ناظران سیاسی بر این باورند که روابط آمریکا و عربستان حتی اگر به طور صوری هم رو به سردی گراید؛ اما سیاستهای این دو حکومت چه در همسویی و چه اختلاف ظاهری، هزینههای زیادی را بر منطقه تحمیل میکند.
شواهد امر نشان از این دارد که روابط آمریکا و عربستان سعودی به گرمی گذشته نیست اما به دلیل نیاز دو کشور به یکدیگر در این مرحله به جدایی نرسیده است، این تحلیل را پایگاه خبری المنار به تازگی مطرح کرده است.
پایان ماه عسل در روابط ریاض و واشنگتن
رئیس جمهوری آمریکا و همه روسای جمهوری این کشور پیش از اوباما عادت کرده بودند در زمان ورودشان به عربستان سعودی مورد استقبال گرم مقامات آن کشور قرار گیرند و خاندان حاکم روسای جمهوری آمریکا را همواره در حین ورود به ریاض در آغوش میفشردند و مراسم جشن و شادی و شبهای خوشی را برای میهمانان برپا میکردند و مراسم رقص شمشیر برگزار میشد.
اما باراک اوباما در حالی خود را به سالن استقبال از میهمانان سعودی رساند که در این سالن ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاهی عربستان سعودی قصد استقبال از وی را داشت، حال این که در گذشته در انتهای پلکان هواپیما پادشاه عربستان از وی استقبال میکرد و چند ساعت قبل از آن هم ملک سلمان شخصا از سران و مقامات عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس در انتهای پلکان هواپیما استقبال کرده بود.
این معادله حاصل از این پیمان برای دهها سال ادامه یافت، تا این که ریشه دار شد، به گونهای که سیاست خارجی و نفتی پادشاهی عربستان سعودی در خواستههای دولت آمریکا عجین شدند و واشنگتن از این طریق هزاران میلیارد دلار از اموال سعودی را برای شرکتها و بانکهای خود سرمایه گذاری کرد، همچنین در مقابل عربستان سعودی هم دروازههای خلیج فارس را بر روی ناوگان دریایی واشنگتن در منطقه گشود و این اقدام با عنوان تامین امنیت و حمایت از پادشاهی عربستان سعودی و شیخ نشینان و شاهزادگان صورت گرفت.
به همین دلیل باید گفت که طبیعی هم بود، تا بین ریاض و واشنگتن مسائل مشترک بسیاری هم پدید آید، بخصوص در قبال پروندههای درهم پیچیده و دشوار خاورمیانه مشترکات بسیار بودند، دو طرف از روی عمد سعی کردند جنگهای غیر مستقیمی را برضد مصر ترتیب دهند، این جنگها در زمان زمامداری جمال عبدالناصر برمصر و سیاستهای همسوی واشنگتن و ریاض بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شکل گیری جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ دنبال شدند.
از این رو میتوان نتیجه گرفت، روابط بین واشنگتن و ریاض رو به سردی بی سابقهای نهاده است، این سردی روابط از زمان به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز آل سعود بنیانگذار کشور پادشاهی عربستان سعودی در دوران ریاست جمهوری روزولت در دهه ۴۰ از قرن گذشته میلادی بیسابقه است، در آن زمان دو کشور ائتلاف راهبردی تشکیل دادند، قرار شد آمریکا امنیت ریاض را تامین کند و در مقابل عربستان سعودی نفت و پول در اختیار واشنگتن قرار دهد.
شرایط منطقه نیز از جمله هدف مشترک دو کشور برای برکناری بشار اسد ،حمایت از تروریستها ،کارشکنی در مذاکرات هستهای (البته عربستان که عضو ۱+۵نبود ولی رفتارهای ضد ایرانی خود را بگونهای دیگر پیاده میکرد )زمینه همراهی و اتحاد بیشتر را علیه مقاومت و جمهوری اسلامی فراهم آورد. به همین دلیل بسیار طبیعی مینمود که روابط بین عربستان سعودی و آمریکا برای مدتی در حدود ۸۰ سال عمیق و ریشهدار شود، تا این که اکنون این جدایی بین دو کشور نمایان شده است، بخصوص این جدایی در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما و بعد از حصول توافق هسته ای با جمهوری اسلامی ایران حاصل شده است، چرا که ریاض به دنبال این بود، تا آمریکا در قبال ایران به زور نظامی متوسل شود.
