«با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» که این هم یک مصرع معروف و مؤثر است اما امروز به حاشیه رفته زیرا نه مروت با دوستان و نه مدارا با دشمنان هیچکدام کارساز نبوده و نیست تا براثر بیتوجهی هر دو قشر زیرساختهای یک سرزمین کهن به فنا کشیده نشود!
با آلودگی هوا شروع شد و حاصل زیادهطلبیهای اقتصادی زودبازده در نقاطی بود که به دست آوردن آنها نیاز به صبوری داشت و در عوض آنچه حاصل میشد طیبترین و حلالترین روزی جامعه از محل کشاورزی و باغداری به دست میآمد تا با ورود صنعت همه آنها به فنا برود و هوای پاک زیر شاخص عدد ۱۰ به چهارصد برسد و نه تنها برای موجودات زنده بلکه دیگر زیرساختهای محیط زیست را هم تهدید کند! و ادامه نوبت آب شد تا نشانههای بحران آن روزبهروز روشنتر شود و همین صنایع به ظاهر سود ده، سلامتی جامعه را تهدید کند و جامعه همچنان دلخوش به وعدههای دو دهه گذشته بماند که قرار بود آب از سواحل جنوب و شرق کشور به اینسو و آنسو روان شود اما بیش از 10 سال پروژهای کلان و تعریف شده در محاق سیاست جا خوش کرده تا امروز دو سال از رونمایی ادامه طرح بگذرد اما همچنان بازار وعده وعیدهای گذشته گرم باشد!
اگرچه کلنگها زده شده و مسیر نیز از دریای عمان تا چند کیلومتری اصفهان حفاری گردید اما بازهم باید با دلداریهای مسئولان خوش بود که همین چند روز پیش و به مناسبت هفته دولت وزیر صمت در سفری به اصفهان گفت: « پروژه بزرگی برای تأمین آب صنعت در دست اجرا است که بر اساس برنامهریزی صورت گرفته این پروژه تا نیمه اول سال آینده به بهرهبرداری خواهد رسید. انتقال آب به اصفهان از دریای عمان از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که در روند اجرای آن آب از جنوب به فلات مرکزی منتقل میشود. تاکنون 200 کیلومتر از مسیر این پروژه لولهگذاری شده، در مبدأ و مقصد مخازن بزرگ در حال احداث است و تنها ۳۰۰ کیلومتر از لولهگذاری فاز اول خط انتقال آب دریای عمان به استان اصفهان باقیمانده، شرکتهای سرمایهگذار در این پروژه از جمله فولاد مبارکه و ذوبآهن و سایر سهامداران همکاری خوبی داشتند و من نیز قول میدهم با همه توان پیگیری این پروژه را تا زمان بهرهبرداری کامل انجام دهم.» که البته مسئولان بلندپایه دیگری هم از زمان دولت دهم تا به امروز چنین وعدههای مشابهی دادهاند در حالی که هنوز هم استان اصفهان در بحران بیآبی میسوزد!
