دور دوم انتخابات پارلمانی فرانسه در حالی برگزار شد که نظرسنجیها و اتکا به آرای مرحله اول انتخابات بیانگر شکست مکرون رئیس جمهور و پیروزی مخالفان وی در قالب راست گرایانه افراطی به ریاست مارین لوپن میباشد. این نتیجه در حالی میتواند دو دستگی سیاسی در فرانسه را ایجاد نماید.
هر چند که مکرون همچنان در مقام ریاست جمهوری باقی میماند اما نخست وزیر و کابینه توسط مخالفان تشکیل میشود که عملا مکرون را گرفتار نزاعهای داخلی و حتی چالشهای داخلی و بیرونی مینماید. مکرون تا به امروز به صورت یکجانبه تصمیم میگرفنه حال آنکه از اکنون به بعد باید نظرات مخالفان را نیز در نظر داشته و حتی در مواردی بر اساس خواست انها رفتار نماید. این مسئله در کنار چالشهایی در عرصه سیاست داخلی، درعرصه سیاست خارجی نیز او را با بحران مواجه می سازد بویژه آنکه لوپن بارها اعلام کرده که در صورت پیروزی تغییراتی در سیاستهای فرانسه در اوکراین ایجاد و حتی مانع از استفاده کی یف از تسلیحات فرانسوی در خاک روسیه می شود.
در همین حال لوپن خواستار رویکرد ملی گرایانه در قبال نقش آفرینی فرانسه در اتحادیه اروپا میباشد. هر چند که مکرون به دنبال ریاست و سلطه تفکراتی بر اتحادیه است اما لوپن و راست افراطی استقلال فرانسه را خواستار بوده و اتحادیه اروپا زمینه ساز تهدید این استقلال میدانند.
نکته قابل توجه آنکه این تقسیم قدرت میتواند در رویکردی مکرون به آمریکا و نیز نقش آفرینی آن در غرب آسیا از جمله مسئله فلسطین تاثیر گذار باشد بویژه آنکه یکی از دلایل اصلی شکست مکرون در انتخابات اخیر را همگرایی وی با ژیم صهیونیستی مطالبه مردم برای حمایت از فلسطین تشکیل میداد.
هرچند که مکرون برآن بوده تا با رفتارهای افراطی همچون افزایش فشارها بر مسلمانان و مهاجرین، حمایت از رژیم صهیونیستی و ممنوعیت تظاهرات حامیان فلسطین، آوردن نخستوزیری با گرایش همجنسگرایان و... به دنبال رای حامیان افراط گرایی بود اما در نهایت بحرانهای اقتصادی، جنگ افروزی در اوکراین، همراهی با آمریکا و اتحادیه اروپا در صحنه جهانی بدون در نظر گرفتن منافع فرانسه، شکست وی و هم حزبیهایش را رقم زد.
چرخهای که در ایندهای نه چندان دور در بسیاری از کشورهای اروپایی تکرار خواهد شد و افراط گرایانه حضوری گستردهتر در قدرت خواهند داشت.
هر چند که مکرون همچنان در مقام ریاست جمهوری باقی میماند اما نخست وزیر و کابینه توسط مخالفان تشکیل میشود که عملا مکرون را گرفتار نزاعهای داخلی و حتی چالشهای داخلی و بیرونی مینماید. مکرون تا به امروز به صورت یکجانبه تصمیم میگرفنه حال آنکه از اکنون به بعد باید نظرات مخالفان را نیز در نظر داشته و حتی در مواردی بر اساس خواست انها رفتار نماید. این مسئله در کنار چالشهایی در عرصه سیاست داخلی، درعرصه سیاست خارجی نیز او را با بحران مواجه می سازد بویژه آنکه لوپن بارها اعلام کرده که در صورت پیروزی تغییراتی در سیاستهای فرانسه در اوکراین ایجاد و حتی مانع از استفاده کی یف از تسلیحات فرانسوی در خاک روسیه می شود.
در همین حال لوپن خواستار رویکرد ملی گرایانه در قبال نقش آفرینی فرانسه در اتحادیه اروپا میباشد. هر چند که مکرون به دنبال ریاست و سلطه تفکراتی بر اتحادیه است اما لوپن و راست افراطی استقلال فرانسه را خواستار بوده و اتحادیه اروپا زمینه ساز تهدید این استقلال میدانند.
نکته قابل توجه آنکه این تقسیم قدرت میتواند در رویکردی مکرون به آمریکا و نیز نقش آفرینی آن در غرب آسیا از جمله مسئله فلسطین تاثیر گذار باشد بویژه آنکه یکی از دلایل اصلی شکست مکرون در انتخابات اخیر را همگرایی وی با ژیم صهیونیستی مطالبه مردم برای حمایت از فلسطین تشکیل میداد.
هرچند که مکرون برآن بوده تا با رفتارهای افراطی همچون افزایش فشارها بر مسلمانان و مهاجرین، حمایت از رژیم صهیونیستی و ممنوعیت تظاهرات حامیان فلسطین، آوردن نخستوزیری با گرایش همجنسگرایان و... به دنبال رای حامیان افراط گرایی بود اما در نهایت بحرانهای اقتصادی، جنگ افروزی در اوکراین، همراهی با آمریکا و اتحادیه اروپا در صحنه جهانی بدون در نظر گرفتن منافع فرانسه، شکست وی و هم حزبیهایش را رقم زد.
چرخهای که در ایندهای نه چندان دور در بسیاری از کشورهای اروپایی تکرار خواهد شد و افراط گرایانه حضوری گستردهتر در قدرت خواهند داشت.
علی تتماج