سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۷
کد مطلب : 107680

نقدی بر مصاحبه شخصیت سایه‌نشین چپ سنتی

نقدی بر مصاحبه شخصیت سایه‌نشین چپ سنتی

این فرد که سال هاست در سایه است، عامل اصلی محرک دانشجویان برای تسخیر لانه جاسوسی بود.
یک دیوانه سنگی به چاه می‌اندازد که صد عاقل نمی‌توانند بیرون بیاورند. اشاره به گره خوردن کار به دست افراد نادان و بی‌فکر که باعث دردسر بقیه شده و حتی افراد مجرب هم از اصلاح آن ناتوانند.
اما نه! در مقوله‌ای که موضوع این نوشتار است، اتفاقاً آن فرد در ضرب‌المثل دیوانه نیست، عاقل تر از آن است که تصور می‌شود. این فرد که سال‌هاست در سایه است، عامل اصلی محرک دانشجویان برای تسخیر لانه جاسوسی بود، اقدامی که بدون هماهنگی با حضرت امام(ره) انجام شد و یک اقدام انقلابی معرفی گشت.
موضوع نوشتار اکنون هدایت دانشجویان به دست موسوی‌خوئینی‌ها نیست، هر چند این اقدام هم موضوع مهمی است که باید پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال موشکافی شود.
آقای موسوی‌خوئینی‌ها که سال‌هاست در عمارت خود شاه‌نشین و سایه‌نشین گشته پس از مدت‌ها، از آن نهانخانه بیرون آمده و مصاحبه‌ای انجام داده و مسائلی را در چهل سالگی انقلاب مطرح کرده که بسیاری را مشغول خود ساخته است.
این فرد یعنی آقای موسوی‌خوئینی‌ها که اکنون در اردوگاه اصلاح‌طلبان در جایگاه یکی از رهبران این جریان سیاسی خاص نقش دارد، در اوایل انقلاب اسلامی یکی از تندترین افرادی بود که در آن سال‌ها وجود داشت.
او و جریان همفکری که پیرو افراطی‌گری بودند، اقدامات سرخود را انقلابی‌گری می‌نامیدند، شاید در آن سال‌های نخست انقلاب اسلامی چنین تفکری نیاز بود، شاید هم اگر آن افراطی گری‌ها نبود، شرایط سیاسی کشور بهتر می‌بود، اما نمی‌توان از تحمیل هزینه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی به خاطر رفتارهای تند و افراطی آن طیف و تفکر سیاسی که اکنون خود را اصلاح‌طلب می‌پندارند، چشم‌پوشی کرد.
مردمی که انقلاب کرد و انقلاب را دید، حتماً و قطعاً به یاد دارد آن رفتارهای تند افراطی اوایل انقلاب را با برخی مردم در کوچه و خیابان شهرهای کشور که عامل آن پیروان تفکر افرادی همچون آقای موسوی‌خوئینی‌ها بودند.
چند تن از افراد همفکر و پیرو موسوی‌خوئینی‌ها که بعدها جامه اصلاحات را بر تن کردند و با تغییر رفتار و رویه از آن تندخویی و افراطی گری به سوی اصلاحات گرایش پیدا کردند و تساهل و تسامح را پیشه کار سیاسی خود نمودند، اکنون در دامن رژیم‌هایی غش کرده اند که دشمن جمهوری اسلامی ایران هستند.
محسن سازگارا، اکبر گنجی و تعدادی دیگر از طیفی که سال‌های نخست پیروزی انقلاب با تشکیل گروه‌های افراطی سرخورد به خیابان‌ها می‌آمدند و مردم را با رفتارهای تند، به گمان خود امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند! آنهایی که باید بدانند منظور کیست و چیست خوب به یاد دارند.
اکنون همان فرد افراطی و تندرو به نام آقای موسوی‌خوئینی‌ها مصاحبه‌ای انجام می‌دهد، مسائلی را مطرح می‌کند و در سالگرد درگذشت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی سخنانی را درباره او می‌گوید که واکنش‌های زیادی را درپی داشته است.
موسوی‌خوئینی‌ها نقل قول‌های تاریخی زیادی را در آن مصاحبه مطرح کرده که مخاطب او اکنون در قید حیات نیست که بخواهد پاسخگو باشد. سند و مدرکی نیز برای گفته‌های خود ندارد.
موسوی‌خوئینی‌ها، زیرکانه در نقل قول‌های خود سعی کرده افراد دیگری را که در جریان انقلاب نقش داشتند، افراطی و تندرو معرفی کند، مانند مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، روی سخن او شخص آقای هاشمی است که پس از پیروزی انقلاب تا زمان مرگ مسئولیت‌های زیادی را برعهده داشته است. چنین روایت‌هایی از سوی آقای موسوی‌خوئینی‌ها برای ایجاد انحراف در تاریخ انقلاب و وارونه جلوه دادن آن چیزی است که در آن سال‌ها وجود داشته است.
موسوی‌خوئینی‌ها در این مصاحبه طولانی که با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران انجام داده اما این خبرگزاری آن را منتشر نکرده و به یکی از روزنامه‌های وابسته به جناح چپ داده، هیچ سخنی از اقدامات و رفتارهای خود و جریان همسو و همفکر او در انقلاب نگفته است.
بهتر می‌بود، سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها که یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار جناح چپ سنتی در ایران بوده است، به جای اینکه درباره مسائل حاشیه‌ای و بی‌اهمیتی که سال‌ها از روی آن گذشته سخن بگوید، درباره عملکردهای این جناح و تأثیر منفی آن در روند انقلاب سخن می‌گفت.
باید توجه داشت که رفتار تند و افراطی طیف سیاسی چپ که در اوایل انقلاب از خود بروز می‌داد نباید به پای انقلاب و انقلابیگری نوشت. چراکه آقای موسوی‌خوئینی‌ها سعی دارد تا در مصاحبه‌ای که انجام داده، انقلابی ماندن و انقلابیگری را تخریب کند. هر چند کشور پس از پیروزی انقلاب درگیر بود و هنوز ساز و کار اداره کشور بسامان نگشته بود و گروه‌هایی خود را متولی انقلاب می‌دانستند، حتی سازمان مجاهدین خلق (بخوانید منافقین) نیز در اوایل انقلاب نقش داشتند و نفوذ آنها در بدنه ساختار باعث شد تا ترورهای زیادی در کشور اتفاق بیفتد، اما جریان چپ سنتی توانست ماندگاری خد را حفظ کند و بماند.
ماندن این جریان با وجود افرادی همچون آقای موسوی‌خوئینی‌ها با چرخش‌های فراوانی همراه بود که این چرخش‌های سیاسی، هزینه‌های زیادی را هم به انقلاب وارد کرد. آنهایی که تا دیروز خواهان برخوردهای تند با برخی اقشار جامعه بودند، حتی در رفتارهای سیاسی داخلی و خارجی نیز سیاست افراطی را در پیش داشند، همان‌ها به تساهل و تسامح سیاسی و حتی دینی گرایش پیدا کردند و خواهان ایجاد آزادی‌هایی شدند که نتیجه آن ولنگاری فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می‌شد.
موسوی‌خوئینی‌ها که روزنامه (سلام) تحت اختیار او عامل ایجاد فتنه ۷۸ شد، پرده نشین بود، اما این پرده‌نشینی با بیش فعالی همراه بود.
او با وجود سایه‌نشینی، هیچ‌گاه از تکاپو نیفتاد و جریان سیاسی چپ را رهبری کرد و اکنون در ۴۰ سالگی انقلاب با روایت‌هایی از برخی مقاطع تاریخ انقلاب سعی دارد در جریان انقلاب انحراف ایجاد کند. او می‌تواند خاطرات ۴۰ ساله خود را از انقلاب در مجموعه کتابی منتشر کند البته با اسناد و مدارک لازم، تا این واگویه‌های تاریخ مستند باقی بماند. اکنون سخنان موسوی‌خوئینی‌ها باعث شده تا افکار رسانه‌ای و حتی عمومی به سوی آن متمرکز شود در حالی که موضوع مهم، اساسی و اصلی کشور خاطرات فردی همچون موسوی‌خوئینی‌ها نیست. اتاق خبر ۲۴

https://siasatrooz.ir/vdcjoaevyuqeymz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی