نشست سازمان ملل متحد به مناسبت هفتادمين سالگرد تاسيس اين نهاد بينالمللي به عنوان اصليترين تصميمگير جهاني اين روزها در حال برگزاري است. سران و مقامات ارشد از اعضاي اين سازمان در حالي به سخنراني و بيان ديدگاههاي خود در ديدارهاي دو جانبه و چند جانبه و تريبون مجمع عمومي سازمان ملل پرداختند که در سخنان و مواضع سران غرب چند واژه کليدي مشاهده ميشود.
تروريسم از جمله داعش، بحران آب و هوا، آوارگان و پناهجويان که پشتدرهاي اروپا گرفتار آمدهاند، محور چالشهاي جهان ميباشند آنان در سخنان خود تاکيد داشتهاند که تمام بحرانهاي جهان برگرفته از تحولات غرب آسيا (به ويژه سوريه) و تروريسم جاري در اين منطقه است. آنان رسالت و هدف خود را اقدام نظامي، سياسي و اقتصادي براي رفع اين چالشها عنوان نمودهاند.
نکته قابل توجه آنکه اين سخنان با توجه به جمعيت قالب در غرب آسيا ابعاد جديدي از اسلامستيزي است که در لواي نام بررسي چالشهاي جهاني صورت گرفته است. جمعيت غرب آسيا و حتي مناطق بحراني آفريقا را مسلمانان تشکيل ميدهند. لذا برجستهسازي نام اين مناطق از سوي سران غرب يعني تخريب چهره جهان اسلام و معرفي مسلمانان به عنوان محور بحرانهاي جهاني، اين فرافکنيها در حالي صورت گرفته که بررسي ريشهاي تحولات منطقه نکات قابل توجهي را در خود دارد. اينکه تروريسم و بحرانهاي اقليمي و شرايط نامطلوب اقتصادي بر منطقه تاثير منفي گذاشته است. امري انکارناپذير ميباشد اما در باب همين مسائل يک سئوالمحوري وجود دارد و آن اينکه ريشه محوري اين بحرانها چيست؟
در باب اقتصاد منطقه و بسياري از نقاط جهان يک نکته اساسي وجود دارد و آن استعمارگري و سلطهگري غرب است. در حوزه امنيتي نيز چند اصل اساسي وجود دارد. نخست لشگرکشيهاي نظامي غرب است که نمود آن را در عراق و افغانستان و... ميتوان مشاهده کرد که جز ويرانه حاصلي نداشته است.
دوم وجود حاکمان دستنشانده و مرتجع است که براي منافع غرب به کشتار ميپردازند که تحولات يمن نمودي از آن است.
سوم آنکه ايجاد رژيم صهيونيستي در منطقه با ماهيت تروريستي كه ابعاد گسترده بحران را در غرب آسيا رقم زده است. چهارم آنکه تروريسم ساخته و پرداخته غرب است که صرفا در قالب منافع غرب عمل ميکند. براين اساس به صراحت ميتوان گفت که بحرانهاي غرب آسيا به عنوان بحرانيترين منطقه جهان برگرفته از سياستهاي غرب است و بحرانهاي درونزا ادعاي سران غرب در سازمان ملل مبني بر معرفي غرب آسيا به عنوان بحران اصلي جهان، صرفا فرافکني براي پنهانسازي حقايق بوده است.
به عبارتي اين سخن را ميتوان دروغ سال دانست که هدف از آن پاکسازي پرونده سياه غرب در بحرانها و وضعيت نابسامان غرب آسيا و البته بسياري از نقاط جهان است که با تبليغات رسانهاي صورت ميگيرد.