باور داشته باشیم که طی سی سال گذشته هیچ تلاش مستمری پیرامون کودکان و نوجوانان صورت نگرفته تا این دو دوره آیندهساز روحی و جسمی آنها بهخوبی طی شود و نسلهایی که باید آینده این کشور را ترسیم کنند، آمادگیهای لازم و زیرساختهای ضروری را داشته باشند. اگرچه ایجاد پیوندها میان جوانان هم در این مدت بهسرعت افول کرده که مزید بر علت است تا چنانچه معدود کودکانی هم متولد شوند ابزارهای لازم برای تخلیه این دوران را در اختیار نداشته باشند. کودکان و نوجوانان عاشق و دلشیفته پارک و فضاها برای جستوخیزها در قالب بازی هستند. برای آنها نبودن اعتبار بهمنظور ایجاد اینگونه پارکها بر اساس علوم اجتماعی روز معنایی ندارد که اگر اینچنین نباشد بالطبع باید منتظر عکسالعملهای آنها در سنین بعدی یعنی نوجوانی و جوانی و در ادامه میانسالی باشیم، حالا اگر آن فضای ایجادشده امنیت لازم را ازنظر تجهیزات و محیط نداشته باشد که بارها شاهد اتفاقات تأسفبار در مجموعههایی تحت عنوان شهربازی بودهایم.
خردادماه همین امسال بود که در یکی از بوستانهای شهر اراک کودکی به علت غفلت سقوط مجسمه مقابل چشمان نگران مادرش جان داد. کیارش 11 ساله که به همراه خانوادهاش برای تفریح و تفرج عازم بوستان شهدای گمنام اراک شده بود، ناگهان به دلیل سقوط یکی از مجسمههای پارک روی سرش جان خود را از دست میدهد و تنها اقدامی که دراینباره صورت میگیرد برکناری رئیس سازمان پارکها و فضای سبز شهر توسط شهرداری اراک است. هیچ پدر و مادری باور ندارند وقتی به همراه فرزندانشان به پارکهای شهر میروند، آنجا را یک فضای ناامن از حیاتی بدانند؛ بنابراین به بچه آزادی میدهد تا در آن محیط شیطنتهای کودکی را تخلیه کند درحالیکه نمیتوان بهسادگی امور انجامشده توسط پیمانکاران شهرداریها را مطمئن دانست و حتی به گروهی از ناظران پروژه اعتماد کرد که نیازمند سختگیری و بررسی روزانه و لحظهایست.
اینگونه موارد تأسفآور کم نیستند و هرروز، هرماه و هرسال شاهد اتفاقات تلخ اینچنین هستیم تا در پارکها و باغوحشها پیش آمده و تعدادی از کودکان گرفتار معصومیت و مظلومیت ازدسترفته خود شوند اما همچنان عبرتی برای سایر پیمانکاران و ناظران شهرداریها نباشد تا با دقت نظر بیشتری به تأمین امنیت جانی در پارکها توجه بیشتری داشته باشند. خانوادهها به دلیل مشکلات کمبود وقت و چالشهای اقتصادی کمتر میتوانند فرزندان خود را به اینگونه فضاها ببرند اما وقتی ذوق و علاقه وافرشان را میبینند دیگر به چیزی نمیاندیشند تا عازم این مکان شده و فرزندان خود را در محیط آن رها کنند که سوار تاب و یا دیگر وسایل بازی شده اما اعتمادی به امن بودن آنها نیست و گاهی وضعیت برخی از پارکها بهقدری تأسفبار است که انگار رسیدگی به این امور جزئی از شرح وظایف مسئولان خدمات شهری نیست زیرا عمده پیمانکاران به نگهداری از پارکها و لوازم بازی مستقر در آن توجه چندانی ندارند و معمولا از کارگرانی استفاده میکنند که حقوق حداقلی دریافت کرده و بالطبع نمیتوانند از ایمنی ابزار بازی اطلاع کامل داشته باشند.
اخبار جراحات و مرگومیر در پارکهای ناایمن بخصوص برای اطفال، کمتر در رسانهها میآید که این خود دلیل کماطلاعی اولیای بچههاست. چنانکه شهروندی که ادعا کرده بود اخیرا دختر چهارسالهاش را به یکی از پارکهای بازی برده اینگونه میگوید: «سالها پیش وسایل بازی کودکان آهنی بود و تیزی بخشهایی از آنها موجب آسیب به کودک یا حتی لباسهایش میشد. حالا لوازم بازی پارکها پلاستیکی است، اما آن بخشی که کودک باید از پلهها بالا برود و مسیری را طی کند تا به سرسره برسد، فلزی است. گاهی ایمن بودن یا ناایمن بودن این فضا را پدر و مادر نمیتواند ببیند، چراکه این فضا مختص کودکان است. من هم با خیال راحت کودکم را فرستادم تا همراه باقی بچهها سوار سرسره شود. چند دقیقه بعد با زانوی خمشدهاش آمد و گفت که به سرسره خورده است! وقتی به آنجا رفتم دیدم یکی از ورقههای فلزی از جا کندهشده و دست و پای بچهها را زخم کرده است. مگر نظارتی بر این لوازم نیست؟ پس چرا برای هر پارک نگهبان و پیمانکار تعیین میکنند؟»
نمونه اعتراضات و انتقادها پیرامون خرابی و ناایمن بودن وسایل بازی پارکها حالا از اولیای کودکان به اعضاء شوراهای اسلامی شهر هم تسری کرده که برای نمونه اسفندماه سال گذشته رئیس کمیته سلامت شورای اسلامی شهر تهران در مورد وضعیت زمینبازی کودکان در بوستانها و انتقاد از خرابی و ناایمن بودن برخی وسایل بازیها گفته است: «با توجه به اهمیت وجود پارکها در فضای شهری، موضوعات بهداشت، ایمنی و محیطزیست این فضاها ازجمله موارد مهمی است که قبل از بروز حوادث و همچنین اثرات نامطلوب باید در حوزه طرحریزی، اجرا، مدیریت و نگهداری موردتوجه قرار گیرد.»
تنها پایتخت را مثال نمیزنیم که در کلانشهر اصفهان هم وقتی به پارکهای حاشیه زایندهرود و جنوب آن گذر کنیم تقریبا همهچیز را مرتب و منظم و کمخطر برای اطفال و کودکان میبینیم اما در شمال و بخصوص شرق این شهر قضیه فرق میکند زیرا اکثر وسایل بازی نهتنها امن نیستند بلکه اوراقیهای بالای شهر هستند که در این مکانها باز نصب شدهاند!
خردادماه همین امسال بود که در یکی از بوستانهای شهر اراک کودکی به علت غفلت سقوط مجسمه مقابل چشمان نگران مادرش جان داد. کیارش 11 ساله که به همراه خانوادهاش برای تفریح و تفرج عازم بوستان شهدای گمنام اراک شده بود، ناگهان به دلیل سقوط یکی از مجسمههای پارک روی سرش جان خود را از دست میدهد و تنها اقدامی که دراینباره صورت میگیرد برکناری رئیس سازمان پارکها و فضای سبز شهر توسط شهرداری اراک است. هیچ پدر و مادری باور ندارند وقتی به همراه فرزندانشان به پارکهای شهر میروند، آنجا را یک فضای ناامن از حیاتی بدانند؛ بنابراین به بچه آزادی میدهد تا در آن محیط شیطنتهای کودکی را تخلیه کند درحالیکه نمیتوان بهسادگی امور انجامشده توسط پیمانکاران شهرداریها را مطمئن دانست و حتی به گروهی از ناظران پروژه اعتماد کرد که نیازمند سختگیری و بررسی روزانه و لحظهایست.
اینگونه موارد تأسفآور کم نیستند و هرروز، هرماه و هرسال شاهد اتفاقات تلخ اینچنین هستیم تا در پارکها و باغوحشها پیش آمده و تعدادی از کودکان گرفتار معصومیت و مظلومیت ازدسترفته خود شوند اما همچنان عبرتی برای سایر پیمانکاران و ناظران شهرداریها نباشد تا با دقت نظر بیشتری به تأمین امنیت جانی در پارکها توجه بیشتری داشته باشند. خانوادهها به دلیل مشکلات کمبود وقت و چالشهای اقتصادی کمتر میتوانند فرزندان خود را به اینگونه فضاها ببرند اما وقتی ذوق و علاقه وافرشان را میبینند دیگر به چیزی نمیاندیشند تا عازم این مکان شده و فرزندان خود را در محیط آن رها کنند که سوار تاب و یا دیگر وسایل بازی شده اما اعتمادی به امن بودن آنها نیست و گاهی وضعیت برخی از پارکها بهقدری تأسفبار است که انگار رسیدگی به این امور جزئی از شرح وظایف مسئولان خدمات شهری نیست زیرا عمده پیمانکاران به نگهداری از پارکها و لوازم بازی مستقر در آن توجه چندانی ندارند و معمولا از کارگرانی استفاده میکنند که حقوق حداقلی دریافت کرده و بالطبع نمیتوانند از ایمنی ابزار بازی اطلاع کامل داشته باشند.
اخبار جراحات و مرگومیر در پارکهای ناایمن بخصوص برای اطفال، کمتر در رسانهها میآید که این خود دلیل کماطلاعی اولیای بچههاست. چنانکه شهروندی که ادعا کرده بود اخیرا دختر چهارسالهاش را به یکی از پارکهای بازی برده اینگونه میگوید: «سالها پیش وسایل بازی کودکان آهنی بود و تیزی بخشهایی از آنها موجب آسیب به کودک یا حتی لباسهایش میشد. حالا لوازم بازی پارکها پلاستیکی است، اما آن بخشی که کودک باید از پلهها بالا برود و مسیری را طی کند تا به سرسره برسد، فلزی است. گاهی ایمن بودن یا ناایمن بودن این فضا را پدر و مادر نمیتواند ببیند، چراکه این فضا مختص کودکان است. من هم با خیال راحت کودکم را فرستادم تا همراه باقی بچهها سوار سرسره شود. چند دقیقه بعد با زانوی خمشدهاش آمد و گفت که به سرسره خورده است! وقتی به آنجا رفتم دیدم یکی از ورقههای فلزی از جا کندهشده و دست و پای بچهها را زخم کرده است. مگر نظارتی بر این لوازم نیست؟ پس چرا برای هر پارک نگهبان و پیمانکار تعیین میکنند؟»
نمونه اعتراضات و انتقادها پیرامون خرابی و ناایمن بودن وسایل بازی پارکها حالا از اولیای کودکان به اعضاء شوراهای اسلامی شهر هم تسری کرده که برای نمونه اسفندماه سال گذشته رئیس کمیته سلامت شورای اسلامی شهر تهران در مورد وضعیت زمینبازی کودکان در بوستانها و انتقاد از خرابی و ناایمن بودن برخی وسایل بازیها گفته است: «با توجه به اهمیت وجود پارکها در فضای شهری، موضوعات بهداشت، ایمنی و محیطزیست این فضاها ازجمله موارد مهمی است که قبل از بروز حوادث و همچنین اثرات نامطلوب باید در حوزه طرحریزی، اجرا، مدیریت و نگهداری موردتوجه قرار گیرد.»
تنها پایتخت را مثال نمیزنیم که در کلانشهر اصفهان هم وقتی به پارکهای حاشیه زایندهرود و جنوب آن گذر کنیم تقریبا همهچیز را مرتب و منظم و کمخطر برای اطفال و کودکان میبینیم اما در شمال و بخصوص شرق این شهر قضیه فرق میکند زیرا اکثر وسایل بازی نهتنها امن نیستند بلکه اوراقیهای بالای شهر هستند که در این مکانها باز نصب شدهاند!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت