سال ۱۴۰۱رابه واقع باید سال بحرانها و سال فشل بودن نظام اطلاع رسانی وعدم حضور به موقع نظامات اطلاع رسانی کشور نامید...
سال ۱۴۰۱رابه واقع باید سال بحرانها و سال فشل بودن نظام اطلاع رسانی وعدم حضور به موقع نظامات اطلاع رسانی کشور نامید؛ سالی که مرجعیت رسانه ای داخل به سخره گرفته شد و رسانه های بیگانه تاختند و تازاندند!! سالی که چند روز بیشتر به پایان آن نمانده است سالی بود که شایعه و حرفهای بی ربط بیشتر از نظام رسمی اطلاع رسانی کشور مقبولیت داشت وهمه اینها و هرآنچه که نگفتیم در سایه بی تدبیری بیتوجهی به نقش و مرجعیت رسانه های داخلی بود. سال ۱۴۰۱را در حالی به پایان میرسانیم که موج سواری رسانههای معاند توانست بافضاسازی کاذب و دروغ ؛ جامعه را ملتهب و به آتش بکشاند که مصداق واقعی این مهم حوادث پاییزی و اغتشاشات سه ماهه سوم سال و موضوع مسمومیت دانش آموزان در روزهای پایانی سال بود. البته این عیب و اشکال بزرگ مختص به ۱۴۰۱نیست بلکه سالیان است که گرفتارش هستیم! وگوش کسی هم بدهکار نیست و اراده ای هم برای اصلاح آن وجود ندارد و گویی عده ای را این نابسامانی اوضاع را خوش میآید! سال ۱۴۰۱سالی بود که دستگاه های دولتی با آن همه سیستم عریض و طویل روابط عمومی شان از بحرانها رو دست خوردند و نتوانستند به هنگام وارد میدان شوند و اوضاع را کنترل کنند و متاسفانه وقتی به بازی وارد شدند که «نوشداروی» پس از مرگ سهراب بود و دشمن روایتهای خود را به افکارعمومی تحمیل کرده بود! بازار شایعه و ترکتازی رسانههای بیگانه زمانی قوت گرفت که امپراتوری رسانهای استکباری توانست با تجزیه و تحلیل و شناخت دقیق از جسور نبودن مدیران مسئول و ضعف در درک صحیح نظام اطلاع رسانی کشور از بحران ها، میدان بازی را در دست بگیرد و با کمک عوامل سرسپرده داخلی، در تنور این بحران ها بدمد و «هیزم شایعات» و اخبار دروغ و نادرست را در آن بریزد و افکار عمومی را برای مدتی جهت دهی کند و به سمتی بکشاند که مرجعیت رسمی رسانههای کشور نیز زیر سوال برود! عدم ورود به هنگام و نداشتن یک استراتژی مدون و مشخص و حتی بعضا سکوت دستگاه های رسمی اطلاع رسانی و از طرفی ایجاد موانع گوناگون برای نظام رسانهای کشور؛ باعث شد تا امپراتوری رسانه استکباری فرصت و زمین بازی مدیریت افکار عمومی جامعه را از دست سیستم رسمی کشور خارج کند و خود میداندار شود و با انتشار اخبار دروغ و ناراست چالشی اساسی برای کشور و افکارعمومی درست کند و عملا رسانههای داخلی نیز بدلیل سیاست سکوت و انکار مسئولین قافیه را باختند. درسال ۱۴۰۱و بحران های رنگارنگش وقتی رسانههای دشمن میداندارشدند روایتهای جعلی و چندگانه درجامعه رایج شد و یک فضای فکری و وحشت آفرین درذهن افکارعمومی شکل گرفت وعملا سررشته کار حتی از دست دستگاه های نظارتی وامنیتی هم در رفت و اواسط بحران ها بود که فهمیدند ضربهها را ازکجا خورده و میخوریم و آنگاه بود که دستگاه اطلاع رسانی کشور ملزم به ارائه اخبار درست و موضع گیری به موقع شدند و حتی در جاهایی بجای سیستم اطلاع رسانی کشور وارد میدان شدند و خود اطلاع رسان شدند (اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات وسازمان اطلاعات سپاه پاسداران) متاسفانه باید به یک موضوع «نخ نما وکهنه» اشاره کنیم که شیوه مواجهه بخشی از حکمرانی با موضوعاتی که درنهایت چالشی شده و هزینههای گزافی به نظام تحمیل کرده است، الگویی شبیه مساله اخیر بوده و علیرغم تجربه مکررونتایج آن، تغییری در این رویکرد صورت نگرفته است. آنچه که مسلم است در دنیای امروز ارائه دلخواه «روایت اول» ازپدیدهها و رخدادها از مهمترین اولویتهای نظام اطلاع رسانی است و دشمنان ایران اسلامی به دقت به این نقطه ضعف ما اشراف دارند و در سایه غفلت وتعلل رسمی ما دراطلاع رسانی حرف و القائات خود را به افکارعمومی «حقنه» میکنند و اینجاست که دیگر عملا سیاست سکوت و انکار رخدادها رنگ میبازد واین ما هستیم که وقت طلایی و فرصت مناسب اطلاع رسانی درست را از دست میدهیم.همه این اشکالات در شرایطی رخ داده و میدهد که رهبر معظم انقلاب اسلامی با شناخت دقیق از زوایای تحرکات دشمن و ابزارهای آنها؛ دکترینی با عنوان «جهاد تبیین» را به عنوان یک استراتژی راهبردی برای تقابل با نظام سلطه مطرح نمودند و از ضرورت تلاشی جهادگونه در این عرصه برای تبیین و روشنگری سخن گفتهاند، اما متاسفانه یک اراده جدی برای پیاده سازی جهاد تبیین درنظام اطلاع رسانی رسمی کشور را شاهد نیستیم. اینک که با توجه به حوادث اخیر بحث اصلاح نظام حکمرانی مطرح شده است بنظر میرسد دروهله اول باید اصلاحات اساسی و زیربنایی درنظام اطلاع رسانی کشور و به رسمیت شناختن مرجعیت رسانههای داخلی مدنظر وتوجه قراربگیرد وبه تصویب برسد آنگاه به مسائل دیگر پرداخته شود چراکه درصورت بیتوجهی یا تغییرات جزیی در نظام اطلاع رسانی بازهم میدان را به دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی خواهیم باخت وآن ها هستند که روایت اول را مطرح میکنند و چه خوب است که طراحان نظام اطلاع رسانی کشور نگذارند «در برهمان پاشنه» بچرخد.