سیاستهای عربستان برای آمریکا در خاورمیانه پرهزینه بوده است
البته در این جا لازم است نکته بسیار مهمی را خاطرنشان شویم که مخالفت دولت آمریکا با اجرای خواستههای عربستان سعودی به دلیل علاقمندی واشنگتن برای حفاظت از ثبات و صلح جهانی نیست، بلکه آمریکا از این واقعیت واهمه دارد که نمیخواهد بیش از این خود را گرفتار خاورمیانه سازد، دولت آمریکا تا به امروز در حال پرداخت هزینههای هنگفت و سنگین مربوط به تجاوز این کشور به عراق و افغانستان است.
در سایه این جدایی و سردی در روابط بین آمریکا و عربستان سعودی، نشست سران آمریکا با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مطرح شد، شاهزاده کهنه کار سعودی ترکی الفیصل که رئیس سابق سرویس اطلاعات نظام پادشاهی عربستان سعودی بود، در این باره چندی قبل به شبکه خبری سی ان ان گفته است: بین عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای برقرار روابط با آمریکا بازنگری کلی صورت خواهد گرفت، باید بدانیم تا چه میزان میتوان به آمریکا اعتماد کرد ؟ باید بدانیم تا چه میزان میتوان به ثبات در آرای رهبران آمریکا اعتماد داشت ؟ چه مسائلی میتواند باعث شوند، تا منافع مشترکمان بهم گره بخورند؟ باید تمام این مسائل را در قبال آمریکا مورد ارزیابی و بازنگری مجدد قرار دهیم، نباید انتظار داشته باشیم، هر رئیس جمهوری جدید دیگری که در آمریکا به قدرت میرسد، بار دیگر بتواند همان گونه که گفتم روابط بین ریاض و واشنگتن را به دوران سابقش باز گرداند، چرا که در آن دوران روابط ما به گونهای دیگر بود.
سایمون هندرسون مدیر برنامه خلیج فارس و سیاستهای انرژی در مرکز مطالعات واشنگتن هم در این باره چنین میگوید: به طور حتم باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا به ریاض سفر نکرده است تا سند "گواهی فوت" روابط آمریکا و پادشاهی عربستان سعودی را امضا و صادر کند، اما با این وجود به نظر میرسد، اکنون اوباما نوید آغاز دورهای جدید از روابط بین واشنگتن و ریاض را میدهد، دورهای که در آن دو کشور از هم فاصلهای بیشتر دارند، و شک و تردید نسبت به هم در این دوره بیشتر میشود، و این امر نشان میدهد، اوضاع با سالیان قبل فرق کرده است، به همین دلیل باید گفت این سفر اوباما به ریاض این بار یک سفر تاریخی بود.با این وجود کارشناسان آمریکایی و غربی بر این باورند، ما هم شاهد سردی در روابط بین ریاض و واشنگتن خواهیم بود و طلاقی در این امر حاصل نمیشود و این تنها مسالهای است که باعث شده روابط بین عربستان سعودی و آمریکا تا به امروز و در این زمان کنترل شده باشد.
در همین زمینه سیاست روز پیرامون تحولات رفتاری عربستان و آمریکا با کارشناسان به گفت وگو پرداخته که در ذیل میآید.
اختلافات آمریکا و عربستان ظاهری است
دکتر سید رضا صدرالحسینی کارشناس مسائل بینالملل به ادعای تغییر روابط آمریکا و عربستان اینطور پاسخ داد و گفت : به نظر میرسد پایگاه خبری مذکور براساس شواهد و قرائن که اثبات نشده روابط فی مابین دو کشور آمریکا و عربستان را به میزانی سردتر از روابط گذشته تحلیل نموده است.
وی افزود:این جانب معتقدم که روابط آلسعود و آمریکا روابط بسیار مستحکم و منسجم و حساب شده میباشد البته بعضی از رویدادهای منطقهای و بینالمللی میتواند روابط را تحت تاثیر قرار دهد.
