يکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۵
کد مطلب : 68616

دلتنگ حرم

گفته اند از دل بگويم. اما من بي دل چه بگويم با تو. من بي قرار. من دلتنگ دلگرفته...

از: عاشق و بي قرار حضرت شمس و الشموس
به: امام خوبي ها و كرامت علي بن موسي الرضا قبله توس
سلام آقا
گفته اند از دل بگويم. اما من بي دل چه بگويم با تو. من بي قرار. من دلتنگ دلگرفته.
آقا اگر بداني، كه مي دانم مي داني دلم براي كبوتران سفيد حرمت كه بي پروا در آستان آسمان لطف تو پر مي‌كشند، پر مي زند.
لب هاي دلم از تشنگي ترك خورده و بي تاب سقاخانه اسماعيل طلاست. دلم براي وضو گرفتن بر لب حوض مسجد گوهرشاد تنگ است و خودت مي داني كه هواي حرم تو دارد ديوانه ام مي كند.
دلم براي شميم عطر عود و گلاب و صلوات تنگ است. براي دست دراز كردن به سوي بارگاهت. براي تعظيم كردن و بوسيدن جاي پاي زائرانت.
راستي اگر بداني، كه مي دانم مي داني بي قرار دارالاجابه‌ام. جايي كه بهترين جاي حرم توست. مكاني كه من همه خواستني هايم را از تو آنجا خواسته ام و تو هم اجابت كردي.
بي قرار پنجره فولادم. جايي كه شفا مي دهي همه را و من هم از تو شفا مي خواهم. شفا مي خواهم تا شفاعت كني پيش خدا تا گناهانم را ببخشد و از گناه دورم كند.
دلم مي خواهد دوباره مرا بخواني و من از باب الجواد اذن ورود بگيرم و خيره شوم به خورشيد گنبدت و يك دل سير اشك بريزم و تشنگي ام برطرف شود.
دلم مي خواهد بيايم و كنار ديوار ضريح بنشينم و بخوانم: ... اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی عبدك و ولی دینك القائم بعدلك و الداعی الی دینك و دین ابائه الصادقین صلوة لا یقوی علی احصائها غیرك اللهم صل علی محمد بن علی عبدك و ولیك القائم بامرك و الداعی الی سبیلك ...
غرض از اين نگاشتن و درد دل فقط عرض ارادت و بي قراري بود به اميد آنكه مرا بخواني و ميهمانت شوم.
راستي يادت هست ۸/۸/۸۸ برايت شعري سرودم و هيچگاه به دست چاپ نسپردمش؟ حالا مي خواهم امسال اين شعر را تقديم عاشقانت كنم. باشد كه قبول تو و همه محبانت افتد:
سلام آقا، سلام امام هشتم
آقا خودت خُب مودوني كه خَستُم
فداي خاك پاي زائرونِت
قربون دونه دونه خادمونِت
دلُم برا كبوترات مُوپُرَه
از سختي هاي زندگي بس پُرَه
دلُم ديه تنگه براي حرم
يه عالمه دعا دارُم تو سرم
موخوام بيوم توي حرم بشينُم
يك دلِ سير، روي تو رو ببينُم
لبايْ دلُم پر تَرَكِه آقا جون
يه طاسْ* اوِ سقاخون برسون
دلُم برا وضو تو حُوليْ* مسجد
انقده تنگه كه داره موتِرْكِد
آخ كه نماز صبح چه حالي داره
انگاري هر چي خواستي برقراره
پنجره فولاد كه ديه بهشته
انگاري اونجه يه يَرَِه* نوشته
بنده‌ي مو نگاتِه بنداز پايين
دردِ بزرگِ ديگرون رو ببين
تنگه دلُم براي صحن زيبات
برايِ بوْ گلابُ عودُ صَلْوات
از همه‌ي دلتنگي ها نوشتُم
اما يه جايي رو هنوز نگفتُم
پله ها رو يكي يكي دويدُم
شبستونِ دارالاجابه* ديدُم
اينجه قطعاً يه گوشه از بهشته
اين رِه مودونه هر كي اهل عشقه
اينجه مقرِّ گفتن دعاهاست
تا كه اجابت شه اگه خدا خواست
راستي آقا عزيزِ مو ببخشيد
انقده حول بودُم ز يادُم پريد
(هشتمِ هشتِ هشتاد و هشت رسيد
روز تولد تو هشتمْ اميد)
آقا تولدت مبارك بِرَه
گِرِه ز كار عاشقات وابِرَه
اگه ديدي مِشَّدي شعرو گفتُم
خواستُم بُگُم بچه محلِّت هستُم
تا كه تو هم هواي اين خُرْدو* رو
داشته باشي، بگي بيا وُ نرو
منتظرُم پادشهِ شهرِ طوس
قربون گنبد تو شمس الشموس
دسته جمعي روزيِمون كُن كريم
دورَمونو تو حرمت بياريم
اونجه بيايم، بساطمون پهن كنيم
با هم ديه زيارتت بُخونيم
آقاي خوب، امام نور و سپيد
دردُ دلاي مو ديه ته كشيد
ستاره ها: طاس: ظرف مسي آب ( از همان ها كه در سقاخانه اسماعيل طلا به وفور يافت مي شود) حولي: در زبان مشهدي يعني حياط يَرَِه: ايشان، فلاني، ضمير غايب دارالاجابه: در قسمت زيرين حرم مطهر امام رضا شبستان بسيار زيبايي به اين نام وجود دارد خُرْدو: در زبان مشهدي يعني كوچك 

پي نوشت: دوست دارم از تمام عزيزان مشهدي عذرخواهي كنم به جهت فرو بردن پايم در كفششان. و مرا ببخشند چرا كه قطعا به دليل عدم آشنايي من با لهجه‌ي مشهدي ممكن است اشتباهات زيادي در اين شعر و در نوع گويش آن وجود داشته باشد.

مولف :
https://siasatrooz.ir/vdcg3393.ak97q4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی