غزه و فاجعه انسانی رقم زده شده توسط رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن در حالی امروز محور توجه افکار عمومی جهان است که اخیرا کشورهای غربی مواضعی را علیه ایران با محوریت جنگ اوکراین در پیش گرفتهاند. آبرام پیلی، معاون نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران روز جمعه با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس خاطرنشان کرد که اعضای گروه هفت به صراحت اعلام کردهاند که «فرستادن موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی به روسیه منجر به پاسخ درخوری خواهد شد.» آبرام پیلی، با ادعای به اینکه اقدام جمهوری اسلامی در فرستادن موشکهای بالستیک برای روسیه، افزایش قابل توجهی در حمایت از جنگ روسیه در اوکراین به شمار خواهد آمد، تاکید کرد «ما از جمهوری اسلامی میخواهیم که این کار را انجام ندهد.» در راستای همین ادعاها هفت کشور صنعتی جهان که گروه ۷ را تشکیل میدهند، از ایران خواستند که از ارسال موشکهای بالستیک به روسیه خودداری کند و هشدار دادند که در غیراینصورت علیه تهران به «اقدامات جدی» دست خواهند زد. هفت کشور کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا گروه ۷ را تشکیل میدهند.
این ادعاها علیه ایران در حالی مطرح شده است که تهران و مسکو بارها این ادعاها را رد کرده اند و خواستار ارائه مدارک و شواهد از سوی غرب شدهاند که پس از دو سال همچنان از انجام آن خودداری میکنند. تنها نمایش ادعای غرب عکس گرفتن زلنسکی رئیس جمهور اوکراین با پهپاد به اصطلاح ایرانی بود که چند دقیقه بعد ماکت بودن آن بر همگان آشکار شد. با توجه به این شواهد ادعای اخیر غربیها مبنی بر نگرانی از ارسال موشکهای ایرانی به روسیه میتواند برگرفته از چند هدف باشد.
نخست آنکه غربیها در هفتههای اخیر به شدت تقلا میکنند که ارسال تجهیزات نظامی به اوکراین را افزایش دهند و حتی سخن از ارسال دهها هزار پهپاد و برخی کشورها نیز بر لزوم ارسال موشک به کی یف تاکید کردهاند. این جنگ افروزی چنان بوده که حتی سران غرب و ناتو به خواست پاپ مبنی بر رویکرد سیاسی برای پایان جنگ مخالفت کرده و علیه آن موضع گیری کردهاند. البته نباید فراموش کرد که غرب این روزها با رسوایی افشای اعزام نیرو به اوکراین مواجه است و با حاشیه سازی به دنبال پنهان سازی این رسوایی است تا مانع از گسترش حملات نظامی روسیه به اروپا گردد.
دوم آنکه غربیها امروز با بحرانی به نام بیداری جهانی در برابر رژیم صهیونیستی مواجه هستند بگونهای که تقریبا هیچ کشور اروپایی را نمیتوان یافت که علیه این رژیم در حمایت از فلسطین تظاهرات برگزار نشده باشد. در همین حال به رغم حمایتهای گسترده غرب از صهیونیستها، همچنان این رژیم پس از شش ماه نتوانسته دستاوردی در غزه داشته باشد و کشتار و ویرانی تنها حاصل آن بوده است. غربیها همزمان با این شرایط در کنار سرکوب افکار عمومی خویش به دنبال حمایتهای جدید از رژیم صهیونیستی هستند که بخشی از آن را طرح احداث بندر در سواحل غزه تشکیل میدهد که رویکردی برای تغییر ژئوپولیتیک منطقه و اهدافی همچون حذف آنروا میباشد. هدف دیگر غرب انحراف افکار عمومی از تحولات غزه است که بخشی از آن را نیز ایران هراسی و جوسازی علیه آن تشکیل می دهد. تحرکات اخیر آمریکا که از یک سو اقدام به تحریمهای جدید علیه تهران میکند و از سوی دیگر رسانههای غربی مدعی مذاکرات ایران و امریکا درباره دریای سرخ میشوند در این چارجوب قابل ارزیابی است.
