شاید شما یادتان نیاید اما یک روز یک استاد دانشگاهی داشتیم که اسمش "دکتر بینش" بود اما چشمهایش جایی را نمیدید و در عوض یک "دکتر سمیعی" هم داشتیم که گوشهایش نمیشنید.
این را گفتم که به گوش آمریکای جهانخوار برسد که اگر یک روز خواست به شکل ددمشینانه ... ددمشانینه ... ددمناشی... ددمنشانهای به ما حمله کند یادش باشد که ما از آن خانوادهها نیستیم. بله داشتم عرض میکردم که یک وزیر نیرو داشتیم که اسمش "علینقی خاموشی" بود و در زمان وزارتش بیشترین خاموشیهای تاریخ ایران اتفاق افتاد.
همین حالا هم از این نمونهها زیاد داریم. یکی همین سرپرست وزارت کار و رفاه و تامین اجتماعی و خیلی چیزهای دیگر که باید با "بند پ" مبارزه کند و جلوی پول و پارتی و پدرصلواتیگری و این چیزها را بگیرد اسمش "محسنی بندپی" است. تازه اینکه چیزی نیست. طرف اصلا دین و ایمان ندارد آن وقت توی اسمش تا دلت بخواهد از شریعت و دین و اینها پیدا میشود.
در همین راستا از سازمان عریض و طویل ثبت احوال عاجزانه استدعا دارم درخصوص برخی اسامی یک تجدیدنظری بفرمایند. آخر چه معنی دارد مثلا اسم طرف "مافی" باشد و خودش سردسته "مافیا" و آن وقت شبانهروز مصاحبه کند و از مافیاهای اقتصاد بنالد؟ البته سوءتفاهم نشود ما اصلا در کشور مافی و مافیا نداریم و فقط مثال عرض کردیم.
خلاصه اگر فردا شنیدید همین "ننجون" که در این ستون برای شما طنزهای آبکی مینویسد اصلا "ننجون" نیست و یک جوان سبیل کلفت است اصلا تعجب نکنید. فقط به آمریکا بگویید از تهدید ما دست بردارد که ما همچین آدمهایی هستیم.