جهان عاری از سلاح هستهای و کشتار جمعی شعاری است که در چند دهه اخیر حداقل از زمان جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی ژاپن توسط آمریکا، بر سر زبانها افتاده است. در سپهر این تفکر نیز نهادهای بینالمللی متعددی همچون آژانس بین المللی انرژی اتمی تاسیس شدهاند. نهادهایی که بر اساس ان پی تی و پادمان موظف به تامین نیازهای صلح آمیز هستهای کشورها، مقابله با تولید و گسترش سلاحهای هستهای و انهدام این تسلیحات میباشد. شرح وظایف این نهادها چنان است که امنیت جهان در قالب مقابله با هرگونه فعالیت غیر صلح آمیز هستهای و یا تهدید هستهای تعریف میگردد و آژانس موظف به برخورد با هرگونه دیدگاه غیر صلح آمیز هستهای است. این روزها در حالی جهان معطوف به مسئله فلسطین شده است که در سخنانی قابل تامل و البته خطرناک، «لیندسی گراهام»، سناتور آمریکایی به رژیم اشغالگر صهیونیستی پیشنهاد داده همانند بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکا، غزه را با بمب اتم مورد هدف قرار دهد.حدود دو ماه پیش نیز تیم والبرگ، نماینده کنگره آمریکا پیشنهاد کرده بود که یک بمب هستهای مانند ناگاساکی و هیروشیما روی غزه انداخته شود تا «به سرعت کار تمام شود.» چند ماه پیش نیز، «آمیخای الیاهو»، یکی از وزاری کابینه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی «استفاده از بمب اتمی در نوار غزه را یکی از گزینههای روی میز اسرائیل» اعلام کرد!
این نسخه نویسیهای هستهای از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی در حالی مطرح میشود که سابقه این رژیمها یکی در استفاده از این سلاحها در ژاپن و دیگری در پنهان کاری هستهای، خطر تکرار فاجعه انسانی و زیست محیطی بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی را در اذهان تداعی میکند. در این شرایط چند سوال مطرح است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان مللی که موظف و مسئول امنیت هستهای جهان هستند چرا در برابر این اظهارات سکوت کردهاند؟ چرا اروپایی که خود را ناجی امنیت جهان مینامد در برابر این رویکردهای تهدید آمیز منفعل است و واکنشی ندارد؟ این رفتارها زمانی بیشتر ابهام انگیز میشود که این سازمانها و کشورها در طول 20 سال گذشته به رغم اذعان تمامی شواهد و مدارک مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت هستهای ایران، به پرونده سازی دورغین و تحیم و متهم سازی ایران ادامه میدهند و حتی برجامی که خود امضا کردند را اجرایی نکرده اند. رفتارهای سوال برانگیز سازمانهای بینالمللی و غربیها در برابر تهدیدات هستهای علیه غزه، بیش از گذشته پرده از ریاکاری و ماهیت غیر اصولی و سیاسی کاری آنها برداشته است. آنانی که شریک نسل کشی غزه هستند و به این جرم باید در کنار رژیم صهیونیستی مورد بازخواست قرار گیرند.
این نسخه نویسیهای هستهای از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی در حالی مطرح میشود که سابقه این رژیمها یکی در استفاده از این سلاحها در ژاپن و دیگری در پنهان کاری هستهای، خطر تکرار فاجعه انسانی و زیست محیطی بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی را در اذهان تداعی میکند. در این شرایط چند سوال مطرح است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان مللی که موظف و مسئول امنیت هستهای جهان هستند چرا در برابر این اظهارات سکوت کردهاند؟ چرا اروپایی که خود را ناجی امنیت جهان مینامد در برابر این رویکردهای تهدید آمیز منفعل است و واکنشی ندارد؟ این رفتارها زمانی بیشتر ابهام انگیز میشود که این سازمانها و کشورها در طول 20 سال گذشته به رغم اذعان تمامی شواهد و مدارک مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت هستهای ایران، به پرونده سازی دورغین و تحیم و متهم سازی ایران ادامه میدهند و حتی برجامی که خود امضا کردند را اجرایی نکرده اند. رفتارهای سوال برانگیز سازمانهای بینالمللی و غربیها در برابر تهدیدات هستهای علیه غزه، بیش از گذشته پرده از ریاکاری و ماهیت غیر اصولی و سیاسی کاری آنها برداشته است. آنانی که شریک نسل کشی غزه هستند و به این جرم باید در کنار رژیم صهیونیستی مورد بازخواست قرار گیرند.
مهسا شاهمحمدی