حالا این تنش از مناطق خشک کشور عبور کرده و قسمت اعظمی از سرزمین را در بر گرفته و باعث همه این بیاعتناییها به اکوسیستمی بوده که همچنان ادامه دارد. امروز استانهای اصفهان، یزد و کرمان را باید نقطه صفر فاجعه و بحران بیآبی شناخت زیرا میزبان بزرگترین و مهمترین صنایع آب بر و آلودهکننده هوا بوده است. هرچند این صنایع سهم مؤثری در تولید ملی و اشتغالزایی داشتهاند اما در مقابل به دلیل نیاز مبرم به آب فراوان باعث ایجاد تنشی شدهاند که در صورت تغییر مکان آنها طی ده سال آینده باید فاجعه فرونشست را هم به آن اضافه کرد. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر برملا میشود که برخی صنایع فولاد استانهای خشک همچون فولاد اردکان یزد که نوپا بوده و در سال ۹۶ افتتاح شده از معضلاتی است که با استفاده از قدرت و ثروت پشتیبان آن توانستهاند هر طوری که مایلاند از منابع آبی استفاده کنند و تا به امروز زور کسی به آنها نرسیده است، در این رابطه محمد درویش کارشناس محیطزیست میگوید: «در حال حاضر میزان بارگذاری صنایع آببر و آلاینده در اصفهان از ظرفیت زیستی آن عبور کرده است. تا جایی که در هفته گذشته شاخص آلودگی هوا در شهر اصفهان به ۳۸۵ رسیده بود و بدتر اینکه این شهر در برخی از روزهای سال نهتنها بهعنوان آلودهترین شهر ایران بلکه بهعنوان آلودهترین شهر جهان نیز شناخته میشود. یکی از دلایلی که نتوانستند صنایع اصفهان را بیش از این گسترش بدهند، کمبود منابع آب بوده است. بنابراین اگر این صنایع، کمبود منابع آب را برطرف و مسئولان پروژه انتقال آب را از دریای عمان اجرایی کنند، یک فاجعه بزرگ محیطزیستی اتفاق خواهد افتاد تا جایی که دیگر در آینده نزدیک، هوایی برای نفس کشیدن باقی نمیماند. در حال حاضر وضعیت شهر کوچکی به نام اردکان در یزد که کمتر از ۱۰۰ هزار نفر جمعیت دارد، بغرنج شده و شاخص آلودگی آن به 100 رسیده است، چراکه 35 کارخانه گندلهسازی در این شهر مجوز فعالیت دارد و انواع و اقسام کارخانههای شیشه، سفال و کاشی در آن فعال هستند که به قیمت نابودی محیطزیست منطقه تمام شده است. صنایع اصفهان، قدرتمندترین صنایع ایران هستند، برخی از آنها بهتنهایی یک نیروگاه دارند که میزان برق مصرفی آن بیشتر از میزان برق مصرفی کل کلانشهر اصفهان و شهرهای حومهاش است، بنابراین اینها قدرت و ثروت زیادی دارند. دراینبین اگر نهادهای مربوطه نظارت کافی روی آنها نداشته باشند، آنوقت دست این صنایع برای اینکه هر کاری را طبق میل خودشان انجام دهند کاملاً باز میشود. دراینبین، آنها به دولت اعلام میکنند که اصلاً نگران تأمین منابع مالی انتقال آب نباشد، چراکه تأمین آن را خودشان بر عهده میگیرند. بهاینترتیب مسیر برای رسیدن به اهدافی که در سر دارند هموار میشود.
از آبی که به صنایع فولادی داده میشود، هیچچیزی باقی نمیماند که وارد آبخوانهای زیرزمینی شود، البته اگر هم آبی وجود داشته باشد، بهقدری آلاینده است که باعث افت کمی و کیفی منابع آبهای زیرزمینی خواهد شد، بنابراین این صنایع نمیتوانند هیچ کمکی به بحران کنند و بیشتر بر ابعاد خطر اضافه خواهند کرد. اگر میخواهیم اصفهان بهعنوان شهری برای زندگی باقی بماند باید تمام چاههای غیرمجازش پلمپ شود و با نصب کنتور روی همه چاههای مجاز، اجازه برداشت غیرمجاز از این چاهها نیز داده نشود. همچنین هر نوع بارگذاری جدید در اصفهان برای یک دوره ۱۰ ساله ممنوع شود و مسئولان فقط با توسعهای که منجر به برداشت آب از منابع زیرزمینی نمیشود موافقت کنند.» و این آخرین نسخه شفابخش سرطان بیآبی است که پیچیده شده و نظام را موظف به اجرای بیچونوچرای آن میکند تا کشور چالش کمیاب و گران شدن مواد غذایی طبیعی همچون غلات میوه، حبوبات و سبزیجات در دنیا را به فرصت تبدیل کند و صنایع آب بر را به سواحل جنوب انتقال داده و اجازه دهد بار دیگر اصفهان، کرمان و یزد همچون گذشته نهچندان دور به تولیدکننده این محصولات مبدل شوند و مازاد آنها جای صادرات صنعتی را گرفته تا رودخانهها و نهرهای آب همچون گذشته برای نسلهای آینده جاری بمانند.
