درآستانه عید بزرگ مبعث قرار داریم. قصد نداریم در خصوص فلسفه بعثت حرفی بزنیم، چرا که طی ۴۵سال گذشته بسیار گفتهاند و بسیار شنیدهایم. اما یک نکته مغفول در فلسفه بعثت هست که مشکل امروز جامعه ایران اسلامی است. بعثت در یک نگاه ارزشمند تکمیلکننده اخلاق و مکارم اخلاقی و انسانی است، اما در جامعه بحرانزده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ما «اخلاق» جایگاهی دارد؟
اینروزها اخلاق گمشده جامعه ماست، گمشدهای که نبودنش ما را به معضلات و مشکلات زیادی مبتلا ساخته است.
دروغگویی، اختلاس و دزدیهای نجومی از بیتالمال، فساد اداری، ارتشاء و رشوه خواری، رانتخواری، بهحق خود قانع نبودن، رسیدگی نکردن به دردها و مشکلات مردم، وعدههای خلاف و عمل نشده، فامیل بازی در انتصابات و... اینها نمونههای بارز بیاخلاقی در جامعه است! اگر بخواهیم از مصادیق بیاخلاقی بگوییم و بنویسیم قطعا دراین مقال فرصتی ندارد.
اینجاست که میگوییم جامعه ما و آحاد مختلف آن از فلسفه اصلی بعثت رسول خدا (ص) فرسنگها دور شدهاند. هرچند چنین وضعیتی گریبان دیگر جوامع را هم گرفته است حتی بیشتر از ما.
دوری از مبانی اخلاقی و انسانی که متاسفانه در هر رده اجتماعی و انسانی جامعه مان در بین زنان و مردان مشاهده میشود نشاندهنده دوری جامعه از معنویات و حاکم شدن روحیه و فرهنگ طاغوتی و اشرافیگری در فکر و عملمان است.
بعثت در جامعه بدوی قبل از اسلام در حقیقت انفجار نور بود که شامل حال «محمدامین» شد که او را به «خاتم انبیای الهی» بدل کرد. جامعه فلکزده آن زمان را بهسوی نور و روشنایی هدایت کرد. اینک با شرایط اجتماعی که داریم میطلبد که به یک بازسازی روحی و انسانی در درون خود بپردازیم. بازسازی که ما را متحول سازد و بنظرم این مهم باید از سوی مدیران جامعه جدی و با اهمیت گرفته شود تا رفتارشان برای آحاد جامعه الگو و سرمشق شود. یادمان باشد که هر کدام از ما نیاز به تغییرات اساسی و درونی داریم تا در یک نگاه کلی جامعه بسوی نور رهسپار شود.
بیاییم خودمان را گول نزنیم؛ قرار نیست از عالم غیب به کمک ما بیابند تا اصلاح شویم، بلکه زمانی که اصلاح شویم از مددهای غیبی بهرهمند خواهیم شد. لذا بعثت و روز مبعث یک الگو و نشانه است که راه را به ما نشان میدهد تا در این مسیر به سوی الله و تکمیل اخلاق رهنمون شویم.
اینروزها اخلاق گمشده جامعه ماست، گمشدهای که نبودنش ما را به معضلات و مشکلات زیادی مبتلا ساخته است.
دروغگویی، اختلاس و دزدیهای نجومی از بیتالمال، فساد اداری، ارتشاء و رشوه خواری، رانتخواری، بهحق خود قانع نبودن، رسیدگی نکردن به دردها و مشکلات مردم، وعدههای خلاف و عمل نشده، فامیل بازی در انتصابات و... اینها نمونههای بارز بیاخلاقی در جامعه است! اگر بخواهیم از مصادیق بیاخلاقی بگوییم و بنویسیم قطعا دراین مقال فرصتی ندارد.
اینجاست که میگوییم جامعه ما و آحاد مختلف آن از فلسفه اصلی بعثت رسول خدا (ص) فرسنگها دور شدهاند. هرچند چنین وضعیتی گریبان دیگر جوامع را هم گرفته است حتی بیشتر از ما.
دوری از مبانی اخلاقی و انسانی که متاسفانه در هر رده اجتماعی و انسانی جامعه مان در بین زنان و مردان مشاهده میشود نشاندهنده دوری جامعه از معنویات و حاکم شدن روحیه و فرهنگ طاغوتی و اشرافیگری در فکر و عملمان است.
بعثت در جامعه بدوی قبل از اسلام در حقیقت انفجار نور بود که شامل حال «محمدامین» شد که او را به «خاتم انبیای الهی» بدل کرد. جامعه فلکزده آن زمان را بهسوی نور و روشنایی هدایت کرد. اینک با شرایط اجتماعی که داریم میطلبد که به یک بازسازی روحی و انسانی در درون خود بپردازیم. بازسازی که ما را متحول سازد و بنظرم این مهم باید از سوی مدیران جامعه جدی و با اهمیت گرفته شود تا رفتارشان برای آحاد جامعه الگو و سرمشق شود. یادمان باشد که هر کدام از ما نیاز به تغییرات اساسی و درونی داریم تا در یک نگاه کلی جامعه بسوی نور رهسپار شود.
بیاییم خودمان را گول نزنیم؛ قرار نیست از عالم غیب به کمک ما بیابند تا اصلاح شویم، بلکه زمانی که اصلاح شویم از مددهای غیبی بهرهمند خواهیم شد. لذا بعثت و روز مبعث یک الگو و نشانه است که راه را به ما نشان میدهد تا در این مسیر به سوی الله و تکمیل اخلاق رهنمون شویم.
فرهادخادمی