يکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۵
کد مطلب : 124767

تحریک طالبان پاکستان و عبور از خطوط قرمز اسلام آباد

در حالی که پاکستان همچنان با بحران ناشی از برکناری عمران خان و تلاش‌های سیاسی وی برای...
در حالی که پاکستان همچنان با بحران ناشی از برکناری عمران خان و تلاش‌های سیاسی وی برای بازگشت به صحنه قدرت دست و پنجه نرم می‌کند، افزایش تحرکات نظامی و عملیات‌های تروریستی گروه تحریک طالبان پاکستان هم به قول معروف "قوز بالای قوز"شده و عرصه را بر دولت و ارتش پاکستان به شدت تنگ کرده است. وقوع یک گروگانگیری خونین که به گفته دولت اسلام آباد با کشته شدن همه گروگیران خاتمه پیدا کرد، وقوع انفجار در مرکز اسلام آباد که منجر به کشته و مجروح شدن چند پلیس شد و در نهایت وقوع چندین حمله خونین دیگر در گوشه و کنار این کشور در طی یک هفته اخیر؛ همگی رخدادهایی بوده اند که شروع دور جدیدی از فعالیت تحریک طالبان پاکستان(تی تی پی) را نشان می‌دهد. جدا از بحث معضلات امنیتی که این حملات برای دولت و نیروهای نظامی پاکستان بوجود می‌آورد، افزایش تحرکات "تی تی پی" می‌تواند از چند جنبه دیگر نیز برای اسلام آباد مهم و دردسر ساز ارزیابی شود؛
۱)به خطر افتادن تمامیت ارضی پاکستان؛اگر چه تحریک طالبان پاکستان مانند گروههای دیگری همچون شورشیان بلوچ، ادعاهای استقلال طلبانه صریحی مطرح نکرده اند، اما خاستگاه قومی و منطقه ای آنها می‌تواند ظرفیت لازم برای طرح چنین درخواستهایی را فراهم کند. بر این اساس تحریک طالبان در نواحی استقرار و فعالیت دارند که مرز جنجالی میان افغانستان و پاکستان را شکل می‌دهد؛مرزی که به خط دیورند شهرت یافته و از آنجا که میراث دوران استعمار انگلیس بر منطقه می‌باشد، ملاحظات جغرافیایی و انسانی در ایجاد آن مورد لحاظ قرار نگرفته است. در همین راستا نه تنها دولت‌های مستقر در افغانستان این مرز را به رسمیت نشناخته‌اند، بلکه قبایل دو سوی مرز هم که از قومیتی واحد(پشتون) می‌باشند، عملا این خطوط مرزی را نادیده گرفته اند.
در سالهای اخیر و با بالا گرفتن تنشها در منطقه، دولت اسلام آباد کوشید تا از طریق راهکارهایی همچون لغو خودمختاری مناطق قبایلی مرزی(فاتا) و ایجاد حصار مرزی میان پاکستان و افغانستان، بر اوضاع تسلط بیشتری پیدا کند. با این حال به نظر می‌رسد که این تدابیر نه تنها موثر واقع نشده اند، بلکه آتش خشم و غضب پشتونهای دو سوی خط دیورند را شعله ورتر ساخته است. تحریک طالبان پاکستان از چنین بستری سربرآورده و اگر چه ادعاهایی در مورد لزوم تشکیل نظام اسلامی و اسلامی کردن حکومت پاکستان مطرح می‌کند، اما در ماهیت اصیل آن، یک حرکت و جنبش قومی و مبتنی بر سنتها و فرهنگ پشتون است که نمی خواهد تحت سلطه نظام سیاسی پاکستان و باورهای حاکم برآن قرار داشته باشد.
۲)تاثیرات مخرب بر سیاست خارجی پاکستان در افغانستان؛در طی چند دهه اخیر دولت‌های مستقر در اسلام آباد برای ایجاد یک دولت همسو در افغانستان کوشش زیادی به خرج داده اند.در حالی که دستیابی به اهداف اقتصادی و نظامی همچون دسترسی به بازارهای کالا و انرژی آسیای میانه و یافتن عمق استراتژیک نظامی در برابر هند، دولتمردان پاکستان را به انتخاب چنین مسیری ترغیب کرده است؛ طالبان به عنوان گروهی اسلام گرا (و ظاهرا به دور از ویژگی‌های ملی گرایانه) که تحت نظر و سلطه پاکستان رشد یافته‌اند، گزینه مناسب و شاید بهترین گزینه برای رسیدن به چنین اهدافی تلقی شده اند. با این همه در همان دور اول سلطه طالبان بر افغانستان بسیاری از کارشناسان سیاسی مانند "احمد رشید"، روزنامه‌نگار و تحلیلگر برجسته پاکستانی، آن را یک محاسبه و خطای استراتژیک ارزیابی کردند؛ آن هم با توجه به خاستگاه قومی طالبان و اشتراکات فرهنگی، دینی و قومیتی طالبان افغانستان با پشتون‌های آن سوی دیورند.قدرت یابی مجدد طالبان در افغانستان و توام شدن آن افزایش تحرکات و عملیتهای نظامی تی تی پی در پاکستان ، درستی این تحلیلها را بیش از پیش نشان داد. اکنون افغانستان به عمده ترین پایگاه استقرار رهبران تی تی پی تبدیل شده و درخواستهای اسلام آباد از طالبان هم بدون نتیجه باقی مانده است.بدین ترتیب پاکستان بر سر دو راهی و در شرایط یک انتخاب دشوار قرار گرفته است؛آیا تداوم حمایت از دولت طالبان در کابل اولویت دارد یا مهار تحریک طالبان پاکستان ؟ در صورت تداوم وضعیت فعلی، به نظر می‌رسد که ارتش و دولتمردان پاکستان راهی جز انتخاب گزینه دوم نخواهند داشت.

نویسنده: میر احمد رضا مشرف
https://siasatrooz.ir/vdcepe8zfjh8wfi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی