در شرایط فعلی بایستی با تمرکز به ابعاد متعدد رویارویی با برجام و اقدامات طرف آمریکایی نگریست. از یکسو طرف آمریکایی تلاش میکند تا ایران را نامتعهد به تعهداتش جلوه دهد و از طرف دیگر پلیس بد آمریکایی را بازنمایی کند و طرف ایرانی را از این موضوع بترساند که این برجام از این بدتر نیز میتواند باشد. لافزنیها و لفاظیهای تیم ترامپ میتواند در این چارچوب مورد بررسی قرار گیرد. موضوعی که اساساً از حیطهی اجرایی برجام خارج است و هیچ ارتباطی به تیم ترامپ ندارد. هر کشوری متعهد به اجرای تعهدی که زیر آن را امضا کرده است هست، حتی اگر دولت آن کشور تغییر کرده باشد. آمریکاییها نیز این موضوع را بهخوبی میدانند، اما از دیگرسو به قابلیت بیان چنین لفاظیهایی برای ترساندن طرف مقابل نیز ایمان سیاسی دارند. در این یادداشت تلاش میشود سه نکتهای که پیرامون شرایط فعلی برجام وجود دارد، مورد بررسی قرار گیرد: نخست، جلسه هفته گذشته درخصوص اعمال قانون ایسا و نقض برجام که به پیشنهاد طرف ایرانی برگزار شد. دوم، مسئله خرید ایرباس فرانسوی و سوم، استفاده تبلیغاتی از ناداشتههای برجام و تلقی آنها بهعنوان دستاورد ملی.
۱- هفته گذشته هیئت مذاکرهکننده ایرانی به وین رهسپار شد تا ماجرای نقضعهدهای مکرر آمریکا در برجام را به سمع کمیسیون مشترکی برساند که وفق برجام در صورت نقض این سند، در موارد اضطراری تشکیل جلسه میدهد. هیئت مذاکرهکننده ایرانی به این علت به وین رفت و کمیسیون بررسی برجام به درخواست ایران تشکیل جلسه داد که ایران از اعمال قانون ایسا توسط آمریکاییها شکایت داشت و معتقد بود این قانون نقض فاحش برجام محسوب میشود. موضوعی که از منظر حقوقی صحیح است و از منظر سیاسی، اتخاذ راهحلی اضطراری را میطلبید و میطلبد.
شکایت ایران به قانونی بر میگردد که کنگره آمریکا یکبار دیگر آن را تمدید و رئیسجمهور این کشور آن را امضا کرد؛ یعنی قانون تحریمهای ایران که چند دهه است بهصورت خودکار تمدید میشود. این قانون که به آن وضعیت اضطراری ایران نیز تلقی میشود، معتقد است اقدامات ایران منافع حیاتی آمریکا را نقض کرده و لذا بهمنظور مقابله با تهدید جدی ایران علیه امنیت ملی آمریکا، این قانون وضع شده است.
لذا شکایت ایران به تمدید قانون تحریمهای دهساله ایران موسوم به ایسا توسط آمریکاییها بر میگردد. بخش قابل توجهی از کارشناسان مسئله هستهای معتقدند این قانون نقض برجام است و ادامه برجام (در صورت عملی شدن این قانون) علناً بیفایده و نشاندهنده امتیاز دادن بیفایده ایران به طرف غربی و خصوصاً طرف آمریکایی است. با اینحال درحالیکه این قانون نقض فاحش برجام است، رئیسجمهور آمریکا ادعا کرده است که بخشهایی از این قانون را که با برجام تلاقی میکند، متوقف کرده است.
اما این توجیه نیز از نقض برجام بهوسیله اعمال این قانون کم نمیکند. تحریمهای مرتبط با برجام از منظر رئیسجمهور آمریکا، همان تحریمهایی است که مربوط به برنامه هستهای ایران میشود. بهعبارتی آمریکاییها معتقدند که هم میتوانند تحریمهای گذشته را تمدید کنند و هم تحریمهای جدیدی وضع کنند؛ به شرط اینکه این تحریمها مربوط به آن چیزی که در برجام اعمال آن محدود یا متوقف شده است، نشود.
این در حالی است که بهدلیل ماهیت چندلایه تحریمهای بینالمللی و خصوصاً تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، امکان جدا کردن این تحریمها از هم وجود ندارد و علناً و عملاً اعمال هر تحریم جدید و با هر عنوانی، نقض برجام محسوب میشود. چراکه امکان اعمال تحریمی که بخش مالی و تجاری را متأثر نکند، اساساً ممکن نیست. لذا به هر طریقی و با هر مکانیسمی، وضع تحریم جدید، موضوعی فیصلهدهنده به برجام و اعتبار و روایی این سند برای ایران محسوب میشود.
اما در همین نشست آمریکاییها مجدداً شروع به شیطنت کردند و این نشست نیز مجدداً سابقه بدعهدیهای آمریکا را بازخوانی کرد. در حاشیه همین نشست بود که رسانههای آمریکایی دم از زیادهخواهیهای جدید آمریکا زدند؛ بهگونهای که آمریکاییها از جایگاه بدهکار به طلبکار تبدیل شدند و اشاره کردند که موضوع پاکسازی اورانیوم موجود در نطنز، فشار آمریکاییها علیه ایران بوده است و نه طرح ایران.
