۱ نگارنده در مقدمه مقاله اشاره کوتاهی به قانون و قانونگذاری در زندگی بشر نموده است و سپس مفاهیم و كلیات بحث را در چهار بخش ارائه نموده است:
- قانون و قانونمداری: قانون امری است كلی كه بر همه جزئیات منطبق میگردد و احكام جزئیات از آن شناخته میشوند. این واژه به معنای قاعده، رسم و دستور نیز آمده است. مقصود از قانونمداری حفظ و اجرای قوانین به طور عادلانه در جامعه و رعایت حقوق همه افراد میباشد. بنابراین، جامعهای قانونمدار و قانونگرا محسوب میشود كه قوانین در آن كاملا رعایت شوند و همه آحاد جامعه در برابر قانون مساوی و رهبران آن قانونپذیرترین افراد در جامعه باشند. قانونمداری در سیره پیامبر(ص) نیز بدین معناست كه آن حضرت قوانین الهی را، كه خودآورنده آن از جانب خداوند میباشد، عادلانه اجرا نموده، حقوق همگان را در سایه حاكمیت قانون الهی رعایت كرده و خود قانونمندترین انسانها بوده است.
- ضرورت قانون برای جامعه: زندگی انسان یك زندگی اجتماعی است. لازمه زندگی اجتماعی تزاحمات و برخوردها بین منافع افراد جامعه است؛ زیرا كسانی در جامعه هستند كه میخواهند از دستاوردهای همكاری اجتماعی بیشتر بهره ببرند، از مواهب طبیعی به طور نامحدود استفاده نمایند و یا شیوه برخوردشان با دیگران را به گونهای میخواهند كه مطابق میلشان باشد، و این مطلوب دیگران نیست. پس بناچار، كشمكشهایی در صحنه اجتماع رخ میدهند. برای از بین بردن این تزاحمات و یا كم كردن آنها به مرزها و قانونهایی نیازمندیم تا حدود بهرهبرداری انسانها را مشخص نمایند؛ زیرا اگر حدود و مرزهایی برای بهرهبرداری افراد وجود نداشته باشند و یا انسانها آنها را رعایت نكنند، هدف از زندگی اجتماعی، كه برخورداری هر چه بیشتر از مواهب طبیعی در جهت تكامل مادی و معنوی انسان است، تحقق نخواهد یافت. پس وجود قانون برای جامعه ضرورت دارد تا افراد یك جامعهبا رعایت آن، از زندگی بهرههای مادی و معنوی ببرند.
- نقش و جایگاه قانون: قانون پیوند دهنده لایههای گوناگون جامعه است، از اینرو، نقش و جایگاه مهمی در جامعه دارد. كاركرد اصلی قانون تنظیم رفتار اعضای یك جامعه است كه به طور طبیعی، دچار تعارضند. نقش قانون صحیح و مبتنی بر اصول انسانی، تعیین حد و مرزها، از بین بردن زمینههای اختلاف، دفع تجاوز متجاوزان، داوری میان انسانها، نشان دادن راه تعالی و كمال، ایجاد نظم، برقراری عدالت و فراهم نمودن زمینههای تكامل انسان است. بنابراین، علاوه بر نظم بخشیدن به زندگی فردی و اجتماعی انسانها و امكانپذیر ساختن اصلاحات اجتماعی، یكی از اهداف بسیار مهم قانون صحیح و مبتنی بر اصول انسانی این است كه جهت تكامل حركت انسانی و مسیر تحولات اجتماعی را مشخص میسازد. تأمین این منظور با قوانین عادی و بشری امكانپذیر نیست و تنها به وسیله قانون آسمانی و الهی امكانپذیر است، كه نمونه اتم و اكمل آن، قوانین حیاتبخش اسلام است كه از سوی خداوند به وسیله رسول گرامی(ص) به بشر عر ضه شده است.
۲ در ادامه به ارائه روایاتی با عنوان منزلت قانون در كلام پیامبر(ص) می پردازد: رسول گرامی كه خود نقش ابلاغ و اجرای قوانین حیاتبخش اسلام را به عهده داشت، جایگاه و منزلت بالایی برای آن قایل بود. آن حضرت اجرای قوانین جزایی و كیفری اسلام (حدود) را بر متجاوزان به حریم قانون، بهتر از عبادت شصت سال و نیز برتر از بارش چهل شب باران بر زمین میدانست. آن حضرت از شفاعت كردن در برداشتن حدود الهی (قوانین جزایی و كیفری اسلام) به شدت نهی میكرد و این كار را موجب عذاب و عقاب خداوند در جهان آخرت میدانست. از این احادیث و احادیث دیگر، جایگاه و منزلت بالای قانون در نگاه پیامبر به خوبی روشن میشود.
