج از برجام طرفهای مقابل را وادار به دادن برخی امتیازات در راستای منافع خود کنیم. اما با این تضمین عملاً این برگ هم از دست ایران خارج شد. مضافا اینکه مدل حمایتی مورد نظر اتحادیه اروپا تحت عنوان SPV هنوز در حد یک نقشه و راهکار نظری و نسیه فروحتن است. درخصوص دادگاه لاهه و رای آن نیز باید بگویم که اگر چه در ظاهر این رای به سود ایران بود، اما در عمل آمریکا هیچ گونه تعهد و یا پاسخ مثبتی را برای عملیاتی کردن رأی دادگاه نداشته و در حد پیروزی نمادین دیپلماتیک و حقوقی است. پیروزی که دردی از مشکلات داخلی کشور به خصوص در حوزه اقتصادی دوا نمیکند. اتفاقاً در مقابل ما شاهد هستیم که آمریکا بعد از رای دادگاه لاهه هم از پیمان مودت با ایران خارج شد و هم به دنبال خروج از کنوانسیون حقوقی وین است. درخصوص مسئله مهمتر یعنی الحاق ایران به کنوانسیون سی.اف.تی نیز من معتقدم که این مسئله نه تنها یک برگ برنده برای ایران نیست، بلکه اتفاقا فشار مضاعف بر ایران را درپی خواهد داشت. آن چه در جلسه دیروز مجلس روی داد اتفاقاً تاییدی است بر این گفتههای من، چراکه اتفاقات دیروز مجلس یک عقبگرد بزرگ و فاحش برای سیاست خارجی دولت روحانی بود.
منظور شما از عقبگرد فاحش در سیاست خارجی دولت چیست؟
ببینید تا قبل از خروج آمریکا از برجام دولت در حال تبلیغ این نگاه بود که مذاکره تنها راه حل مشکلات کشور است، اما دیروز آقای ظریف به صراحت اعلام کرد که اگر ما لوایح اف.ای.تی.اف به خصوص الحاق ایران به سی.اف.تی را تصویب کنیم تضمینی برای حل مشکلات نخواهد بود، اما این تضمین وجود دارد که در صورت عدم تصویب این لوایح بهانه برای فشارهای بیشتری بر ایران وجود خواهد داشت. این یعنی یک عقبگرد بزرگ برای دولت. پس منظور من از عقبگرد ناظر بر این مساله است. چرا تا دیروز دولت در بوق و کرنا کرده بود که مشکل آب خوردن ایران با مذاکره وحصول برجام حل خواهد شد اما در جلسه دیروز آقای ظریف علنا عنوان کرد که من و آقای دکتر روحانی این تضمین را میدهیم که در صورت عدم تصویب لایحه الحاق ایران به سی.اف.تی مشکلات کشور افزایش پیدا میکند. پس نه تنها مشکل حل نشده است، بلکه دولت نگران آن است که مشکلات افزایش پیدا نکند. چه شد آن همه برجام برجام کردنها؟ البته من معتقدم که علاوه بر این عقبگرد و اصلاح نگاه دولت روحانی که دیروز در سخنان مواضع آقای ظریف عنوان شد، روحانی یک گام مهم دیگر هم در آینده بردارد.
آن گام چیست؟
آن گام، گام رو به عقبتر ایران در آینده خواهد بود.
یعنی تهران از این هم بیشتر عقبنشینی خواهد کرد؟
بله. من این را به شما قول میدهم چند سال دیگر همین آقایان به صراحت اعلام میکنند که همین لوایح، مذاکره و گفت و گو نه تنها تضمینی برای کاهش فشار نیست، بلکه راه را برای افزایش فشار طرفهای مقابل به خصوص آمریکا بر ما بیشتر خواهد کرد. به عبارت دیگر تصویب این لوایح نه تنها برگ بازی را از آمریکا نخواهد گرفت، بلکه برگ بازی بیشتری را در اختیار ترامپ قرار خواهد داد. با وقوع این مساله ظرف همین یکی دو سال آینده دولت اعلام میکند، همین لوایح مانند الحاق ایران به سی.اف.تی نه تنها تعدیل فشاری را موجب نشده، بلکه سبب ساز افزایش فشارها بوده است. همان طوری که عضویت ایران در NPT اکنون به عامل فشار مضاعف بدل شده است. این گام نهایی روحانی در آینده خواهد بود.
اما مسئله مهم اینجاست که در صورت عدم الحاق ایران به اف.ای.تی.اف شرایط برای گذار ایران از تحریمها به مراتب سختتر خواهد شد. از طرف دیگر حمایت مالی ایران از برخی از گروههای منطقه تحت عنوان محور مقاومت از طریق حسابهای بانکی و نقل و انتقالات پولی در شبکه مالی جهانی صورت نمیگیرد. در سایه این مسائل آیا هنوز به نظر شما تصویب این لوایح میتواند عامل فشار مضاعف باشد؟
در این مسئله شک نکنید.