بهعبارتی آمریکاییها حتی در همین نشست که بایستی در جایگاه متهم پاسخگوی اقدامات خلاف حقوق بینالملل و حقوق معاهده برجام مینشستند نیز تلاش کردند تا با عوض کردن معادله، بازی را بهضرر ایران جلوه دهند و بیان کنند که این ایران است که بایستی به آنچه آنها میگویند و طرح و برنامه آن را ریختهاند، عمل کند و پاسخگو باشد. لذا حتی در این نشست نیز شاهد زیادهخواهیها و زیادهگوییهای طرف آمریکایی درخصوص برجام بودیم.
در همین خصوص، «والاستریت ژورنال» نوشت: نمایندگان هستهای ایران با طرح آمریکا برای پاکسازی کامل اورانیوم باقیمانده در نیروگاه نطنز موافقت کردهاند. موضوعی که در همین چارچوب قابل تحلیل است. بنابراین حتی دولت فعلی آمریکا، که خود را طرفدار برجام و مدافع این دستاورد سیاست خارجی اوباما (به نقل از دموکراتهای حامی اوباما) میداند نیز به این سند پایبند نیست، چه رسد به دولت دونالد ترامپ که از هماینک کابینه وحشت آن مشخص است.
بدون تردید برجام سند قابل اتکایی نیست. این موضوع توسط بسیاری از کارشناسان مورد بررسی قرار گرفته است. از همان ابتدایی که مذاکرات در جریان بود، بسیاری معتقد بودند که مکانیسم مذاکراتی که آمریکاییها تعریف کردهاند، این اجازه را نخواهد داد تا چیزی که دولت از برجام انتظار دارد، نصیب او شود. بنابراین این سند علیرغم دغدغههای بسیاری از مسئولان درخصوص عدم تعجیل برای رسیدن به نتیجه، تبدیل به یک مقاولهنامهی بینالمللی شد که حجم تعهدات مندرج در آن بهغایت بیشتر از امتیازاتی بود که طرف ایرانی از بابت آن تحصیل میکرد.
بزرگترین امتیازی که طرف ایرانی از برجام داشت، که اساساً فلسفه وجودی آن نزد مردم و نخبگان بود، موضوع از بین رفتن تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان بوده است. با نگاهی به سابقه اعمال برجام در این یک سال و اندی بعد از امضا و اجرای این سند، این انتظار تنها چیزی است که در پرتو برجام نمیتوان آن را مشاهده کرد.
البته برخی از یکسری مسائل اخیراً پیشآمده بهعنوان امتیازات حاصل از برجام یاد میکنند و معتقدند که برجام سبب رفع تحریمهای بینالمللی علیه ایران شده است. شاهد مثال این عده واگذاری یک فروند هواپیمای بازخریدشده از ایرباس و انتقال آن به ایران است.
۲- موضوع انتقال این هواپیما در جای خود قابل بحث فراوان است. ضروری است کارشناسان درخصوص آن سخن گویند و درخصوص برخی از واکنشهای داخلی به ورود این هواپیما نظر دهند و باب این گفتوگو را باز کنند که چرا اساساً این سطح از استقبال از این هواپیما صورت گرفته است و چهکسی باید پاسخگوی عزت ملی صرفشده برای این واقعه باشد.
موضوع دیگر انتقال این هواپیما، برخی واکنشها به این اتفاق بهعنوان میوه برجام است. در شرایطی که به اذعان تمام کارشناسان، برجام نهتنها هیچ دستاوردی نداشته، بلکه به ابزار فشار نیز تبدیل شده، برخی از افراد در حال فرستادن این پیام اشتباه به جامعه هستند که این سند سبب لغو تحریمها شده است. اینان برای این گفته خود، به ورود اولین ایرباس فرانسوی اشاره کرده و بیان میکنند این خود نشاندهنده لغو تحریمهاست.
فرض را بر این بگیریم که ورود ایرباس اصلاً بازخرید خرید برخی از کشورها از فرانسه نیست و این ورود کاملاً بینقص است و عین صد ایرباس درخواستی به ایران خواهد آمد. فرض را مجدداً بر این بگیریم که این خریدها متناسب با نیاز کشور و منافع ملی است. هریک از این فروض در جای خود قابل بحث جدی است، اما در اینجا همان زاویه برداشت دولت را مبنا قرار میدهیم. سؤال اینجاست: مگر قرار بود برجام، که آن را بزرگترین دستاورد تاریخ قلمداد میکردند، سبب شود که حتی محصولات بازخریدشده غربیها را هم نتوانیم بخریم؟ توقع برخی از برجام چه بوده است؟ سندی که فقط تأسیسات هستهای را از بین ببرد و مهر ناامیدی بر دستاوردهای ملی باشد؟ بحث به هیچوجه ورود یک ایرباس بازخریدشده نیست، بلکه این است که چرا اساس تحریمها لغو نشده و دولت نتوانسته است به وعدههایش عمل کند.