۳ سپس به بررسی تاریخی جایگاه قانون در سیره نبوی و ذکر شواهدی در این زمینه می پرداز: بیتردید، یكی از مهمترین عوامل موفقیت پیامبر در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی قانونپذیری ایشان و از محوریترین اصول در سیره ایشان نیز تعبد به قوانین الهی بود. پاسداری از حریم قانون و مجازات متجاوزان به حریم قانون با رعایت عدل و انصاف و حق محوری جایگاه مهمی در دین اسلام دارد. رسول گرامی نیز توجه و عنایت خاصی نسبت به این امر داشتند. قانون جایگاه بسیار بالایی در سیره آن حضرت داشت، به گونهای كه در برابر هر نوع بدرفتاری كه به شخص ایشان میشد، نهایت گذشت و اغماض را به خرج میدادند، اما در مورد كسانی كه به حریم قانون تجاوز میكردند، مطلقا گذشت و اغماض نمیكردند و نسبت به مجازات قانونشكنان و اجرای قانون در مورد آنان لحظهای درنگ نمیكردند و بدون مسامحه، اما با رعایت عدل و انصاف قانون الهی را اجرا میكردند؛ چرا كه قانون حافظ امنیت و كیان جامعه است و نمیتوان آن را بازیچه این و آن قرار داد و جامعه را فدای فرد نمود. به مواردی از اقدامات آن حضرت در این زمینه، كه نشاندهنده جایگاه رفیع قانون در سیره آن حضرت است، اشاره میشود:
- جلوگیری از سوء استفاده وابستگان و اطرافیان: وقتی كسی در رأس امور قرار میگیرد، اگرچه خود درستكار باشد و اهل سوء استفاده نباشد، اما خواه و ناخواه اطرافیان و وابستگانی دارد كه ممكن است درصدد سوء استفاده از قدرت و مقام وی برآیند و برخلاف مصالح عمومی، خواهان امتیازات بیشتری نسبت به دیگران گردند و درخواست امكانات زیادتری بنمایند. ممكن است این اطرافیان و وابستگان از وی انتظاراتی داشته باشند كه تن دادن به آنها به منزله زیر پا نهادن احكام، قوانین و حدود الهی و نیز منافع عمومی باشد. لازم است شخصی كه در رأس كاری قرار میگیرد، از همان ابتدای كار، با اینگونه انتظارات نابجا و امتیازطلبیهای خلاف قانون و مصالح عمومی مردم مبارزه كند و در دادن امتیازها به افراد، قانون را ملاك و معیار قرار دهد، نه خویشاوندی را.
رسول گرامی نیز در طول دوران رسالت خود، جلوی سوء استفادههای اطرافیان و وابستگان را گرفتند و به احدی از آنان اجازه ندادند كه به خاطر خویشاوندی و نزدیكی به ایشان، برخلاف حق و قانون از امتیازی در جامعه برخوردار شود.
- تساوی انسانها در برابر قانون: مسئله تساوی انسانها در اسلام به دو موضوع اساسی برمیگردد:
پیش از ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان، بر اساس سنتهای موهوم قبیلگی، داشتن ثروت، شخصیت قبیلگی، نژاد، رنگ و مانند آن مایه برتری انسانی بر انسان دیگر شناخته میشد و دارندگان اینگونه امتیازات بدانها تفاخر میكردند. اما با ظهور اسلام، بر اینگونه امتیازات خط بطلان كشیده شد و قرآن كریم با اینكه تفاوت انسانها را از لحاظ سازمان خلقت، چه از نظر مظاهر مادی و چه از نظر لیاقت و استعداد، پذیرفته، اما این امر را ملاك برتری ندانسته و همه انسانها را از لحاظ حقوق و تكالیف برابر اعلام نموده است. از آنرو كه همه انسانها درك و احساس و نیازها و آرزوها و دردهای یكسان دارند، پس نباید بین انسانها فرقی قایل شد؛ زیرا تفاوتهای اجتماعی و اقتصادی موجب برتری افراد نسبت به یكدیگر نمیشوند. گروه را مافوق قانون قرار دادن و گروهی را زیر آن نهادن، چیزی است كه برای قانون وضع آشفتهای به وجود میآورد و از اهمیت و عظمت آن میكاهد و هدف از قانون، كه تنظیم روابط افراد و اصلاح امور جامعه است، بكلی منتفی میشود. موقعیت و هیبت قانون وقتی حفظ میشود كه قانون از طرف همه