با آلودگی هوا شروع شد و حاصل زیادهطلبیهای اقتصادی زودبازده در نقاطی بود که به دست آوردن آنها نیاز به صبوری داشت و در عوض آنچه حاصل میشد طیبترین و حلالترین روزی جامعه از محل کشاورزی و باغداری به دست میآمد تا با ورود صنعت همه آنها به فنا برود و هوای پاک زیر شاخص عدد ۱۰ به چهارصد برسد و نه تنها برای موجودات زنده بلکه دیگر زیرساختهای محیط زیست را هم تهدید کند! و ادامه نوبت آب شد تا نشانههای بحران آن روزبهروز روشنتر شود و همین صنایع به ظاهر سود ده، سلامتی جامعه را تهدید کند و جامعه همچنان دلخوش به وعدههای دو دهه گذشته بماند که قرار بود آب از سواحل جنوب و شرق کشور به اینسو و آنسو روان شود اما بیش از 10 سال پروژهای کلان و تعریف شده در محاق سیاست جا خوش کرده تا امروز دو سال از رونمایی ادامه طرح بگذرد اما همچنان بازار وعده وعیدهای گذشته گرم باشد!
اگرچه کلنگها زده شده و مسیر نیز از دریای عمان تا چند کیلومتری اصفهان حفاری گردید اما بازهم باید با دلداریهای مسئولان خوش بود که همین چند روز پیش و به مناسبت هفته دولت وزیر صمت در سفری به اصفهان گفت: « پروژه بزرگی برای تأمین آب صنعت در دست اجرا است که بر اساس برنامهریزی صورت گرفته این پروژه تا نیمه اول سال آینده به بهرهبرداری خواهد رسید. انتقال آب به اصفهان از دریای عمان از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که در روند اجرای آن آب از جنوب به فلات مرکزی منتقل میشود. تاکنون 200 کیلومتر از مسیر این پروژه لولهگذاری شده، در مبدأ و مقصد مخازن بزرگ در حال احداث است و تنها ۳۰۰ کیلومتر از لولهگذاری فاز اول خط انتقال آب دریای عمان به استان اصفهان باقیمانده، شرکتهای سرمایهگذار در این پروژه از جمله فولاد مبارکه و ذوبآهن و سایر سهامداران همکاری خوبی داشتند و من نیز قول میدهم با همه توان پیگیری این پروژه را تا زمان بهرهبرداری کامل انجام دهم.» که البته مسئولان بلندپایه دیگری هم از زمان دولت دهم تا به امروز چنین وعدههای مشابهی دادهاند در حالی که هنوز هم استان اصفهان در بحران بیآبی میسوزد!
حالا این تنش از مناطق خشک کشور عبور کرده و قسمت اعظمی از سرزمین را در بر گرفته و باعث همه این بیاعتناییها به اکوسیستمی بوده که همچنان ادامه دارد. امروز استانهای اصفهان، یزد و کرمان را باید نقطه صفر فاجعه و بحران بیآبی شناخت زیرا میزبان بزرگترین و مهمترین صنایع آب بر و آلودهکننده هوا بوده است. هرچند این صنایع سهم مؤثری در تولید ملی و اشتغالزایی داشتهاند اما در مقابل به دلیل نیاز مبرم به آب فراوان باعث ایجاد تنشی شدهاند که در صورت تغییر مکان آنها طی ده سال آینده باید فاجعه فرونشست را هم به آن اضافه کرد. