کشورهای غربی با محوریت آمریکا ادعا دارند که جمهوری اسلامی ایران کشوری منزوی و حاشیهای است و اگر به دنبال خروج از انزواست باید خواستههای آنها را اجرایی سازد. این ادعا در حالی مطرح میشود که بررسی عملکردهای محافل رسانه ای و سیاسی غربی نشان میدهد که از محوری ترین کلید واژههای آنها ایران است که خود سندی بر واهی بودن ادعای منزوی بودن ایران است.
نکته قابل توجه در عملکرد کشورهای غربی و مهره ای آنها شدت گرفتن مواضع آنها در قبال جمهوری اسلامی است. پومپئو وزیر خارجه آمریکا در حالی در سفری دورهای راهی خاورمیانه شده است که از یک سو بر لزوم مقابله با ایران در سوریه تاکید میکند و از سوی دیگر از برگزاری نشست لهستان با محوریت ایران سخن گفته است.
همزمان با وی «هوک» وزیر خزانه داری آمریکا و محور تحریمهای ایران نیز ادعا کرده تا زمانی که ایران حضور دارد آمریکا مانع از بازسازی سوریه میشود انگلیس نیز در کنار ادعای اجرای تحریمها بر همراهی با اروپا علیه فعالیت موشکی ایران تاکید میکند.
انگلیسیها در قالب ادعاهایی حقوق بشری ادعاهایی را درباره جاسوس بازداشتن در ایران مطرح و با جوسازی رسانهای سعی در دخالت در امور داخلی ایران دارند. فرانسه نیز که همواره پیشگام تحریمها بوده این روزها دوباره ادعای لزوم برای توان موشکی ایران را مطرح کرده است. آنها نیز ادعا دارند تا زمانی که ایران در منطقه است حاضر به خروج از سوریه نیستند.
در کنار غربیها، برخی مهرههای منطقهای آنها نیز ادعاهای ضدایرانی مطرح کرده اند که تقلای برخی کشورهای عربی برای متهم سازی ایران و ادعای وحدت در برابر اقدامات ایران نمودی از آن است.
در همین حال رژیم صهیونیستی نیز ادعای آمادگی برای اقدام نظامی علیه ایران را مطرح و حتی تجاوزات خود به سوریه و لبنان را با این ادعا توجیه کردهاند. حال این سوال مطرح میشود که چرا این تحرکات علیه ایران که حلقه تکمیلی آن را نیز باید اقدامات غیر دیپلماتیک گرجستان در قبال گردشگران ایرانی و نیز ادعاهای ضدایرانی هلند است تشدید شده است؟
بخشی از این رفتارها را میتوان برگرفته از توهم همیشگی غرب دانست که تصور میکنند که با سیاست فشار چندجانبه میتوانند تمرکز ایران را برهم زده و از رویکرد به حل مشکلات داخلی کشور به سمت مناقشات بیرونی منحرف سازند.
نکته دیگر آنکه تحولات منطقه اخیرا شاهد تحولاتی بوده که در کنار نشانگر اقتدار ایران بودن، ضعف و ناتوانی دیگران را آشکارتر ساخته است. ایفای نقش ایران در حل بحران افغانستان و رویکرد دولت و معارضان افغان به میانجی گری ایران در حالی که رسما بر بی اعتمادی به آمریکا و کشورهایی مانند امارات و عربستان تاکید کرده اند و نیز نقش فعال ایران در حل بحران سوریه نه روند سیاست و امنیتی به این کشور را تسریع کرده و نیز تاکید مقامات گروههای مقاومت فلسطین بر همگرایی با جمهوری اسلامی، شکستهای سنگینی برای غرب و مهرههای منطقه ای آنها بوده و به نحوی به دنبال پنهان سازی این شکستها هستند.
در همین حال توسعه مناسبات ایران با کشورهای منطقه نظیر توسعه روابط ایران با هند و عراق که در سفر ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی به این کشورها صورت گرفته و نیز تاکید کشورها بر عدم اجرای تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران را بر این ناکامی غرب باید افزود.
به حاشیه راندن این دستاوردهای ایران وابسته کم رنگ سازی این اصل که جمهوری اسلامی تاکید کرده زمانی اروپا هم برای برجام تمام شده و وادار ساختن تهران به تن دادن به فرصت سازی بی پایان اروپا در اجرای تعهداتش در برجام را نیز باید به این اهداف غرب افزود. آنها پایان برجام را شکست در برابر افکار عمومیمیدانند لذا برآنند تا به هر نحوی شده برجام را در ظاهر هم شده حفظ کنند در حالی که هزینه این امر را نیز حاضر نیستند بپردازند و میخواهند از ایران بپردازند.
در این میان یک نکته مهم قابل توجه است و آن اینکه نحوه پاسخگویی و واکنش به این رفتارهای تهدیدآمیز نمیتواند تسلیم شدن و بازی در زمین آنها باشد چرا که بررسی وضعیت آنها نشان میدهد که برخلاف ادعاهایشان، در وضعیت مطلوبی قرار ندارند و حتی میتوان گفت که هوچی گری آنها نوعی فرار از بحرانهای داخلی آنان است.
آمریکا در درون در حالی که دولت ترامپ درگیر تقابل با کنگره است، دولت فدرال تعطیل و عملا از حرکت باز ایستاده که به اذعان بسیاری از ناظران سیاسی و اقتصادی برگرفته از چالشهای اقتصادی و نابسامانی سیاسی این کشور است. فرانسه در هفتههای اخیر شاهد اعتراضهای مردمی در قالب جلیقه زردهاست که نوعی اعتراض به نظام سرمایه داری حاکم بر این کشورهاست.
در انگلیس در حالی ترازمی نخست وزیر با بحران برگزیت مواجه است که سرنگونی دولت وی نیز در دست جریانهای سیاسی است شواهد نشان میدهد که تقلای سران انگلیس برای آزادسازی زاغری جاسوس انلگیسی در ایران برای کاهش فشارها جهت سرنگون شدن دولت می است. اما در منطقه نیز درحالی کشورهای عربی با رسوایی خیانت به فلسطین مواجه هستند که پروندههای مانند خاشقجی و شکست آنان در یمن و سوریه بر شدت بحران آنها افزوده است و با فرافکنی تکراری علیه ایران به دنبال پنهان سازی این وضعیت هستند.
رژیم صهیونیستی نیز با بحران انتخابات و سرنگونی دولت نتانیاهو مواجه است. نتانیاهو با حرکتهای رادیکالی در منطقه و علیه ایران به دنبال جلب حمایت لابیهای صهیونیستی، افراطیون و شهرک نشینان است. البته بخشی از هوچی گری ضدایرانی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه را باید برگرفته از خدمت رسانی انتخابات سران این کشورها به نتانیاهو دانست که حلقه تکمیلی آن نیز فشار آنها بر کشورهای عربی برای نمایش همگرایی با رژیم صهیونیستی و مخالفت با ایران است.
به هر تقدیر میتوان گفت که جوسازیها و تحرکات ضد ایرانی هفتههای اخیر در اصل هیاهوی بحران زدگان است که یا به دنبال پنهان سازی وضعیت بحرانی خود هستند و یا به دنبال باج خواهی از ایران تحرکاتی که راهکار مقابله با آن در کنار انجام درونی و حل مشکلات کشور، توسعه روابط با همسایگان آمریکای لاتین و آفریقا و نیز پایان دادن به فرصت سازیهای غرب در برجام است.
نویسنده: قاسم غفوری