افراد جامعه، مورد احترام باشد و كسی خود را مافوق آن نداند. تساوی انسانها در برابر قانون به قدری حایز اهمیت است كه قرآن كریم اطاعت و تسلیم در برابر قانون را از شرایط تحقق ایمان و صدق ادعای مدعیان آن برشمرده است. - تساوی انسانها در برابر قانون در سیره پیامبر: مسئله تساوی انسانها، هم در سخنان پیامبر و هم در سیره عملی آن حضرت تجلی یافته است. آن حضرت در خطبهای كه پس از فتح مكه ایراد نمودند فرمودند ای مردم! آگاه باشید كه پروردگارتان یكی است و پدرتان یكی است. بدانید كه نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب، و نه سیاه بر سفید و نه سفید بر سیاه برتری دارد، مگر به تقوا. آیا پیام را رساندم؟ حاضران به غایبان برسانند. آن حضرت همه انسانها را، اعم از مخالف و موافق، در برابر قانون مساوی میدانست. رسول گرامی تساوی انسانها در برابر قانون را در عمل نیز به اثبات رساندند. آن حضرت در اجرای قوانین حقوقی و جزایی اسلام به هیچكس اجازه نمیدادند خودرا فراتر از قانون بداند. ایشان این قوانین را درباره همه، حتی خودش به طور مساوی، اجرا میكرد - رعایت عدالت در اجرای قانون: در نظام حقوقی اسلام، عدالت پایه و اساس را تشكیل میدهد و همه قوانین و مقررات، به ویژه قوانین كیفری، در جهت تحقق عدالت تشریع شدهاند. از اینرو، در اجرای قانون، به ویژه قوانین كیفری، رعایت عدالت جایگاه ویژهای دارد. در قرآن كریم و روایات و سیره عملی رسول گرامی نیز برپایی عدالت از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار است. در دین اسلام، اجرای عدالت در جامعه، به شدت مورد تأكید قرار گرفته است. از اینرو، اسلام همه افراد جامعه را در برابر قانون برابر میداند و هیچگونه تبعیضی را در اجرای قانون بر افراد روا نمیشمارد و هرگونه تبعیض در اجرای قانون را به هر دلیل و عنوانی كه باشد، موجب سقوط و هلاكت جامعه میداند.
- رعایت انصاف در اجرای قانون: در برپاداشتن حق و اجرای قانون رعایت انصاف یك امر بسیار ضروری است كه بدون آن حق به ذیحق نخواهد رسید و قانون الهی آنگونه كه لازم است، اجرا نخواهد شد. در سیره عملی پیامبر، و نمونههای فراوان دیگری در كتب تاریخ و سیره آمده است كه رفتار منصفانه آن حضرت را در اجرای قانون الهی به خوبی میتوان به دست آورد و به همین دلیل بود كه آن حضرت بر قلبهای مردم حكومت داشت.
نقد و بررسی مقاله
ضمن عرض احترام به نگارنده، تذکر چند نکته پیرامون این مقاله ضروری به نظر می رسد:
- وجود مشکلات متعدد مانند گرانی، بیکاری، فقر، طلاق، اعتیاد، حاشیه نشینی، مسکن، افزایش سن ازدواج، تجمل گرایی، مهاجرت مغزها، واردات بی رویه، قاچاق کالا، خشکسالی، ترافیک، آلودگی های محیط زیست، مصرف گرایی، رشوه، مدرک گرایی، بوروکراسی، پارتی بازی، فساد اداری، آسیب های اجتماعی و... در زندگی مردم چیست؟ چرا که پیرامون هر یک از مشکلات یاد شده، ده ها و شاید صدها قانون ریز و درشت وجود دارد که از سوی قانونگذاری سنتی به سبک ایرانی تصویب است.
- بحث و بررسی پیرامون اهمیت الگو قراردادن پیامبر اسلام (ص) در اداره امور جامعه اسلامی بر کسی پوشیده نیست. لکن پرسش این است نسبت قانونگذاری و اجرای قانون در ایران اسلامی با قانون و قانونگرایی در سنت و سیره نبوی چیست؟ آیا قانون و قانونگذاری رایج در ایران اسلامی مبتنی بر سنت یا سیره نبوی به عنوان سایه حاکمیت قانون الهی یا برگرفته از آن است؟
- اگر پاسخ به پرسش های بالا مثبت است پرسش این است که وجود این دست مشکلات در زندگی مردم به هیچ عنوان با سیره و سنت نبوی سازگاری ندارد.
