دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۴
کد مطلب : 91637
نگاهي بر طرح تشكيل ارتش واحد عربي

شورايي كه هرگز به اتحاديه نخواهد رسيد

شورايي كه هرگز به اتحاديه نخواهد رسيد

غرب آسيا و شمال آفريقا همچنان از كانون‌هاي اصلي تحولات جهاني است بگونه‌اي كه تمام قدرت‌هاي جهان به نحوي در آن درگير مي‌باشند. به اذعان محافل سياسي، تحولات اين منطقه مي‌تواند بر كل ساختار بين‌الملل تاثيرگذار باشد چنانكه قدرت‌هاي بزرگ از شرق گرفته تا غرب براي مديريت و بهره‌گيري از اين شرايط وارد ميدان شده‌اند. در اين ميان نوع رفتارهاي شوراي همكاري خليج‌فارس امري قابل توجه است. در اين عرصه بيان چند نكته قابل توجه است.
زنده‌زنده سوزاندن خلبان اردني به دست داعش زمينه‌ساز ورود اين کشور به عمليات به اصطلاح مقابله با داعش گرديد. اردني که با آمريکا، انگليس و عربستان اتاق حمايت از گروه‌هاي شبه‌نظامي در سوريه را تشکيل داده بود خود گرفتار تروريسم گرديده که هزينه‌هاي بسياري براي آن به همراه داشته است.
اردن در حالي وارد اين عرصه گرديد که بحرين از اعزام نيروي نظامي براي حمايت از اردن خبر داد. عربستان و امارات نيز مواضع مشابهي داشته‌اند. در نهايت شوراي همکاري خليج‌فارس نيز با صدور بيانيه‌اي بر حمايت از اردن در آنچه مبارزه با تروريسم ناميده، تاکيد کرد. امارات از خاك اردن، زير ساخت‌هاي سوريه را نيز به بهانه مقابله با داعش بمباران كرده است.
مصر در حالي در سينا با گروه‌هاي تروريستي درگير بوده که خبر سربريدن ۲۱ مصري توسط داعش در ليبي ابعاد جديدي از نظامي‌گري مصر را به همراه داشت. السيسي رئيس‌جمهور مصر رسما از اقدام نظامي در مبارزه با داعش در ليبي خبر داد و همزمان نيروي هوايي مصر اقدام به بمباران مواضعي در ليبي نمود. همزمان اردن و ساير اعضاي شوراي همکاري خليج‌فارس بر حمايت از مصر تاکيد و آمادگي خود را براي اعزام نيرو در کنار مصر اعلام نمودند. مجموع اين تحولات در اردن و مصر در حالي روي داده که يک نکته کليدي در آنها مشاهده مي‌شود و آن اعلام حمايت گسترده اعضاي شوراي همکاري خليج‌فارس از اين کشورها است در حالي كه همزمان شورا براي تقويت حوزه داخلي نيز اقداماتي صورت داده كه استقبال سلمان پادشاه عربستان از تميم امير قطر در فرودگاه در حالي كه دو كشور ماه‌هاست كه در تقابل با يكديگر مي‌باشند،نمودي از آن است. حال اين سوال مطرح مي‌شود که دليل اين اقدامات چيست و چه اهدافي در وراي آن نهفته است؟ پاسخ به اين پرسش را در دو حوزه مي‌توان جست‌وجو کرد.
اولا شوراي همکاري خليج‌فارس در طول سالهاي اخير طرحي را با عنوان تبديل شورا به اتحاديه مطرح نموده که براساس آن کشورهاي مصر، اردن و مراکش به آن افزوده مي‌شوند. به عبارتي عربستان با عنوان محور اين طرح به دنبال حذف اتحاديه عرب و تشکيل ساختاري جديد براساس معادلات خود مي‌باشد اين امر زماني بيشتر نمود مي‌يابد که کشورهاي عربي از تشکيل اتحاديه‌هاي نظامي و اقتصادي خبر داده‌ و چنان عنوان کرده‌اند در قالبي واحد قرار دارند. ثانيا آمريکا براساس راهبرد جديد خود در منطقه تاکيد دارد که توان حضور نظامي گسترده را ندارد و به دنبال ايجاد ساختارهاي کوچک در قالب مستشاران نظامي و دسته‌هاي کوچک از يگان‌هاي ويژه است.
