اين روزها در حالي مسئله مقابله با داعش به يکي از محورهاي تحولات منطقه مبدل گرديده که برخي از محافل رسانهاي و سياسي غربي و عربي همسو با صهيونيستها به فرافکني عليه مقاومت پرداختهاند در اين چارچوب وزير خارجه بحرين رسما اعلام ميکند که حزبالله داعش خطرناکتر است و بايد به آن مقابله کرد. سران آمريکا و اروپا نيز بارها تاکيد کردهآند که حضور حزبالله در سوريه را نميپذيرند. برخي از سناتورهاي آمريکايي نيز ادعا کردهاند که ايران از داعش خطرناکتر است و بايد با آن مقابله شود. صهيونيستها از جمله ليبرمن وزير خارجه آنها نيز ادعا کردهاند ايران تهديد اصلي است و نه داعش. اوباما رئيسجمهور آمريکا و سخنگويان کاخ سفيد و وزارت خارجه آمريکا نيز ادعا کردهاند که حذف نظام سوريه در دستور کار آمريکا در مبارزه با داعش است و حاضر به همکاري با اين کشور در مبارزه با تروريسم نميباشد. با توجه به اين مواضع اين سئوال مطرح است که چرا غرب اين چينش بر اصل مقابله با مقاومت تاکيد دارد و آن را از داعش و تروريسم خطرناکتر ميداند؟
براي پاسخ به اين پرسش بررسي تفاوتهاي داعش و مقاومت امري قابل توجه است. اولا گروههاي تروريستي از جمله داعش داراي پايگاه مردمي در منطقه نميباشند چنانکه در طول سه سال و نيم اخير براي تامين نيرو به جمعآوري مزدوران از سراسر جهان پرداختهاند.
سازمان ملل رسما اذعان ميکند که تروريستها از۸۳ کشور در سوريه در حال جنگ ميباشند. بسيج ميليونها عراقي و سوري در مبارزه با داعش خود سندي بر عدم پايگاه مردمي آنان است. حال آنکه به اذعان جهانيان قدرت برتر مقاومت در منطقه صرفا به دليل توان نظامي آن نميباشد بلکه حمايتهاي مردمي از مقاومت قدرت اصلي آن را تشکيل ميدهد.
آنچه پيروزي مقاومت در غزه لبنان، سوريه و عراق و... را رقم زده حمايتهاي گسترده مردم است به گونهاي که ملتها، مقاومت را حافظ امنيت و ثباتي منطقه دانسته و آن را مولفهاي براي پايان دادن به سلطهگري بيگانگان ميدانند.
ثانيا، کارنامه داعش به اذعان خود مقامات آمريکا بيانگر ايجاد اين گروه توسط دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا و انگليس با حمايت ارتجاع عربي و صهيونيستي است ماموريت داعش تامين منافع غرب در قالب تخريب چهره اسلام، تضعيف ارتشهاي منطقه و ويرانسازي جهان اسلام و در نهايت زمينهساز براي حضور نظامي غرب درمنطقه است. حال آنکه رسالت مقاومت مقابله با آمريکا و رژيم صهيونيستي به عنوان دشمنان اصلي منطقه است. گروههاي تروريستي نظير داعش افکار عمومي را از دشمن اصلي منطقه (آمريکا و صهيونيستها) به مسائل حاشيهاي منحرف ميسازند حال آنکه مقاومت مستقيما به مبارزه با آمريکا و صهيونيسم ميپردازد. بر اين ايادي آنان است و داعش مهرهاي دست ساخت آنان بر اين اساس است که ارتجاع عربي و غربي و صهيونيستها مقاومت را دشمن اول معرفي و داعش را تهديد فرعي معرفي ميکنند تا با اين ادعاها اقدامات خود عليه مقاومت را توجيه نمايند.