صدرالحسینی در ادامه گفت : روابط کنونی این دو کشور در مقایسه با روابط در زمان حاکمیت جمهوری خواهان بر کاخ سفید تغییراتی نموده است که میتوان با بررسی دیدگاههای حزب دموکرات در آمریکا آن را تحلیل نمود بدین منظور که در زمان حاکمیت جمهوریخواهان روابط حاکمان دو کشور به دلیل نقاط مشترک منطقهای بسیار شفافتر و همسوتر جلوه مینمود.
وی تصریح کرد :اما در زمان حاکمیت دموکراتها که آنان ظواهر سیاسی و دیپلماتیک را به ظاهر بیشتر رعایت میکنند ،روابط دو کشور همراه با انتقاد دوطرفه در موضوعاتی همچون سوریه ،عراق؛ لبنان، ایران و رژیم صهیونیستی جلوهگر میباشد.وی خاطرنشان کرد : در جمعبندی نهایی باید گفت روابط فیمابین دو کشور عربستان و آمریکا روابطی عمیق با مشترکات فراوان و منافع فی مابین میباشد که موضوعاتی همچون ملایمت ظاهری دموکراتها در گفت وگوهای هستهای با ایران، آلسعود را به شدت عصبانی نموده بود.
به اعتقاد این کارشناس بینالملل در ضمن بی توجهی آلسعود به موضوعاتی همچون حقوق بشر کشتار حجاج در منا و موارد مشابه، بعضی از انتقادات توسط آمریکاییها را باعث شده است که آلسعود برای جبران این انتقادات و گلایه مندیها روابط سیاسی جهانی خویش با رژیم صهیونیستی را تا حدودی شفافتر نمود که هم نظر لابی صهیونیستی آمریکا را جلب کند و هم بتواند به جمهوری اسلامی بگوید اگر سطح منازعات در منطقه افزایش یابد؛ آلسعود بدون هیچ ملاحظهای در کنار دشمن منطقهای جمهوری اسلامی قرار خواهد گرفت.
وی در پایان گفت: بنابراین تجزبه و تحلیل مسائل منطقهای با در نظر گرفتن بازیگرانی همچون ایران ،عربستان و رژیم صهیونیستی از پیچیدگیهایی برخوردار است که با موضوعات ظاهری که گاهی از جانب این بازیگران و کنش گران خارج از منطقه ملاحظه میکنیم به سادگی قابل تجزیه و تحلیل نیست لکن بررسی دقیق این تحولات نیازمند شناخت دقیق بنیانهای حکومتی سیاسی هر یک از این بازیگران خواهد بود.
احتمالا عربستان نمیتواند منافع آمریکا را تامین کند
محمد حسن قدیری ابیانه دیگر کارشناس مسائل منطقه نیز در این خصوص گفت : آمریکا به دنبال تامین منافع خودش است، هر حکومتی با هر شکلی بتواند منافع نامشروع آمریکا را تامین کند و در خدمت منافع نا مشروع آمریکا باشد، از نظر آمریکا قابل تحمل و قبول است. وی افزود : البته به شرطی که بتواند منافع آمریکا را تداوم ببخشد، آمریکا نه نگران مواضع ارتجاعی عربستان است و نه حقوق بشر ،فقط نگران منافع خودش است.
قدیری معتقد است:در شرایط حاضرآمریکاییها احساس میکنند این حکومت با این وضعیت هر چند در خدمت منافع آمریکاست اما بسیار متزلزل است و نمیتواند منافع آمریکا را تضمین کند و اگر مشکلی با حکومت عربستان داشته باشد فقط بر سر این مسئله است. وی تصریح کرد:واقعیت این است که عربستان از مرتجع ترین و ناکارآمدترین حکومتهاست و ظرفیت تغییرپذیری برای هماهنگی خود با شرایط مورد نیاز آمریکا را ندارد.
وی در ادامه گفت :اگر هم اختلافی باشد، اختلاف بین حق و باطل نیست، اختلاف بین دو باطل است. این اختلاف موجب تزلزل بیشتر حکومت سعودی میشود البته هر چه حکومت سعودی متزلزلتر شود برای حفظ خود دست به اقدامات احمقانه بیشتری میزد، حمله یمن هر چند با حمایت آمریکا انجام شد اما نشانه ضعف این حکومت محسوب میشود. وی در پایان گفت : به هر ترتیب آمریکاییها در چارچوب نقشه خاورمیانه ،خواهان تجزیه همه جهان اسلام و سلطه خودشان بر این کشورها هستند.