پس از توهيني که فرانسويها و با پشتوانه ديگر کشورهاي غربي، به ساحت مقدس رسولاکرم(ص) شد، موجي عليه اسلام در اروپا شکل گرفت. فشارها و تهديدات عليه مسلمانان در کشورهاي اروپايي افزايش يافت و حملاتي عليه آنها انجام شد و حتي راهپيماييهايي هم از سوي گروههايي در اين کشورها عليه اسلام و مسلمانان برپا شد.
در اين ميان، گرچه مسلمانان از توهيني که به ساحت مقدس رحمتللعالمين، خشم مقدسي را در دل داشته و دارند، اما اين خشم مقدس تبديل به رفتار تند و افراطي نشد تا بهانهاي ديگر به دست دريوزگان نيفتد.
چنين اقداماتي که از سوي فرهنگ منحط غربي عليه اسلام، مسلمانان و مقدسات آنها انجام ميشود از سر استيصال و درماندگي است. درماندگي به اين خاطر که، فرهنگ اسلامي با آموزههاي انساني و الهي خود توانسته است، قلوب بسياري را به سوي خود جلب کند.
وحشت فرهنگ غرب بيهويت هم، از همين است. گسترش اسلام در اين کشورها باعث شده است، سران کشورهاي اروپايي و غربي، احساس خطر جدي کنند و براي مقابله به نفوذ چنين تمدن ارزشي اسلام، دست به هر کاري بزنند.
در خلال اين اتفاقاتي که عليه جهان اسلام صورت گرفت، هيچ يک از سران کشورهاي اسلامي به عمق ماجرا توجه نداشتند چون بسياري از آنها سر در آبشخور اربابان غربي خود دارند.
در اين ميان پيامي منتشر ميشود که روي خطاب آن جوانان اروپايي و آمريکاي شمالي است. کشورهايي که سياستمداران آنها، سعي دارند، چهرهاي خشن، غيرانساني و جنايتکار از اسلام را به مردمان خود معرفي کنند.
پيام رهبر معظم انقلاب در چنين فضايي منتشر ميشود و به سرعت در فضاي رسانهاي و فضاي اجتماعي باز نشر ميشود و بازتابهاي گستردهاي مييابد.
فرهنگ غربي که به واسطه سياستهاي سران کشورهاي آن، بر ذهن و فکر و وجدان مردم سوار شده است، يک زندگي مادي و به دور از معنويت را براي آنها شکل داده، زندگياي که تنها به مسائل مادي و دنيوي ميپردازد و به تعبير سعدي «خور و خواب و خشم و شهوت» را گسترش داده است. اما انساني که تنها به اين موارد بپردازد، خلاء بزرگي را احساس خواهد کرد. خلاء معنويت و خدا. ذات و فطرت انسان الهي است و نيازمند آن است تا بتواند اين ذات را بازيابد، بنبستي که اکنون فرهنگ غربي با آن دست به گريبان است، موضوع مهم و حياتي اخلاق و معنويت است. معنويتي که منشاء خدايي داشته باشد.
در اين که مردمان چنين کشورهايي، پس از آشنايي با ماهيت اسلام و آموزههاي آن، متوجه ميشوند که اسلام، ميتواند آن خلاء معنويت را در وجودشان پر کند شکي نيست. نمونههاي بسياري از شهروندان اروپايي و آمريکايي وجود دارند که مسلمان شدهاند و پس از آن اعتراف کردهاند که توانستهاند به آرامش برسند.
گرچه موانع و سدهاي زيادي از سوي حاکمان و سردمداران غرب در مقابل معرفي اسلام ناب محمدي(ص) ايجاد شده است، اما اين اسلام ناب آنقدر نافذ است که باز هم توانسته است، در چنين شرايطي از اين موانع و سدها نفوذ کند و نور حقيقت را به دل مردم بتاباند.
پيام رهبر فرزانه انقلاب را ميتوان همانند پيام حضرت امام(ره) به سردمداران ايدئولوژي شکست خورده مارکسيستي دانست، با اين تفاوت که، آن پيام خطاب به سران آن تفکر و انديشه شکست خورده بود، همراه با هشداري که اگر از سوي آنها جدي گرفته ميشد، سرنوشتشان تغيير مييافت، اما پيام رهبر معظم انقلاب خطاب به جواناني است که به فرموده رهبر انقلاب، «به اين سبب است که آينده ملت و سرزمينتان را در دستان شما ميبينم و نيز حس حقيقتجويي را در قلبهاي شما زندهتر و هوشيارتر مييابم».
اروپا دوران پرفراز و نشيبي را سپري کرده است، غرب رنسانس و قرون وسطي را چشيده است، دوراني که در آن حاکميت مذهب، به دلزدگي مردمان آن از دين ختم شد. اما اکنون زمان آن رسيده است که مردم اين خطه از جهان، با يک جهش معنوي، خود را از ورطه انحرافي که سران آنها براي مردمانشان مهيا کردهاند، نجات دهند.
۹ پرسش و دو درخواست حضرت آيتالله خامنهاي از جوانان اروپا و آمريکاي شمالي، اگر به خوبي از سوي دستاندرکاران حوزه دين و انديشه و فرهنگ اسلامي تبيين شود، ميتواند راه را براي زدودن سياهيها و پليديها از ذهن افکار عمومي جوانان اروپا و آمريکاي شمالي هموار سازد.
فرهنگ سرمايهداري و ليبرالي، همچون ايدئولوژي مارکسيستي و کمونيستي، با شرايطي که براي خود ايجاد کرده، در سراشيبي سقوط قرار دارد و تنها راه نجات براي مردمي که، زيرسلطه فرهنگ ليبرالي قرار گرفتهاند، تعامل و گفتوگو با فرهنگ اسلامي است.
براي اين مهم، فرهيختگان، دينپژوهان، عالمان ديني، فعالان حوزه فرهنگي و به ويژه رسانههاي جهان اسلام وظيفه سنگيني بر دوش دارند.
کليد چنين اقدامي با پيام رهبر معظم انقلاب زده شد و اکنون راه براي دلسوزان اسلام ناب باز است تا بتوانند، در ادامه آن، چهره زيباي اسلام ناب محمدي(ص) را به جهان نشان دهند.