وقتی که برای اولین بار گروهک تروریستی صهیونیستی- تکفیری داعش در ژوئیه۲۰۱۴ اعلام موجودیت کرد بسیاری از کارشناسان امنیتی-اطلاعاتی استعداد و ترکیب نیروی انسانی آن را یکی از نقاط آسیبپذیری تلقی میکردند که باعث آسیبپذیری آن نسبت به سایر گروههای مشابه خواهد شد.
چرا که نوع و چگونگی ترکیب نیروی انسانی آن همانند ترکیبی ناموزون از رنگهای مختلف، متشکل از افرادی با ملیتهای متفاوت(سوری) بودند که از اقصی نقاط جهان، که با منطقه شام فرسنگها فاصله داشته بهخاطر یک ایدئولوژی موهوم در آن کشور دور هم گرد آمده و دست به جنایتهای وحشیانهای میزدند. از کشورهایی چون استرالیا، تایلند، مالزی، بریتانیا، فرانسه، لیبی، آلمان، ایالات متحده و ... اما حامیان و پدرخواندههای این گروهک تروریستی توانستند با ارائه فرمول و متُدی نه چندان پیچیده و با استفاده از آموزههایی چون بیعت و خلافت نوع جدیدی از اتحاد و ائتلاف در جهان ارائه بدهند که نه تنها باعث حفظ انسجام درونی این گروهک تروریستی گردید، بلکه به عنوان یکی از شاخصهای قدرت آن نیز مطرح شد.
در کنار این موضوع و با گستردهتر شدن مناطق تحت اشغال گروهک موصوف، حوزه جغرافیایی درگیر نیز در جهت مقابله با این گروهک تروریستی شاهد انواع اتحادها و ائتلافهای امنیتی- نظامی متعددی بین کشورهای قربانی این پدیده با سایرین بوده است که از جمله این موارد میتوان به اتحاد و ائتلاف جمهوری اسلامی ایران، عراق و روسیه و یا روسیه با سوریه و... اشاره نمود.
اما نکته قابل توجه در این بین، عملکرد دو کشور قربانی گروهک داعش در انتخاب متحد برای تشکیل یک ائتلاف جهت مقابله با دشمن واحدشان که همان گروهک تروریستی صهیونیستی- آمریکایی داعش است. چرا که علیرغم اینکه هر دو کشور مذکور مدتهاست که بهمنظور رهایی از دست این گروهک تروریستی وحشی، دست به هر شیوه مبارزاتی میزنند اما متاسفانه و به دلایل نه چندان شفاف داخلی و خارجی هنوز ما شاهد ایجاد اتحاد و ائتلافی امنیتی-نظامی روشن و قوی بین سران دو کشور عراق و سوریه، علیه داعش نیستیم و دولتمردان هر کدام از این دو کشور نیز فراخور راهبردهای کلان کشور متبوعشان و با در نظر گرفتن منافع ملی و شرایط منطقهای و فرامنطقهای و بعضاً نیز متأثر از سیاستهای کشورهای به ظاهر دوستشان و شاید هم با هدف ممانعت از ایجاد روند تجزیه احتمالی کشورشان، اقدام به مبارزه انفرادی با داعشی میکنند که دشمن هر دوی آنهاست و بخاطر همین تکروی و جزیرهای عمل نمودن آنهاست که در بسیاری از موارد رزمندگان جبهه اسلام راستین در برابر باطل، تاکنون نتوانستهاند از آثار و نتایج پیروزیهای همدیگر علیه داعش و تحت فشار قرار دادن آن در ابعاد وسیعتری استفاده نمایند.
به عنوان مثال اگر نیروهای عراقی بعد از آزاد سازی موصل(انشاا...) در شمال عراق اقدام به تعقیب و ضربه زدن به عناصر تکفیری داعش در شمال غرب عراق که همجوار با استانهای شرق سوریه که در اختیار داعش است، نمایند، بیشترین آثار و نتایج آن شامل کدام یک از دو کشور عراق و یا سوریه خواهد شد؟ اگر چه در کنار آثار و فوایدی که از تشکیل این اتحاد میتوان در عرصه میدانی برد، این اتحاد و ائتلاف کنترل شده بین سران دو کشور میتواند آثار و تبعات مهمی در سطح منطقه با خود به همراه داشته باشد که از جمله این آثار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- کمک به تداوم بقا هر دو کشور
۲- تسریع در از بین بردن دشمن مشترک
۳- مجبور نمودن کشور ترکیه به تخلیه خاک هر دو کشور عراق و سوریه
۴- نشان دادن عزم راسخ منطقه در ریشه کن کردن این طاعون قرن و مبارزه با تروریسم به ایادی استکبار
کلام آخر اینکه تشکیل این اتحاد و ائتلاف امنیتی- نظامی بین کشورهای عراق و سوریه در این برهه زمانی بیش از پیش لازم و ضروری است که متأسفانه مغفول مانده است. به نظر میرسد وقت آن رسیده باشد که سیاستمداران در راستای برنامه های راهبردی مستشاری خود دولتمردان هر دو کشور را برای تشکیل این ائتلاف لازم و ضروری سرنوشت ساز ترغیب کنند.
تورج گیوری