۳- بنابراین ماجرای ورود هواپیما قطعاً با یک دستاورد انتخاباتی مورد پیگیری قرار گرفته است و آن هم سرپوش گذاشتن بر همه ناکامیهای دولت برای رسیدن به یک نتیجه منطقی پیرامون این سند است. موضوعی که بایستی در عدم ارائه یک پاسخ منطقی توسط دولت به این دو سؤال، به آن توجه داشت. اساساً برجام چه دستاوردی داشته است؟ و حالا که هیچ و یا تقریباً هیچ دستاوردی نداشته، چرا دولت در مسائل سیاست خارجی خود اینقدر منفعل است و نمیخواهد از این سند عبور کند و وارد فاز جدید اجرایی برای خدمترسانی و یا چرخاندن چرخه مملکت شود؟
پاسخ به سؤال اول بسیار روشن است. از همان ابتدا نیز مشخص بود که این سند نمیتواند برطرفکننده بسیاری از کاستیهایی باشد که دولت بر اثر ناکارآمدی به آنها دامن زده یا آنها را تشدید کرده است. از همان ابتدای ظهور دولت یازدهم، این دولت دنبال معجزهای خارج از کابینه و دستگاههای اجرایی خود برای قهرمانسازی از دولت بود و برجام قرار بود آن معجزه باشد. اما دولت از این موضوع غافل بود که طرف آمریکایی در دشمنیاش تردیدی ندارد و یک لحظه این موضوع از ذهنش خارج نخواهد شد که ایران دشمن ماهوی اوست. لذا و از دریچه این نظرگاه، امتیاز چشمگیری در پرتو این سند به ایران نخواهد داد و یا اگر در این سند ذکر شود نیز بهصورت اجرایی از اعطای این امتیاز جلوگیری خواهد کرد. این موضوع، همانطور که از تجربه عملی شدن برجام پیداست، مبرهن است. طرف آمریکایی وزیر خزانهداری خود را به تمام کشورهای اروپایی فرستاد تا آنها را متقاعد کند هیچچیزی نسبتبه قبل تغییر نکرده و کماکان همه نگرانیها درخصوص ایران پابرجاست.
این موضوع سبب ترس طرفهای دیگر ذینفع در برجام برای معامله با ایران و امکان سرمایهگذاری خارجی در ایران توسط اطراف دیگر شد و مانع از این شد تا آنچه میوهی برجام بوده است، چیده شود. مقصر این موضوع نیز از همان ابتدا آمریکاییها بودند. بسیاری از دلسوزان نیز این موضوع را از ابتدا یادآوری میکردند، اما دستگاه اجرایی کشور به این موضوع توجهی نداشت و در عمل همان چیزی شد که پیشبینی میشد.
بنابراین دولت هیچ اقدام سوای از برجامی انجام نداد، چون مطمئن بود این سند مهر محکمی بر تداوم قدرت و محبوبیتش در عرصه داخلی خواهد بود.
در پاسخ به سؤال دوم نیز بایستی به داشتههای دولت اشاره کرد. این موضوع (به فکر چرخیدن چرخهای مملکت افتادن دولت) اگر نه محال، که حداقل سخت و مشقتآمیز خواهد بود. دلیل آن نیز امکانات دولت است؛ هم بهلحاظ نیروی انسانی و هم بهلحاظ تفکری که مبتنی بر اتکای به داخل برای حل مشکلات اقتصادی نیست.
این دو پاسخ کلید بسیاری از مشکلاتی است که دولت در شرایط فعلی درگیر آنهاست. البته در برههی زمانی فعلی، هریک از اقدامات دولت در چارچوب رسیدن به یک هدف قرار میگیرد و آن نیز مسئلهی انتخابات است.
فرجام سخن
برجام هیچ دستاوردی برای کشور نداشته است. خرید ایرباس بازخریدشدهی فرانسوی هیچ نشانی از تحول و آنچه رفع تحریمها قلمداد میشده است، با خود بههمراه ندارد. دولت بایستی مسئله رفع تحریمها توسط طرف آمریکایی را جدی بگیرد و آن را بهصورت محکمتری در کمیسیون بررسی برجام مطرح کند و اقدامات تنبیهی برای طرف آمریکایی پیشبینی کند.
هرچند باید توقع این را داشت که با تشکیل جلسه کمیسیون برجام، همان اتفاقاتی رقم بخورد که در جلسهی هفته گذشتهی برجام، طرف آمریکایی تلاش کرد آن را به خورد افکار عمومی و رسانهها دهد؛ یعنی موضوع طلبکاری از ایران. آمریکاییها در همین نشست اخیر نیز تلاش کردند تا با شیفت موضوع بهسمت پاکسازی اورانیوم موجود در نطنز، آن را نتیجهی اعمال فشار خود علیه ایران قلمداد و چنین بازنمایی کنند که ایران به تعهداتش پایبند نیست.(برهان)