آقای سرمربی از شما ممنونیم که ضعیف ترین تیم تاریخ ایران را ساختید. ستاره های ! فوتبال ایران از شما نیز به خاطر باخت به لبنان تشکر می کنیم. از فدراسیون فوتبال بخصوص سلطان خنده نیز به خاطر اینکه تیم ملی در دوران مدیریت شما ضعیف ترین نمایش ها را در برابر تیم های درجه دو و سه آسیا ارائه داد تشکر می کنیم.
آقاي كفاشيان از ركوردشكني فدراسيون شما در حذف تيمهاي نوجوانان، جوانان، اميد (رقابت هاي المپيك) و بزرگسالان (جام ملتهاي آسيا و صعود به جام جهاني آفريقاي جنوبي) سپاسگزاريم.
تیم ملی فوتبال ایران در شرایطی که میتوانست با غلبه بر تیم فوتبال لبنان شرایط صعود خود در رقابتهای انتخابی جام جهانی را به راحتی فراهم آورد در سومین نبرد خود در این رقابتها برابر تیم فوتبال لبنان برای نخستین بار در تاریخ شکست خورد تا اهالی فوتبال شاهد ناکامی شاگردان میلیاردر کارلوس کیروش در بیروت باشند.
تیم ملی فوتبال کشورمان که تا به حال مقابل تیم ملی لبنان تن به شکست نداده بود، نمایشهای ضعیف خود در مسابقات انتخابی جام جهانی را کامل کرد و در شاهکاری تازه با یک گل مقابل سرخپوشان لبنانی تن به شکست داد.ملی پوشان فوتبال ایران که برای زدن گل به تیم لبنان برنامهای نداشتند و در زمین ناهموار ورزشگاه اسپورت سیتی شهر بیروت گرفتار آمده بودند در دقیقه ۲۷ دروازهشان باز شد. بعد از این گل تیم کشورمان حملاتی احساسی و بی برنامه روی دروازه لبنان داشت اما زهر این حملات به اندازه ای نبود که دروازه تیم یکصد و بیست و چهارم فیفا باز شود و این بازی با برتری یک برصفر تیم لبنان به اتمام رسید.
تحمل این شکست وقتی ناگوارتر می شود که متوجه شوید لبنان تا قبل از این دیدار حتی موفق به گلزنی به تیم کشورمان نشده بود.
برای مردم فوتبال دوست ایران درک این باور خیلی سخت است که کسی که در منچستر یونایتد مغز متفکر تیم بوده ، کسی که سرمربی تیم بزرگ رئال مادرید بوده و کسی که سرمربی تیم ملی پرتغال با همه ستارگانش در جام جهانی بوده نتواند تاکتیکی برای نفوذ به ضعیف ترین دفاع های آسیا پیدا کند. آیا فدراسیون با کوتاهی هایش انگیزه شما را کشته و همه توان خود را به کار نمیگیرید، یا اینکه بازیکنان شما از ارائه تاکتیک های شما عاجزند؟
بانگاهی به سن بازیکنانی که درترکیب اصلی حضور داشتند در مییابیم که حضورکی روش، نه تنها به کابوسهای مادرضعف تاکتیکی، عدم شادابی تاکتیکی وروح تیمی وبازيکنان پابه سن گذاشته پایان نداد بلکه برمشکلات فوتبال ما اضافه کرد.
بانگاهی به ترکیب اولیه درمی یابیم که به غیرازانصاری فرد و ماهینی همه بازیکنان یا مرز سی سال را رد کرده اند یا درشرف گذر از آن هستند. البته اگرهم اعتقاد داشته باشیم که اینها بهترین های لیگ ما هستند مسئله به ضعف ساختاری فوتبال درکشور ما بر میگردد که نمی تواند بازیکنان نخبه خود را در سن بیست سالگی بشناسد.
تیم کی روش روان بازی نمی کند. تیم ملی دونده نیست. تیم ملی ... قطعا این بد بودن دلایل متعددی دارد و کی روش به اندازه خود مقصر است اما بی انصافی است همه این بد بودن تیم ملی را یک جا به گردن سرمربی تیم ملی بیاندازیم.
فوتبال ملی چیزی نیست جز مجموعهای از بازیکنانی که فوتبالیست های هر کشوری را تشکیل می دهند بنابراین محال ممکن است لیگ ضعیفی داشته باشید، لژیونرهای متوسطی داشته باشی و تیم ملی ات قوی باشد. حالا به لیگ ایران توجه کنید.به پرسپولیس که فوجی از ملی پوش را در دل خود جای داده است. به استقلال هم نگاه کنید.سپاهان هم ایضا.حالا نگاهی به تیمهای صدر جدول لیگ دوازدهم کنید. آنها چند ملی پوش ثابت دارند و بقیه چقدر وضعیت لژیونرها هم محتاج تکرار مکررات نیست.
این یعنی قانون فوتبال. یعنی قرار نیست یک نفر به عنوان سرمربی همه قوانین فوتبال را با نام بزرگش تغییر دهد.اگر مورینیو موفق است آن هم در هر کجا که می رود یک قانون برای خودش دارد. به جایی میروم که همه ابزار موفقیت مهیا باشد و کمبودش فقط شخص من باشد.پورتو،چلسی، اینتر و حالا رئال. این چهار تیم به صورت صد در صد حرفه ای همه ابزار قهرمانی را داشتند چون تیم های پولداری هستند. کمبود آنها یک "موتور محرک قوی" مثل مورینیو بود که با آمدنش مجموعه را کامل کرد. حالا بر گردیم به کی روش و تیم ملی ایران.آیا واقعا تنها کمبود فوتبال ما یک سرمربی بزرگ بود؟ چند نفر باور دارند اگر به جای کی روش، مورینیو یا گواردیولا سرمربی تیم ملی بودند وضعیت امروزی ما تفاوت می کرد؟ اگر قرار به خود فریبی باشد می گوییم با پپ راحت قهرمان آسیا می شویم، تیکی تاکا بازی می کنیم.سپس در جام جهانی به خاطر افکار آسمانی پپ یقه همه تیم های بزرگ را می گیریم درست مثل بارسا در اروپا ! شیرین بود؟ اما متاسفانه هیچ وقت با این فرمول هیچ تیمی در جهان نتوانسته خودش را بزرگ نشان دهد.بزرگ شدن، بزرگ بودن قانون خودش را دارد.همانطور که با یک باخت به لبنان هرگز کسی نمی گوید سطع فوتبال فقیر لبنان به ما رسیده است.
در این فوتبال خرج کردن پول هنگفت مترادف با ستاره سازی شده است غافل از اینکه اگر ستاره ما پتانسیلش را داشت به محض بزرگ شدن به فوتبال اروپا می رفت.بازیکنی که هیچ پیشنهادی حتی از قطر ندارد یعنی "ستاره بزرگ" نیست.
شکست ناباورانه تیم ملی فوتبال ایران ذائقه اهالی ورزش ایران را به شدت تلخ کرد، پس از موفقیت بزرگ کاروان ورزشی ایران در بازیهای المپیک و متعاقب آن درخشش ورزشکاران کاروان ورزشی دلوار در بازیهای پارالمپیک شوک مثبتی به ورزش ایران وارد شد که این شوک با راهیابی تیم ملی والیبال ایران به رقابتهای لیگ جهانی سبب شد شادی مضاعفی در جامعه شکل بگیرد اما این شیرینی بابت این موفقیتهای بزرگ با ناکامی مردان میلیاردی کارلوس کیروش خیلی زود از بین رفت.
با اتفاقات اخیر دیگر کسی نای همراهی و دلدادگی به این رشته سرشار از ناکامی را ندارد،رشتهای که تنها پول در آن حرف اول را میزند و موفقیت هیچ جایی در آن ندارد. امروز درصد انزجار از فوتبال به اندازهای در کشور رشد کرده است که نمیتوان از این رشته به عنوان یک رشته مهیج برای مردم نام برد، فوتبالیستهای نازک نارنجی فوتبال ایران به اندازهای ضعیف و غیر قابل تحمل در پیکارهای ملی و باشگاهی ظاهر شدند که کمتر کسی در ردیف حامیان آنها قرار دارد.
هزینههای هنگفت صورت گرفته در این رشته توسط مدیران بعضأ هزینهگرا باشگاهها سهم عمدهای در پیدایش این فضا داشته است، اما بالاترین سهم در خلق این ناکامی از آن مردانی است که همانند افرادی نام خود را فوتبالیست حرفهای گذاشته اند. افرادی که در فصل نقل و انتقالات گذشته برای امضا کردن قراردادهای خود با باشگاهها ارقامی نجومی طلب کردند تا پیراهن فلان باشگاه را به تن کنند.
دیگر خبری از بغض بابت ناکامی تیم ملی نیست، امروز به جای قیافههای مایوس لبخند در چهره اهالی ورزش نقش میبند، لبخندی که آنقدر تلخ و ناامید کننده است که میتوان هزاران جمله ناگفته را در پس آن مشاهده کرد.
از این بگذریم، در چهره کدام بازیکن تیم ملی ناراحتی و سرخوردگی موج میزد،کدام بازیکن از شدت ناراحتی به رختکن نرفت،کدام بازیکن بابت عملکرد سرسام آور خود از مردم ایران عذرخواهی کرد،کدام بازیکن بابت شکست به تیمی که هرگز نتوانسته بود به ایران گل بزند اظهار شرمساری کرد، کدام بازیکن از فرط ناراحتی بابت این ناکامی بزرگ اشک ریخت؟
بعد از هر باخت، یادمان می آید که امکانات سخت افزاری فوتبال ما ضعیف است، آکادمی فوتبال نداریم، تیم نونهالان و خردسالان نداریم و چون امکانات نداریم، لاجرم باید به صغیر و کبیر ببازیم. سئوال اینجا است مگر سال ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ که به جام جهانی صعود کردیم، همه این زیرساخت ها مهیا بود و امروز همه آن ها به یکباره ناپدید شد؟
حالا اشکال از فوتبال ما بوده که ظرفیت پذیرش این مربی بزرگ را نداشته یا اینکه ایراد از مربی پرتغالی است که نتوانسته به تیم ملی ایران سر و سامان دهد؟
جواب سئوال هر چه باشد این موضوع روشن است که تیم ملی با این وضعیت باید جام جهانی برزیل را در خواب ببیند و حمایت چشم بسته از کیروش، و این بازیکنان تن پرور تیم ملی فقط روزنه های کوچک امیدواری را تنگ تر می کند.
بعد از شکست تلخ تر از زهری که در بیروت نصیب تیم ملی ایران شد، افکار عمومی از رئیس جمهور این سئوال را دارد که چرا برای این فوتبال بی خاصیت این همه پول خرج می شود؟