واگذاري امور به کشورهاي منطقه از جمله ابعاد اين طرح است. براساس راهبرد مذکور آمريکا با آموزش و تسليح متحدان منطقه‌اي به اجراي سياست‌هاي خود مي‌پردازد. در اين عرصه ايجاد وحدت و يکپارچگي نظامي ميان کشورهاي عربي منطقه و البته بهره‌گيري از ترکيه و در نهايت پيوند اين ائتلاف با رژيم صهيونيستي از طرح‌هاي آمريکا است. براساس اين دو مولفه مي‌توان دريافت که چرا شوراي همکاري خليج‌فارس از اردن و مصر حمايت کرده و بر همکاري با آن تاکيد داشته‌اند.
حال اين سوال مطرح است که هدف کنوني آمريکا از ايجاد چنين ائتلاف چيست و چه اهدافي پيگيري مي‌شود؟
هر چند که در ظاهر ادعاي مبارزه با تروريسم مطرح مي‌باشد اما بررسي حوزه عملياتي اردن و مصر حقايق ديگري را نشان مي‌دهد. در باب اردن آمريکا همچنان به دنبال نفوذ و سلطه بر سوريه و اردن است. آمريکا در حالي خود به حمايت تسليحاتي از تروريست‌ها در قالب ارسال تسليحات براي آنان مي‌پردازد که حوزه پشتيباني و حمايتي از آنان را به شوراي همکاري خليج‌فارس با محوريت ادعاي حمايت از اردن واگذار کرده است که احتمال گسترش دامنه آن به يمن نيز وجود دارد. در باب مصر نيز هدف آمريکا ايجاد ساختار جديد در ليبي با محوريت ژنرال خليفه حفتر است. غربي‌ها که اوضاع نابسامان ليبي را ديگر در چارچوب منافع خود نمي‌بينند برآنند تا از ارتش‌هاي عربي براي تغيير ساختار در ليبي بهره گرفته و فردي مانند حفتر را که همراه غرب است به قدرت برساند. نکته بسيار مهم در تشکيل ارتش عربي همراهي آنها با مواضع آمريکا است.
چنانکه هيچ کدام از اين کشورها سخني از مبارزه با رژيم صهيونيستي و حمايت از فلسطين به ميان نياورده‌اند و حتي بر همکاري اطلاعات با صهيونيستها و مقابله با مقاومت منطقه تاکيد دارند. با توجه به اين حقايق مي‌توان گفت که عملکردهاي اردن و مصر عملا در چارچوب اهداف سلطه‌گرايانه غرب است که در لواي مبارزه با تروريسم صورت مي‌گيرد.
سوء‌استفاده غرب از ارتش عربي مذکور زماني آشکارتر مي‌شود که کارنامه شوراي همکاري خليج‌فارس نشانگر اختلافات گسترده ميان اعضاء مي‌باشد اختلافات مرزي و سياسي ميان قطر، عربستان، کويت، بحرين، عمان عملا مانع از وحدت آنها مي‌گردد.
شورايي که ۴۰ سال است نتوانسته پول واحد تشکيل دهد مسلما نمي‌تواند در کنار يکديگر قرار گيرد و لذا تحرکات اخير آنها صرفا يک نمايش ظاهري براي فريب افکار عمومي با مديريت آمريکاست. غرب مي‌خواهد چهره فاتح از اين ائتلاف نشان دهد تا از ميزان محبوبيت مقاومت بکاهد و حتي دستاوردهاي مقاومت را به نام آنها ثبت نمايد در حالي که همزمان از آنها و تروريسم براي ضربه زدن به مقاومت بهره مي‌گيرد.
آمريکا سايش اين ارتش عربي را نيز در دستور کار دارد تا در نهايت خود تنها عنصر باقي مانده در منطقه باشد. عدم حمايت شورا از فلسطين و عدم مشاركت آن در مبارزه با تروريسم در كنار مبارزان واقعي با تروريسم يعني جبهه مقاومت خود سندي بر عدم صداقت شورا است در حالي كه به دليل اختلافات داخلي و رقابت آنها براي جلب رضايت غرب، عدم تحقق ادعاي اتحاد واحد اين كشورها را به همراه خواهد داشت.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcfevd1.w6dymagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی