پس از حدود۵۰ روز پر التهاب، سرانجام اسم مستاجر پاستور با ۱۶میلیون و اندی رأی از صندوقها بیرون آمد راهی کاخ ریاست جمهوری شد. آقای پزشکیان در طول ایام تبلیغات انتخابات عملا گفت که برنامه خاص و مشخصی ندارد و برنامههایم همان سیاستها وخط مشی رهبری و برنامه هفتم است.
این بیان یعنی این که آقای پزشکیان اصلاح طلب، هیچ «گفتمان» مشخصی ندارد و در تحلیل محتوایی رأی ۱۶میلیونی مردم به پزشکیان باید گفت که عمده این آرا بر مبنای «نه به جلیلی» شکل گرفت که این موضوع را در فرصت دیگری کالبد شکافی خواهیم کرد. پس درمییابیم هیچکدام از نامزدها بدون ایده مشخصی برای حکمرانی وارد این عرضه شدند و لذا تحلیل محتوایی آرای آنها به همین دلیل مشکل و عملاً امکانپذیرنیست!
نکته مهمتر موضوع دیگری است که در هیاهوی چند روز اخیر مغفول مانده و عملا گمشده و مد نظر قرار نگرفته و آن این است که برای پزشکیان رقیبی با یک رای ۱۳میلیونی وجود دارد که از قضا او «دولت سایه» است که تشکیلات منسجم و عریض و طویل سازمان یافته دارد.
لذا با توجه به اینکه دولت چهاردهم عملا فاقد نقشه راه مشخصی است و ازطرف دیگر وارث مشکلات گوناگونی هم هست لذا باید اجازه داد رئیس جمهور منتخب مدتی در آرامش بسر برد تا حال و هوای پاستور را درک کند.
لذا در این فضا نباید سطح توقعات و انتظارات را از پزشکیان بالا برد و او را ناجی حل همه مشکلات بجامانده سی ساله اخیر دانست.
نگاه آرمانی به رئیس جمهور نهم، عملا باعث می شود تا او را مبرا از اشتباه و ناتوانی دانست و القای «سوپرمن» بودن او باعث میشود که مردم در میان مدت از عملکرد رئیس جمهور نا امید شوند و یأس بر جامعه مستولی گردد. برآنم که در این شرایط، افراط گرایی در طرح مسایل و انتظار حل و مرتفع نمودن مشکلات اساسی و زیرساختی از پزشکیان فاقد برنامه، کاری بیهوده است که او را در معذوریت های شدید قرار میدهد تا نتواند آنگونه که میخواهد امور را پیش ببرد.
اینجاست که عقلای کشور چه اصلاح طلب و چه اصولگرا باید به رئیس جمهورمنتخب کمک کنند تا بتواند با اولویت بندی از مسایل و مشکلات به تمشیت امور بپردازد و این کشتی را به ساحل مقصود برساند.
این بیان یعنی این که آقای پزشکیان اصلاح طلب، هیچ «گفتمان» مشخصی ندارد و در تحلیل محتوایی رأی ۱۶میلیونی مردم به پزشکیان باید گفت که عمده این آرا بر مبنای «نه به جلیلی» شکل گرفت که این موضوع را در فرصت دیگری کالبد شکافی خواهیم کرد. پس درمییابیم هیچکدام از نامزدها بدون ایده مشخصی برای حکمرانی وارد این عرضه شدند و لذا تحلیل محتوایی آرای آنها به همین دلیل مشکل و عملاً امکانپذیرنیست!
نکته مهمتر موضوع دیگری است که در هیاهوی چند روز اخیر مغفول مانده و عملا گمشده و مد نظر قرار نگرفته و آن این است که برای پزشکیان رقیبی با یک رای ۱۳میلیونی وجود دارد که از قضا او «دولت سایه» است که تشکیلات منسجم و عریض و طویل سازمان یافته دارد.
لذا با توجه به اینکه دولت چهاردهم عملا فاقد نقشه راه مشخصی است و ازطرف دیگر وارث مشکلات گوناگونی هم هست لذا باید اجازه داد رئیس جمهور منتخب مدتی در آرامش بسر برد تا حال و هوای پاستور را درک کند.
لذا در این فضا نباید سطح توقعات و انتظارات را از پزشکیان بالا برد و او را ناجی حل همه مشکلات بجامانده سی ساله اخیر دانست.
نگاه آرمانی به رئیس جمهور نهم، عملا باعث می شود تا او را مبرا از اشتباه و ناتوانی دانست و القای «سوپرمن» بودن او باعث میشود که مردم در میان مدت از عملکرد رئیس جمهور نا امید شوند و یأس بر جامعه مستولی گردد. برآنم که در این شرایط، افراط گرایی در طرح مسایل و انتظار حل و مرتفع نمودن مشکلات اساسی و زیرساختی از پزشکیان فاقد برنامه، کاری بیهوده است که او را در معذوریت های شدید قرار میدهد تا نتواند آنگونه که میخواهد امور را پیش ببرد.
اینجاست که عقلای کشور چه اصلاح طلب و چه اصولگرا باید به رئیس جمهورمنتخب کمک کنند تا بتواند با اولویت بندی از مسایل و مشکلات به تمشیت امور بپردازد و این کشتی را به ساحل مقصود برساند.
فرهاد خادمی