تهران دیروز میزبان الکساندر لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس بود که پس از هفده سال بار دیگر به ایران سفر کرده است...
تهران دیروز میزبان الکساندر لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس بود که پس از هفده سال بار دیگر به ایران سفر کرده است. این سفر در حالی صورت گرفت که از اصلی ترین محورهای رایزنیهای مقامات دو کشور را تعاملات اقتصادی تشکیل میداد چنانکه پس از پایان مذاکرات هیئتهای عالیرتبه دو کشور ۸ سند همکاری دوجانبه به امضای مقامات طرفین رسید. یادداشت تفاهم فرهنگی، تفاهمنامه پیرامون گسترش تجاری و همچنین اصلاح پروتکل حمل و نقل جادهای از جمله اسناد امضاشده بین مقامات دور کشور بود. در همین حال رسیدن به حجم تجارت ۱۰۰ میلیون دلار در سال از جمله مهمترین محورهای ترسیم شده است. هر چند که بلاورس به عنوان کشوری نه چندان مطرح در عرصه بینالملل معرفی میگردد و طی روزهای اخیر نیز فضای رسانهای بویژه فارسی زبانان لندن نشین پیرامون این سفر بیشتر با حاشیه سازیهایی همچون تحقیر سازی، اهمیت زدایی و حتی ادعای انزوای جهانی ایران و گرایش اجباری آن به بلاروس به عنوان متحد روسیه معطوف بوده است اما نگاهی واقع بینانه و ریشهای به این سفر و جایگاه منطقهای و جهانی بلاروس بیانگر ظرفیتها و مولفههایی است که توسعه روابط میان دو کشور را آشکارتر میسازد. نخستین مسئلهای که باید به آن توجه است اصل همگرایی منطقهای به عنوان حلقه نخست دیپلماسی است چنانکه کشورهایی میتوانند در معادلات ایفای نقش بیشتری داشته باشند و در عین حال از فضای تحریمی و تهدیدی قدرتهای بزرگ رهایی یابند که بتوانند همگرایی منطقهای را بر اساس ترانزیتهای زمینی محقق سازند. بر اساس همین رویکرد نیز دولت سیزدهم تلاش نمود تا با دیپلماسی فعال و عملگرا حلقههای ارتباطی منطقهای را تقویت نماید که سفرهای اخیر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه به ترکیه و سوریه، سفر باقری معاون سیاسی وی به قطر، احیای روابط میان ایران و عربستان پس از هفت سال، نمودهای اخیر این رویکرد می باشد. در این میان بلاروس به عنوان کشوری با موقعیت جغرافیایی قابل توجه و نیز موقعیتی که در اوراسیا دارد میتواند مولفهای باشد برای توسعه روابط با این منطقه که از آن به عنوان مکمل ظرفیتهای شانگهای، بریکس، اکو و... برای ایران میتوان از آن یاد کرد. ظرفیتهای فن آوری و دانش مهندسی ایران مولفهای است که میتواند در بلاروس دستاوردهای بسیاری را برای کشور به همراه داشته باشد در عین اینکه تحکمی مناسبات ایران با روسیه و بلاروس مولفهای برای مقابله با رفتارهای بحران ساز ناتو در همسایگی ایران خواهد بود. نکته دیگر آنکه با توجه به روند جاری بر نظام بین الملل از یک جانبه گرایی غربی به چند جانبه گرایی که از نمود آن را میتوان در نقش چین در احیای روابط ایران و چین مشاهده کرد، همگرایی میان آنچه باشگاه تحریمهای نامیده میشود به صورت دو جانبه و چند جانبه میتواند نظم نوین اقتصادی را به همراه داشته باشد. کشورهایی همچون ایران، چین، روسیه، کره شمالی، ونزوئلا، بلاروس، سوریه، لبنان و دهها کشور دیگر در این چرخه قرار دارند که ظرفیت سنجی و فعال سازی آن میتواند اقتصاد این کشور را متحول سازد. رویکردی که در دیپلماسی ایران نیز نمود یافته که توسعه روابط با بسیاری از این کشورها از جمله سفر لوکاسنکو به تهران در این چارچوب قابل تعریف میباشد. نکته مهم در اقتصاد نوین جهانی آن است که روند اقتصاد بینالملل از جمله ورشکستگیهای اخیر بانکهای بزرگ آمریکایی بیانگر آن است که دل بستن و وابسته شدن به اقتصاد غربی و نسخه های تجویزی آن همچون اف ای تی اف، دل خوش کردن به نسخههای اقتصادی همچون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی نه تنها حلال مشکلات اقتصادی نخواهد بود بلکه گرفتار شدن در پیامدهای بحران اقتصادی آمریکا را به همراه دارد چنانکه بسیاری از کشورهای اروپایی که وابسته به نظام بانکی آمریکا بوده اند با ورشکستگی بانکهای این کشور با تشدید بحران اقتصادی موجه شدهاند. رویکردی مستقل با تکیه بر مولفههای منطقهای و اقتصاد چند جانبه گرایانه به دور از تصورات واهی لزوم وارد شدن به چرخه اقتصاد غربی زمانی آشکارتر میشود که اخیرا نیز کشورهای اروپایی رسما از پایان فعالیت اینستکس یا همان کانال مشترک مالی ایران و اروپا خبر دادند که به رغم ادعاهای فراوان از سال ۲۰۱۹ تا به امروز هیچ کارکرد مثبتی برای اقتصاد ایران نداشته و در نهایت نیز به دلیل عدم استقلال اقتصادی اروپا محکوم به نابودی شد.