نکته مهم آنکه غرب برای اهداف بحرانساز خود در حالی بار دیگر رویکرد به ایران هراسی را با محوریت توان موشکی ایران در پیش گرفته است که یک اصل مهم در این میان نباید نادیده گرفته شود و آن اینکه بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت ایران از مهر 2020 حق خرید و فروش هر تسلیحاتی را دارد و از مهر 2023 نیز حق هرگونه فعالیت موشکی و پهپادی را دارا میباشد لذا رفتارها و ادعاهای ضد ایرانی غرب، مغایر با قطعنامه مذکور و نوعی زیاده خواهی است که نشات گرفته از توهم خودبرترپندارانه آنها در صحنه جهانی میباشد.
این ادعاها علیه ایران در حالی مطرح شده است که تهران و مسکو بارها این ادعاها را رد کرده اند و خواستار ارائه مدارک و شواهد از سوی غرب شدهاند که پس از دو سال همچنان از انجام آن خودداری میکنند. تنها نمایش ادعای غرب عکس گرفتن زلنسکی رئیس جمهور اوکراین با پهپاد به اصطلاح ایرانی بود که چند دقیقه بعد ماکت بودن آن بر همگان آشکار شد. با توجه به این شواهد ادعای اخیر غربیها مبنی بر نگرانی از ارسال موشکهای ایرانی به روسیه میتواند برگرفته از چند هدف باشد.
نخست آنکه غربیها در هفتههای اخیر به شدت تقلا میکنند که ارسال تجهیزات نظامی به اوکراین را افزایش دهند و حتی سخن از ارسال دهها هزار پهپاد و برخی کشورها نیز بر لزوم ارسال موشک به کی یف تاکید کردهاند. این جنگ افروزی چنان بوده که حتی سران غرب و ناتو به خواست پاپ مبنی بر رویکرد سیاسی برای پایان جنگ مخالفت کرده و علیه آن موضع گیری کردهاند. البته نباید فراموش کرد که غرب این روزها با رسوایی افشای اعزام نیرو به اوکراین مواجه است و با حاشیه سازی به دنبال پنهان سازی این رسوایی است تا مانع از گسترش حملات نظامی روسیه به اروپا گردد.
دوم آنکه غربیها امروز با بحرانی به نام بیداری جهانی در برابر رژیم صهیونیستی مواجه هستند بگونهای که تقریبا هیچ کشور اروپایی را نمیتوان یافت که علیه این رژیم در حمایت از فلسطین تظاهرات برگزار نشده باشد. در همین حال به رغم حمایتهای گسترده غرب از صهیونیستها، همچنان این رژیم پس از شش ماه نتوانسته دستاوردی در غزه داشته باشد و کشتار و ویرانی تنها حاصل آن بوده است. غربیها همزمان با این شرایط در کنار سرکوب افکار عمومی خویش به دنبال حمایتهای جدید از رژیم صهیونیستی هستند که بخشی از آن را طرح احداث بندر در سواحل غزه تشکیل میدهد که رویکردی برای تغییر ژئوپولیتیک منطقه و اهدافی همچون حذف آنروا میباشد. هدف دیگر غرب انحراف افکار عمومی از تحولات غزه است که بخشی از آن را نیز ایران هراسی و جوسازی علیه آن تشکیل می دهد. تحرکات اخیر آمریکا که از یک سو اقدام به تحریمهای جدید علیه تهران میکند و از سوی دیگر رسانههای غربی مدعی مذاکرات ایران و امریکا درباره دریای سرخ میشوند در این چارجوب قابل ارزیابی است.
نکته مهم آنکه غرب برای اهداف بحرانساز خود در حالی بار دیگر رویکرد به ایران هراسی را با محوریت توان موشکی ایران در پیش گرفته است که یک اصل مهم در این میان نباید نادیده گرفته شود و آن اینکه بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت ایران از مهر 2020 حق خرید و فروش هر تسلیحاتی را دارد و از مهر 2023 نیز حق هرگونه فعالیت موشکی و پهپادی را دارا میباشد لذا رفتارها و ادعاهای ضد ایرانی غرب، مغایر با قطعنامه مذکور و نوعی زیاده خواهی است که نشات گرفته از توهم خودبرترپندارانه آنها در صحنه جهانی میباشد.
قاسم غفوری