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر برملا میشود که برخی صنایع فولاد استانهای خشک همچون فولاد اردکان یزد که نوپا بوده و در سال ۹۶ افتتاح شده از معضلاتی است که با استفاده از قدرت و ثروت پشتیبان آن توانستهاند هر طوری که مایلاند از منابع آبی استفاده کنند و تا به امروز زور کسی به آنها نرسیده است، در این رابطه محمد درویش کارشناس محیطزیست میگوید: «در حال حاضر میزان بارگذاری صنایع آببر و آلاینده در اصفهان از ظرفیت زیستی آن عبور کرده است. تا جایی که در هفته گذشته شاخص آلودگی هوا در شهر اصفهان به ۳۸۵ رسیده بود و بدتر اینکه این شهر در برخی از روزهای سال نهتنها بهعنوان آلودهترین شهر ایران بلکه بهعنوان آلودهترین شهر جهان نیز شناخته میشود. یکی از دلایلی که نتوانستند صنایع اصفهان را بیش از این گسترش بدهند، کمبود منابع آب بوده است. بنابراین اگر این صنایع، کمبود منابع آب را برطرف و مسئولان پروژه انتقال آب را از دریای عمان اجرایی کنند، یک فاجعه بزرگ محیطزیستی اتفاق خواهد افتاد تا جایی که دیگر در آینده نزدیک، هوایی برای نفس کشیدن باقی نمیماند. در حال حاضر وضعیت شهر کوچکی به نام اردکان در یزد که کمتر از ۱۰۰ هزار نفر جمعیت دارد، بغرنج شده و شاخص آلودگی آن به 100 رسیده است، چراکه 35 کارخانه گندلهسازی در این شهر مجوز فعالیت دارد و انواع و اقسام کارخانههای شیشه، سفال و کاشی در آن فعال هستند که به قیمت نابودی محیطزیست منطقه تمام شده است. صنایع اصفهان، قدرتمندترین صنایع ایران هستند، برخی از آنها بهتنهایی یک نیروگاه دارند که میزان برق مصرفی آن بیشتر از میزان برق مصرفی کل کلانشهر اصفهان و شهرهای حومهاش است، بنابراین اینها قدرت و ثروت زیادی دارند. دراینبین اگر نهادهای مربوطه نظارت کافی روی آنها نداشته باشند، آنوقت دست این صنایع برای اینکه هر کاری را طبق میل خودشان انجام دهند کاملاً باز میشود. دراینبین، آنها به دولت اعلام میکنند که اصلاً نگران تأمین منابع مالی انتقال آب نباشد، چراکه تأمین آن را خودشان بر عهده میگیرند. بهاینترتیب مسیر برای رسیدن به اهدافی که در سر دارند هموار میشود.
از آبی که به صنایع فولادی داده میشود، هیچچیزی باقی نمیماند که وارد آبخوانهای زیرزمینی شود، البته اگر هم آبی وجود داشته باشد، بهقدری آلاینده است که باعث افت کمی و کیفی منابع آبهای زیرزمینی خواهد شد، بنابراین این صنایع نمیتوانند هیچ کمکی به بحران کنند و بیشتر بر ابعاد خطر اضافه خواهند کرد. اگر میخواهیم اصفهان بهعنوان شهری برای زندگی باقی بماند باید تمام چاههای غیرمجازش پلمپ شود و با نصب کنتور روی همه چاههای مجاز، اجازه برداشت غیرمجاز از این چاهها نیز داده نشود. همچنین هر نوع بارگذاری جدید در اصفهان برای یک دوره ۱۰ ساله ممنوع شود و مسئولان فقط با توسعهای که منجر به برداشت آب از منابع زیرزمینی نمیشود موافقت کنند.» و این آخرین نسخه شفابخش سرطان بیآبی است که پیچیده شده و نظام را موظف به اجرای بیچونوچرای آن میکند تا کشور چالش کمیاب و گران شدن مواد غذایی طبیعی همچون غلات میوه، حبوبات و سبزیجات در دنیا را به فرصت تبدیل کند و صنایع آب بر را به سواحل جنوب انتقال داده و اجازه دهد بار دیگر اصفهان، کرمان و یزد همچون گذشته نهچندان دور به تولیدکننده این محصولات مبدل شوند و مازاد آنها جای صادرات صنعتی را گرفته تا رودخانهها و نهرهای آب همچون گذشته برای نسلهای آینده جاری بمانند.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت