تيمملي فوتبال بعد از چهل سال نتوانست به سکوي قهرماني آسيا نزديک شود و تيمهاي باشگاهي ايران نيز قريب به سيسال است که نتوانستند در سطح آسيا مقام مهمي کسب نمايند و چهار باري که به جامجهاني هم راه پيدا کرديم در مقدماتي حذف شديم اگرچه فوتبال در وحله اول يک بازي و سرگرمي است ولي در جهان امروز به بخشي از هويت ملتها گره خورده است از آنجاييکه در طول تاريخ چند هزار ساله کشور ايران ملت ايران هميشه ملتي بوده که در سطح جهاني نقشهاي بزرگي ايفا نموده است و ملت ايران در قبل از اسلام و بعد از اسلام سهم عمدهاي در تمدن بشري داشته است.
در عصر حاضر ملت ايران در آستانه يک تمدنسازي جديد ميباشد که آثار آنرا در اقتدار سياسي در منطقه، پيشرفتهاي علمي و فنآوري در زمينههاي نظامي، سلولهاي بنيادين و غيره شاهد هستيم به طور طبيعي اکثريت مردم بخصوص جوانان، علاقمند هستند که کشور ما در زمينههاي ورزشي هم داراي مناصبي جهاني باشد که در سالهاي اخير در ورزشهاي کشتي، واليبال و بسکتبال توانستيم پيشرفتهاي خوبي داشته باشيم اما در ورزش فوتبال که علاقمندان بيشتري دارد متاسفانه مسئولان مربوطه نتوانستند جهشي در خور انتظار مردم به وجود آورند که علتهاي اصلي در جا زدن در فوتبال را ميتوان در موارد ذيل خلاصه کرد.
۱- از آنجايي که قريب به ۸۰ درصد اقتصاد ايران در اختيار دولت يا شبهدولتيها ميباشند. متاسفانه اين تصديگري به ورزش فوتبال ما هم سرايت کرده است و عمده تيمهاي باشگاهي ليگ برتر در اختيار مديران دولتي به طور مستقيم يا غيرمستقيم قرار گرفتند. در کنار اين مديريت دولتي در فوتبال جرياني مفتخوار شکل گرفته است که بودجههاي تخصيص يافته براي فوتبال را به انحاي مختلف به جيب ميزند و اين فساد اقتصادي در فوتبال آنچنان گسترده شده است که تا پايينترين سطوح باشگاهها نيز رسيده است در کشورهايي که شاهد فوتبالي رقابتي هستيم عمده باشگاههاي فوتبال به عنوان يک موسسه اقتصادي بخش خصوصي اداره ميشوند و نه تنها از دولت کمکي نميگيرند بلکه به طور مستمر ماليات هم به دولتهاي خويش ميپردازند.
جهت جذب بازيکنان از دوره نوجواني شروع به شناسايي افراد با استعداد مينمايند و با سرمايهگذاري روي مدارس فوتبال و تامين هزينههاي زندگي نوجوانان، ستارههاي آينده فوتبال کشورشان را ميسازند، اما در فوتبال ما چه اتفاقي ميافتد هر نوجوان و جواني که استعداد فوتبال دارد و علاقمند به ادامه اين رشته ورزشي هستند براي ورود به حتي باشگاههاي دسته چندم بايد حقحساب پرداخت نمايند و بازيکناني که قرارداد با باشگاهها دارند در يک چرخه گرفتار دلالان قهاري هستند که عمده مبلغ قرارداد را به يغما ميبرند. از طرف ديگر مديران دولتي که جوياي نام و نشان هستند به هر ترفندي ميزنند که به عضويت هيئت مديره باشگاههاي مطرح کشور درآيند. آيا با وجود اين باتلاق فساد در فوتبال ميتوان ستارههايي را تربيت کرد که در سطوح فوتبال جهان مطرح شوند يا اينکه کساني ميتوانند وارد چرخه فوتبال شوند که داراي سرمايه يا رابطه آنچناني باشند.
۲- دستاندرکاران دلسوز ورزشي کشور ميبايستي با واگذاري باشگاههاي مطرح کشور به بخش خصوصي و رقابتي کردن اداره باشگاهها فضاي زندگي انگلگونه دلالان فوتبال را آنچنان تنگ نمايند که باشگاههاي ما محل تربيت و رشد و نمو ستارگان ورزشي گردد و با اين وضعيت آلوده ساختار فوتبال ما انتظار مردم جهت رسيدن به مقامهاي آسيايي و جهاني انتظاري عبث خواهد بود.