ولی چطور؛ ابزار طرف مقابل برای افزایش فشار چیست؟
ببینید این لوایح به صراحت خبر از شفافسازی مالی و پولی بانکی میدهد. شفافسازی در یک معنا یعنی قرار دادن اطلاعات پولی، بانکی و حتی امنیتی کشور به طرفهای مقابل؛ ضمن اینکه باید اشاره داشت در آینده احتمالا مسئله تعریف تروریسم، گروههای تروریستی و تروریستها با چیزی که امروز مطرح است، متفاوت باشد؛ چه تضمینی وجود دارد که فردا ایران به دلیل حمایت از حماس، حزب الله، جنبش جهاد اسلامی و پشتیبانی از مردم مظلوم یمن ذیل اتهام حمایت از تروریسم از نگاه گروه اف.ای.تی.اف قرار نگیرد. همان طور که امروز در بعد دیپلماتیک و سیاسی ما به دلیل همین رفتارها به حمایت از تروریسم در منطقه مواجهیم. این یعنی ابزار جدید برای فشار.
برخلاف گفتههای شما این لوایح به صورت روشن مصادیق گروههای تروریستی، اشخاص و اقدامات مشکوک پولی و بانکی را ذیل اقدامات پولشویی، تامین مالی تروریسم و قاچاق مطرح کرده است. آیا نگاه شما مانند برخی از طیفهایی که روز یکشنبه در مجلس حواشی را ایحاد کردند بدبینانه نیست؟
خیر نگاه بدبینانه وجود ندارد. اتفاقا این نگاه، نگاه واقعبینانه است. اما در مقابل من معتقدم که نگاه شما نگاه نزدیک به طیف دولت است. بگذارید برای تشریح و تبیین نگاه خودم طور دیگری به لوایح نگاه کنیم. در گذشته کشورهای غربی با محوریت آمریکا استعمار سنتی و کلاسیکی داشتند. یعنی این کشورها با حضور مستقیم و نظامی در برخی از مناطق جهان دیگر کشورها را استثمار میکردند. اما در استعمار نوین دیگر خبری از حضور نیروهای نظامی به صورت مستقیم در این کشورها نبود، بلکه در این دوره استعماری جدید افراد بومی از همان کشورها به عنوان نمایندگان دول استعمارگر و در راستای منافع آنان بر کشور حکمرانی میکنند تا اهداف استعمارگران را برآورده کنند که مثال بارز آن حکومت شاهنشاهی ایران بود. اما در دوره پسااستعمار نوین دیگر خبری از حضور نیروها و نمایندگان بومی دولتهای استعمارگر در خاک کشورها هم وجود ندارد، بلکه اکنون غرب با ابزارهای قانونی مانند توافق نامهها، لوایح و معاهدات به دنبال برآورده کردن منافع خود به منظور استثمار دیگر کشورها است. اینجا دیگر مهم نیست که روحانی رئیسجمهور است و یا شخص دیگری. یعنی برجام، NPT و یا لوایح اف.ای.تی.اف ابزارهای پسااستعمار نوین برای متر و محدویت کشورهایی نظیر ایران در راستای منافع غرب خواهد بود. به عبارت دیگر همین قوانین و لوایح جای نمایندگان بومی کشورهای استعمارگر را در استثمار دیگر کشورها گرفته است.
ولی این را هم در نظر داشته باشید که این قوانین و لوایح تنها مختص ایران نیست، بلکه همه کشورهای جهان حتی خود غربیها هم ملزم به رعایت آن هستند؟
اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید. به نظر من این لوایح و قوانین در حقوق بین الملل بیشتر برای مدیریت کشورهای مانند ایران است، چراکه بیشتر کشورهای دیگر مانند همین عربستان و امارات در دوره استعمار نوین زندگی میکنند، یعنی با نمایندگان بومی، غرب این کشورها را اداره میکند، ولی برای ایران که در دوره استعمار نوین نشان داد با انقلاب مردمی این نوع استثمار هم کاربرد ندارد به دنبال شیوههای پس از استعمار نوین هستند، یعنی همین قوانینی که از طریق آن بتوان ایران را ملزم به رعایت برخی اقدامات و رفتارها در راستای منافع خود بکنند. ما باید این مسئله را گوشزد کنیم تا متوجه شویم که خطر و تهدید لوایح اف.ای.تی.اف برای ایران کجاست؟ البته برخی مخالفتها و یا تندیهای صورت گرفته برای ممانعت از تصویب این لوایح در مجلس و یا حتی بیرون از آن برای تبیین و تشریح این تهدیدات را تایید نمیکنم. منطق ما منطق روشن و شفافی است و اتفاقا با روشنگری میتوانستیم حرف خود را به کرسی بنشانیم، ولی برخی جریانسازی مانع شد. اما در برآیند معتقدم که با هوشیاری بیشتری در قبال این نوع رفتارها میشد طور دیگری عمل کنیم. لذا من معتقدم که تصویب این لوایح نه تنها باعث تعدیل فشار نخواهد شد، بلکه ابزاری برای سرنگونی و تغییر نظام در ایران خواهد بود. تنها چیزی که آمریکا ندارد یافتن بهانه برای فشار بر ایران است. در این ۴۰ سال آمریکا به کرات این مسئله را نشان داده است. پس باید رفتار ایران با قدرت عمل بیشتری توأم میبود.
آیا نگاه شما به دولت حداقل در این بخش کمی به دور از واقعیت نیست؟
به هیچوجه. به نظر من اتفاقاً دولت با نفاق بیشتری به دنبال منافع خود ذیل همسویی با منافع غرب است. در این راستا من بر این باورم که در دوره استعمار نوین نمایندگان دولتهای استعمارگر حداقل با نفاق کمتری سیاستهای غرب را پیش میبردند، چراکه به صراحت خود را تابع نعل به نعل سیاستهای آمریکا میدانستند. ولی اکنون برخی مانند همین آقای روحانی شبه لیبرال با شعار حفظ عزت و پیگیری سیاستهای جمهوری اسلامی ایران به دنبال برآورده کردن اهداف و منافع غرب به خصوص آمریکا است. لذا به نظر من اصرار دولت بر تصویب این لوایح در همین راستا تعبیر و تفسیر میشود، چراکه این لوایح میتواند تاثیر سوء ولو اندک را بر سیاستهای منطقهای ایران داشته باشد؛ چیزی که در این سی سال اخیر انقلاب اسلامی برخیها به صورت آشکار و پنهان منتقد آن بودند. در این راستا اکنون این طیف به نام قانونباوری، قانونمحوری و پیوستن به برخی معاهدات و کنوانسیونها مانند سی.اف.تی به بهانه عدم افزایش فشار بر جمهوری اسلامی همان برنامه کاهش نفوذ منطقهای ایران را پی گرفتهاند، همان طوری که به دنبال کاهش جدی تواناییهای ما در حوزه هستهای بودند که اتفاقا با برجام و مذاکره با آمریکا این مهم نیز محقق شد.
در کنار نگاه بدبینانه شما درخصوص لوایح اف.ای.تی.اف دو حوزه نگرانی وجود دارد، یکی مسئله گروههای مورد حمایت ایران است که احتمالا با تغییر رویه گروه اف.ای.تی.اف آنها نیز ذیل عنوان گروه تروریستی تعریف شوند اگر چه تا کنون داعش، جبهه النصره، طالبان والقاعده جزء گروههای تروریستی معرفی شده اند. نگرانی مهمتر در حوزه مسائل داخلی ایران تحت عنوان خود تحریمی است که احتمال دارد برخی از نیروها، ارگانها و حتی شخصیتهای داخلی هم ذیل گروهها و اشخاص تروریستی معرفی شوند. اما در سایه این مسائل و نگرانیها حق شرطهای ایران برای پیوستن به سی.اف.تی و دیگر لوایح نمیتواند مانع جدی برای تحقق این اهداف طرف مقابل داشته باشد؟
ابتدا به ساکن باز تاکید دارم نگاه بدبینانهای وجود ندارد. شما اصرار دارید آن را نگاه بدبینانه بنامید. در ثانی از شما میپرسم آیا این حق شرطهای لوایح تصویبی ایران میتواند مانع افزایش فشار شود؟ خیر. مثال بارز آن برجام است. مگر ما به صورت رسمی و آشکار زیر نظر همه دوربینها، خبرنگاران و افکار عمومی جهان با آمریکا و پنج کشور دیگر روی میز ننشستیم و در مورد مسئله هستهای ایران توافق نکردیم؟! مگر عکسهای یادگاری خود را نگرفتیم؟! آخر آن همه تعهد به کجا کشیده شد؟! آیا آمریکا هنوز به تعهدات خود پابرجاست؟! لذا به نظر من حق شرط چیز کودکانهای است. در منطق حقوق بینالملل این رفتار تهران اصلا توجیه قانونی و حقوقی ندارد. دنیا اصلا این گونه عمل نمیکند. لوایح به صورت کامل، شفاف و روشن برای کشورها به صورت یکسان تعیین و تبیین شده است پس نمیتوان آن را با شرط بپذیریم. اینها همه یک بازی کودکانه برای سرگرم کردن جامعه است. تنها راهی برای نگران کردن خودمان است و در نهایت انحراف جدی افکار عمومی است. مطمئن باشید اگر ما لوایح را به صورت قانونی تصویب کنیم، اف.ای.تی.اف هیچگاه حق شرطهای ایران را برای پذیرشش مشروع نمیداند، همان طور که تا کنون برای هیچ کشوری حق شرطی را مشروع ندانسته است.