نتایجی که ایران از توافق هستهای میخواست با نتایجی که آمریکا از آن انتظار داشت، بسیار با یکدیگر تفاوت دارد.
جمهوری اسلامی ایران از مذاکرات و توافق هستهای انتظاراتی داشت که آنها را در جریان گفتوگوها و مذاکرت چندین ساله مطرح کرده بود، از لغو تحریمهای اقتصادی گرفته تا تهدیدات نظامی که همواره به عنوان یک گزینه بر روی میز آمریکا قرار داشت و هنوز هم این گزینه وجود دارد.
ایران خواهان لغو تحریمهای اقتصادی بود، تحریمهای بانکی، بیمهای، تحریم نفت، بازگردان پولهای بلوکه شده کشورمان، مبادلات اقتصادی به طور عادی، سرمایهگذاری در کشور، اما اگر نگوییم همه آنها محقق شده است، درصد بالایی از آن همچنان با کارشکنیهای آمریکا و دیگر کشورهای همپیمان او اجرا نمیشود و آن انتظار و توقع بجایی که ایران داشت، برآورده نشده است.
اما آمریکاییها از برجام چه توقع و انتظاری داشتند؟ آیا آنها به همه خواستههای خود در مذاکرات هستهای دست یافتند؟
البته سقف مطالبات آمریکا از توافق هستهای بیشتر از آنچه که اکنون به آن رضایت دادهاند، بود. آنها اگر توان تحمیل خواستههای افزون خود را به ایران داشتند، برچیده شدن کامل چرخه فعالیتهای هستهای ایران آمال و آرزویشان بود، اما مقاومت تیم هستهای با توصیهها، راهنماییها و دستورات رهبر معظم انقلاب اسلامی از رسیدن آمریکا به هدف نهایی خود در توافق هستهای ناکام گذاشت، آمریکاییها در همین اندازه هم که به خواستههای خود دست یافتهاند، راضی هستند، اما طرف مقابل که ایران است، ناراضی است.
مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵، یک سلسله مذاکرات بر سر مسائل هستهای ایران بود و بس. اما آمریکا و غرب از آن خواستههای دیگری هم داشته و دارند، شاید یکی از دلایل مهمی که آمریکا از اجرای تعهدات خود در قبال توافق هستهای شانه خالی میکند، توقعات بیش از برجام دارد.
آمریکا و کشورهای غربی عضو ۱+۵ از دل توافق هستهای تغییر در سیاستهای منطقهای و حتی در مسائل داخلی از جمله موضوعات حقوق بشر، رفع حصر سران فتنه و برخی مسائل دیگر را هم خواهان هستند، اما این مسائل هیچ ارتباطی به مذاکرات هستهای و برجام نداشت.
موسسه انگلیسی «چتمهاوس» در گزارشی نوشته است؛ «موفقیت مهم برجام برای جامعه بینالمللی به ویژه آنهایی که در مذاکرات اتمی با ایران شرکت داشتند، این بود که اطمینان یافتند فعالیتهای اتمی این کشور مسالمتآمیز است. این موسسه انگلیسی نوشته است؛ «برجام به وضعیت میانهروها در ایران کمکی نکرده و رفتار منطقهای تهران را هم تغییر نداده است.»
از این دست گزارشها از سوی مؤسسات آمریکا وحتی مسئولین و شخصیتهای سیاسی این کشور بسیار منتشر شده که نشان میدهد، مطالبات اصلی آمریکا و کشورهای همپیمان او خواستههای مهمتری است.
با مقایسه شرایط پیش از برجام و پس از برجام به چه نتیجهای میتوان رسید؟
آیا شرایط اقتصادی کشور اکنون که یکسال از اجرای توافق هستهای میگذرد، تغییر محسوسی کرده است؟
آیا آن کالاها، صنایع و نیازهای اساسی جمهوری اسلامی ایران در شرایط پس از برجام برآورده گشته است؟
آیا اکنون که نفت را با ظرفیت بسیار بالاتر از پیش از برجام به فروش میرسانیم پول آن به جیب کشور وارد میشود؟
آیا بانکهای مهم دنیا که پیش از برجام هیچگونه مبادلات بانکی با ایران نداشتند، موانع را برچیدهاند؟
آیا تهدیدات نظامی که از سوی آمریکا علیه ایران پیش از برجام وجود داشته، اکنون دیگر دیده نمیشود؟
آیا اگر برجام به دست نمیآمد، اتفاقی برای جمهوری اسلامی ایران میافتاد؟
برخی از این پرسشها را مردم باید پاسخ دهند، برخی دیگر را مسئولین، اما پرسش آخر را که مهم هم جلوه میکند، میتوان به اجمال پاسخ داد و از آن نتیجه گرفت.
آنهایی که اعتقاد داشتند و خوشبین بودند توافق هستهای مشکلات اقتصادی را برطرف میکند و معیشت مردم را هم تحت تأثیر مثبت خود قرار میدهد، اکنون بگویند که آیا چنین اتفاقی افتاده است؟ این گروهها را افرادی تشکیل میدهند که خوشبینانه به قضایا نگاه میکردند و هنوز هم میکنند.
گروه دیگر اما، آنهایی هستند که نام دلواپس بر روی آن گذاشته شد، به نظر میرسد، پیشبینی این گروه، درست از آب درآمده باشد، چراکه منتقدین برجام، نسبت به آمریکا اعتماد نداشتند و همواره علت انتقاد خود را هم همین غیرقابل اعتماد و اطمینان بودن ایالات متحده عنوان میکردند که البته ثابت هم شد.
بی انصافی است که اگر درباره بازگرداندن چند میلیارد دلار پولهای بلوکه شده ایران از سوی آمریکا سخن نگوییم. رقم دقیق آن همچنان روشن و دقیق گفته نشده است، اما باید رقم قابل توجهی باشد، آیا این دلارها در جای مناسبی سرمایهگذاری شده است تا تأثیر آن بر اقتصاد کشور بهینهتر باشد؟
کافی است نگاهی کوتاه به تبلیغات تلویزیونی و میدانی رسانهها و سطح شهر بیندازیم، نکات بسیاری دستگیر همگان خواهد شد.
برای واردات کالاهای مصرفی غیرضروری آیا به ارز نیاز است یا نه؟ قطعاً برای وارد کردن آدامس، شکلات، نوشابه، اسپریهای گوناگون، شامپو، لباس، خودرو، باطری برای اسباببازی کودکان! و بسیاری اقلام دیگر میلیونها دلار نیاز است. این اسامی که شامل کالاهای خارجی است تنها بخشی از اجناس وارداتی است که در خاطر ما به واسطه تبلیغات رسانهای باقی مانده است.
اگر دستاورد برجام گشایش برای ورود کالاهای مصرفی غیرضروری است، که بود و نبودش تأثیری در شرایط اقتصادی و زندگی افراد جامعه ندارد، آن را نمیتوان گشایش دانست. برای خرید چنان کالاهایی نباید هم مسیر پیچیده و طولانی طی کنیم، آن کالاها که به اقتصاد کشورها صادرکننده تأثیر مثبت میگذارد، با آسانترین شرایط ممکن به کشور وارد میشود و در کنار آن تولیدکننده داخلی هر روز ضعیفتر میشود. برجام راه را باز کرده است، اما برای طرف مقابل نه ما! هم برای نفوذ اقتصادی، هم نفوذ سیاسی فرهنگی.
آنچه آمریکا را مانع دست از پا خطا کردن شده، مقاومت مردم ایران اسلامی با اقتدار و توانمندیهای نظامی است.