- اگر پاسخ به پرسش های بالا منفی است پرسش این است که چگونه ممکن است پس از چهار دهه قانونگذاری هنوز توانایی قانونگذاری دو اجرای قانون بر اساس سنت و سیره نبوی در قانونگذاری و مدیریت اجرایی کشور وجود ندارد؟
- بر اساس آنچه نگارنده در مقاله آورده است: نظم بخشیدن به زندگی فردی و اجتماعی انسانها و امكانپذیر ساختن اصلاحات اجتماعی، یكی از اهداف بسیار مهم قانون صحیح و مبتنی بر اصول انسانی این است كه جهت تكامل حركت انسانی و مسیر تحولات اجتماعی را مشخص میسازد. تأمین این منظور با قوانین عادی و بشری امكانپذیر نیست و تنها به وسیله قانون آسمانی و الهی امكانپذیر است كه نمونه اتم و اكمل آن، قوانین حیاتبخش اسلام است كه از سوی خداوند به وسیله رسول گرامی(ص) به بشر عر ضه شده است. پرسش این است که چگونه و با چه روشی می توان از این قوانین برای حل مشکلات زندگی مردم استفاده کرد؟
- مولف در بخشی دیگر از مقاله اینگونه آورده است: رسول گرامی نیز در طول دوران رسالت خود، جلوی سوء استفادههای اطرافیان و وابستگان را گرفتند و به احدی از آنان اجازه ندادند كه به خاطر خویشاوندی و نزدیكی به ایشان، بر خلاف حق و قانون از امتیازی در جامعه برخوردار شود. چگونه و با چه روشی می توان از سیره و سنت نبوی در جلوگیری از فسادهای اقتصادی ناشی از رانت خواری ها، ژن های خوب، آقازاده ها و ویژه خواری ها استفاده کرد؟
- مولف در قسمتی از مقاله اینگونه آورده است: در قرآن كریم و روایات و سیره عملی رسول گرامی نیز برپایی عدالت از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار است. در دین اسلام، اجرای عدالت در جامعه، به شدت مورد تأكید قرار گرفته است. پرسش این است که آیا وجود مشکلات متعدد در زندگی مردم، نشانه بارز بی عدالتی در مقیاس اجتماعی نیست؟ چگونه می توان عدالت مورد نظر قرآن كریم و روایات و سیره عملی رسول گرامی را برای حل مشکلات زندگی مردم بکار گرفت؟
- نگارنده در فرازی از مقاله اینطور آورده است: در كتب تاریخ و سیره آمده است كه رفتار منصفانه آن حضرت را در اجرای قانون الهی به خوبی میتوان به دست آورد و به همین دلیل بود كه آن حضرت بر قلبهای مردم حكومت داشت. پرسش این است آیا وجود مشکلات روزافزون در زندگی مردم بر رفتاری منصفانه است؟
- نگارنده در بخشی از مقاله اینگونه آورده است: در نگاه پیامبر(ص)، حق همانند یك اصل بود كه همگان باید آن را در اجرای قانون رعایت نمایند. از اینرو، به احدی اجازه نمیدادند قانون را زیر پا بگذارد. اصولا با توجه به حق بودن احكام شریعت و نیز حقانیت احكام عقلی محض، قانونی را كه پیامبر در جامعه به اجرا میگذاشتند عین حق بود. بنابراین، اجرای احكام شریعت و نیز احكام عقلی محض توسط پیامبر چیزی جز اجرای حق در جامعه نبود. پرسش این است حق و قانون وجود مشکلات متعدد در زندگی مردم را تایید نمی کند مگر اینکه بپذیریم که قوانین توانیی برپایی حق در جامعه را ندارند. باید کاملا مراقب بود که وجود مشکلات متعدد در زندگی مردم با فرض منطبق بودن و عدم مغایرت آنها با قانون اساسی و شرع مقدس و سیره نبوی می تواند شائبه ناکارآمدی دین و قانون را در اداره امور جامعه به عنوان یک خرده فرهنگ مخرب و مزاحم مطرح سازد.
- سیاست روز برای تداوم بحث قانونمداری در سیره نبوی توسط آقای محمدموسی نوری و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و ماهنامه علمی ترویجی معرفت اعلام آمادگی میکند.
نویسنده: دکتر محمدرضا ناری ابیانه