پیشنهاد کناره گیری و یا حتی استیضاح رئیس جمهور را اصلاح طلبان خاصه برخی از آنها همچون آقای عباس عبدی مطرح کردند، نگرانی برخی از اعضای طیف سیاسی چپ از اوضاع اقتصادی و معیشتی موجود در کشور به این خاطر است که اعتقاد دارند دود این وضعیت به چشم مردم میرود. اصلاح طلبان قصد دارند با طرح موضوع کناره گیری دولت یازدهم، هزینههای این اتفاق را به جناح مقابل خود تحمیل کنند، حال آن که اصلاح طلبان در آتش افروزی وضعیت اقتصادی حاکم بر کشور سهم اصلی را دارند و دودی که از این آتش به چشم مردم میرود از خیمه اردوگاه آنها است. اصلاح طلبان به ظاهر برای مردم دلسوزی میکنند چرا که مردم به این باور رسیده اند که سیاستهای افراطی، قدرطلبانه و انحصارطلبی آنها در طول ۴۰ سال از عمر انقلاب باعث چنین وضعیتی شده است. برای همین است که برخی از اصلاح طلبان اعتقاد دارند «کک» قدرت به جان اصلاح طلبان افتاده و میگویند مرز اصلاح طلبی با قدرت طلبی باید روشن شود.
کناره گیری دولت برای اصلاح طلبان چه سودی دارد که مدام آن را از سر گشاد خواسته خود میدمدند و اصرار به این اتفاق دارند در حالی که خود نیز به خوبی میدانند که در صورت کناره گیی یا حتی استیضاح دولت یازدهم، اوضاع وخیم تر خواهد شد و نمیتوان شرایط را کنترل کرد. شاید جریان اصلاحات و برخی از شخصیتهای این تفکر، تصور میکنند که قرار است مدیریت یک دبستان یا مهد کودک تغییر کند که اینگونه اصرار برخواسته خود دارند و میگویند که پیش از این نیز پیشنهاد استیضاح و یا کناره گیری دولت را داده اند اما توجهی به آن نشده است. اصلاح طلبان در وضعیت موجود سنگ خود را به سینه میزنند و سعی دارند از شرایط حاکم بر کشور به نفع خود بهره ببرند چرا که بر این اعتقاد همچنان استوار هستند که باید مشارکت سیاسی واقعی و نه صوری مردم اتفاق بیفتد. اعتقاد اصلاح طلبان همچنان بر این مبنا است که مشارکت مردم در انتخابات واقعی نیست بلکه صوری است، چرا که جریان شکست خورده آنها در انتخابات توان رقابت ندارد و این ناتوانی را در این میبیند که حاکمیت از فعالیتهای آن ممانعت میکند. اما آیا اینگونه است؟
مردم در رقابتهای انتخاباتی سال ۹۲ و پس از آن در دوره دوم دولت تدبیر و امید شعارها و وعدههای جریان سیاسی اصلاح طلب را در نرمش مقابل آمریکا هنوز از یاد نبرده اند. وعدههای پرطمطراقی که آنها به مردم دادند و اکنون همه آنها سرابی بیش نبود و این اتفاق را دلسوزان انقلاب و جریان سیاسی اصولگرا پیش بینی دقیق کرده بود. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نتیجه آن هیچ تفاوتی برای جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت، چه دونالد ترامپ بار دیگر برای ۴ سال رئیس جمهور ایالات متحده شود و چه «بایدن» پیروز این رقابتها باشد، آمریکا اکنون عراق در مشکلات و مسائل داخلی خود است که البته چالشهای فرامنطقه ای او نیز دو چندان شده است.ایالات متحده هم اکنون عاجز از حل مشکلات درونی خود است و کارشناسان درون نظام سیاسی آمریکا احتمال میدهند این کشور آبستن تحولاتی است که تغییرات زیادی را ممکن است به همراه داشته باشد. با اوضاعی که در آمریکا حاکم است، چرا باید ایران سرنوشت خود را به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گره بزند و در این شرایط دولت یازدهم کناره گیری کند، که قطعا این اتفاق فرصتی مناسب را به ایالات متحده خواهد داد تا در این شرایط گذار، نتیجه اقدامات خود را علیه ایران ببیند. البته به این نکته نیز باید توجه داشت که حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در
ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس یازدهم تاکید کردند؛ «سال آخر دولتها معمولا سال حساسی است و باید مراقبت شود که پیگیری امور به هیچ وجه سست نشود و بر همین اسال اعتقاد راسخ دارم که دولتها باید تا روز آخر وظایف خود را انجام دهند و بعد از پایان دوره قانونی خود، امانت را با ارائه صورت وضعیت، به دولت بعدی تحویل دهند.»
این توصیه و تاکید بارها از سوی رهبر معظم انقلاب در فضای سیاسی کشور تکرار شده و چنین اعتقادی با توجه به شرایط حاکم، درست ترین و مدبرانه ترین دیدگاهی است که باید اعمال شود.
منطقی و عاقلانه نیست که در این شرایط دولت کناره گیری کند و یک دولت موقت تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بر سر کار باشد. شرایط ایران به مانند شرایط انگلیس و فرانسه نیست که دولت استعفا دهد و هیچ اتفاقی نیفتد. اگر آن کشورها وضعیت تهدید و تحریم و اوضاع اقتصادی ایران را داشتند تاکنون رژیمهای حاکم در این کشورها ساقط شده بود و نیازی به استعفا هم نداشتند.
نویسنده: محمد صفری