يکشنبه ۴ دی ۱۳۹۰ - ۲۰:۳۸
کد مطلب : 70432

اخلاق و حقوق بشر

در اخبار روزمره و خصوصا در مسائل بين المللي ، احتمالاً بارها شنيده ايد كه دولت ها و كشور هاي مختلف يكديگر را به عدم رعايت...

در اخبار روزمره و خصوصا در مسائل بين المللي ، احتمالاً بارها شنيده ايد كه دولت ها و كشور هاي مختلف يكديگر را به عدم رعايت حقوق ديگران و در برخي موارد عدم رعايت اخلاق متهم كرده اند، همچنين در مورد رسانه ها نيز اين مطلب به وضوح ديده شده كه گفته مي شود كه رسانه ها رعايت اخلاق را بايد سرلوحه كار خود قرار دهند. به نظر مي رسد لازم باشد تا مقداري بيش از آنچه گفته شده در مورد مفهوم اخلاق و حقوق توضيح داده شود تا مشخص شود كه اخلاق و حقوق هركدام چه بار معنايي داشته و در كجا مورد استفاده قرار مي گيرند.
فلاسفه و حقوق دانان در يك نوع دسته بندي حقوق را به دو حوزه فردي و اجتماعي تقسيم بندي مي كنند. آنچه را كه در حوزه اجتماع مطرح است و براي ساماندهي امور اجتماعي لازم است به آن توجه شود را حقوق، و آنچه را كه فرد لازم است در حيطه مسائل فردي رعايت كند اخلاق مي نامند.
يكي از وجوه ديگر تفاوت اين دو مورد، در ضمانت اجرايي آنان و حق پيگيري و مجازات است. در مسائل اجتماعي چنانچه فردي حق ديگران را رعايت نكند و يا تكليف خود را به درستي انجام ندهد بايد مورد مواخذه و محاكمه ديگران – از طريق سيستم قضايي – قرار بگيرد. اما در مورد حقوق فردي چنين نيست. يعني براي اجراي اين حقوق هيچ ضمانت خارجي وجود ندارد و چنانچه فردي به اين حقوق احترام نگذاشت مورد مواخذه و بازخواست رسمي قرار نمي گيرد. به عنوان مثال در امور فردي حقوقي مثل حقوق همسايه، حق صله ارحام و... مطرح است كه در صورت عدم رعايت اين حقوق مجازات و پيگيري صورت نمي گيرد. به اين سنخ حقوق اصطلاحاً «حقوق اخلاقي» گفته مي شود. نكته مهم در مورد حقوق اخلاقي اين است كه گرچه گفتيم اين حق در امور فردي است اما مي توان آن را به ارتباط انسان ها با يكديگر( خارج از مسائل عام اجتماعي) ، رابطه انسان با حيوانات و جمادات و در نهايت رابطه انسان با خداوند تعميم داد. به عنوان مثال اگر فردي سگي را ببيند كه از تشنگي در حال هلاك شدن است از نظر دين (اسلام) سگ بر آن فرد حق دارد كه او را سيراب كند.
پس تا اينجا مشخص شد كه آنچه كه در اصطلاح به آن حقوق گفته مي شود مربوط به امور اساسي اجتماعي مي شود كه قابل پيگيري و مجازات است و روابط فردي در حوزه اخلاق مي گنجد. اما در مورد خود مسائل اخلاقي نيز بعضاً اختلاف نظر هاي زيادي مشاهده مي شود. برخي اخلاق را فقط تحت عنوان اخلاق كلاسيك مي دانند. اخلاق كلاسيك بدين معناست كه در آن تنها صحبت از اصولي است كه بين خود انسان ها معتبر است و به تشخيص عقل و وجدان مورد پذيرش قرار مي گيرد. آنچه كه عموماً امروزه در غرب به معناي اخلاق مطرح مي شود از همين نوع است. افراد شاخص وبرجسته اي مانند سقراط در گذشته هاي دور و برخي ديگر از انديشمندان در قرن نوزدهم و بيستم در مورد شاخصه هاي اخلاق كلاسيك به نظريه پردازي پرداخته اند. اما در اخلاق و فلسفه اخلاق مورد بحث اين گروه از انديشمندان از حق خدا بر انسان و تكليفي كه انسان در برابر خداوند دارد و ارزش هايي كه نزد خداوند معتبر است هيچ سخني به ميان نمي آيد. اما در اخلاق ديني مقصود از حق تنها صحبت از حق ثابت براي انسان – اعم از اينكه ضمانت بيروني داشته باشد (حقوق) يا نداشته باشد (اخلاق) – نيست بلكه حق خدا بر انسان نيز مطرح است و از آن بحث مي شود. اين است كه حق خدا بر انسان نه در حقوق مصطلح و نه در اخلاق كلاسيك در هيچ يك وجود ندارد. در حالي كه اساس ارزش هاي ديني و مهم ترين مسئله اي كه در دين مطرح مي شود همين حق خداوند بر انسان است. از نظر دين و تعاليم آن ، مهم ترين حقي كه بايد رعايت شود حق خدا بر انسان است و اصولا فقط در سايه اين حق است كه حقوق ديگر ارزش پيدا مي كند و توجيه عقلاني و فلسفي پيدا مي كند.
بنابراين چنانچه بپذيريم كه حقوق و اخلاقيات هر دو زير مجموعه دين و رابطه با خدا، به بهترين و درست ترين شكل ظهور وبروز پيدا مي كند، لاجرم بايد بپذيريم كه در هر دو مورد حقوق و اخلاقيات در برابر هر حقي تكليفي نيز وجود دارد و چنانچه حقوق و اخلاق را محترم نشماريم و يا به تكاليف خود به درستي عمل نكنيم مورد مواخذه و سوال قرار خواهيم گرفت. حال ممكن است اين موخذه از متن اجتماع بر خواسته باشد و توسط دولت و يا سيستم قضايي كشور صورت گيرد و يا بر اساس اعتقادات ديني مستوجب عذاب و كيفر اخروي باشيم. در هر حال به نظر مي رسد جامع ترين شيوه دسته بندي حقوق و اخلاق اين است كه هر دو را زير مجموعه دين دانسته و آنان را از منظر حق خداوند بر بندگان خود ببينيم كه در اين صورت به ديدگاهي جامع در اين باره دست يافته ايم.

https://siasatrooz.ir/vdcf0jde.w6dxmagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی