دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۸:۵۳
کد مطلب : 67587
نگاهي بر چالشهاي قاره سبز با رژيم سلطنتي انگليس

بلاي جان اروپا

بلاي جان اروپا

به رغم تكاپوي كشورهاي قاره سبز براي رسيدن به وحدت سراسري هنوز برخي كشورها به دنبال سلطه انحصاري بر اين قاره هستند. انگليس از جمله اعضاي اتحاديه اروپا است كه همواره بر آن بوده تا خود را برترين عضو اتحاديه ۲۷ عضوي معرفي كرده و به نوعي حاكميت خويش را بر ساير كشورها به نمايش گذارد.
 هر چند كه سران لندن، براي رسيدن به اين مقصود به هر ابزاري متوسل شده اند، اما بررسي كارنامه اين كشور نشانگر چالش هاي گسترده اي است كه اين كشور، براي ساير اعضاي اتحاديه ايجاد كرده، به گونه اي كه بسياري از اعضا، خواستار دوري و در حاشيه قرار دادن آن مي باشند. در پرونده انگليس در قبال اروپا نكاتي چند قابل توجه است.
اولاً: در عصري كه جهان به سمت مردم سالاري و تكيه بر آراي مردمي پيش مي رود، انگليس همچنان به صورت سلطنتي اداره مي شود. هر چند كه ادعاي ظاهري آنها حكومت پارلماني با حضور نخست وزير با آراي مردمي است، اما بيش از پنج قرن است كه خاندان سلطنتي با عناوين مختلف بر كشور حاكم است.
بر خلاف ادعاهاي مطرح شده، «ملكه» اختيارات گسترده‌اي از جمله، انتصاب تمام نمايندگان مجلس لردها، صدور حكم انحلال و يا آغاز به كار مجلس نمايندگان و عزل و نصب نخست وزير، در كنار فرماندهي نيروهاي مسلح و اختيارات فراوان در حوزه قانون‌گذاري را دارد. خاندان سلطنتي در حالي ساليانه دو ميليون پوند براي مردم انگليس هزينه دارد كه در برابر هيچ كدام از قواي سه گانه مجريه، مقننه و قضائيه پاسخگو نمي باشد. وجود چنين رژيم سلطنتي براي اروپايي كه خود را مردم سالار مي داند به لكه ننگي مبدل شده است به ويژه اينكه لندن چنين قوانيني را در قبال مناطقي چون ايرلند، ولز، اسكاتلند، استراليا و ... نيز اعمال مي كند.
هر چند برخي ديگر از كشورهاي اروپايي نيز سلطنتي اداره مي شوند، اما در هيچ كدام، پادشاه با چنين اختيارات گسترده و هزينه هاي سنگين بر مردم حكومت نمي كند. مراسم ازدواج قرون وسطايي «پرنس ويليام» نوه ملكه انگليس كه در اوج فقر مردم، ۸۴ ميليون پوند پول ماليات دهندگان انگليسي را به خود اختصاص داد، نمود عيني حاكميت رژيم سلطنتي بر اين كشور است كه اروپا را در حيرت و سرافكندگي فرو برد.
ثانياً: هر چند كه اروپا براي واحد بودن به هر اقدامي متوسل مي شود، اما انگليس همواره با ادعاي برتري طلبي در اين امر كارشكني كرده است، چنانكه وضع قانون و پول واحد اروپا و اكنون نيز ايجاد مركز واحد نظامي براي حمايت از اروپا، با مانع تراشي لندن مواجه شده است. اروپايي ها تأكيد دارند كه علل ناكامي بسياري از طرح هاي شان خوي برتري طلبي لندن است، چنانكه اكنون نيز در برابر طرح هاي ارائه شده براي حل بحران اقتصادي اروپا مقاومت كرده و بعضاً با طرح هاي خود، بر ميزان مشكلات اقتصادي كل قاره اروپا افزوده است.
ثالثاً: محور ديگر رسوايي هاي انگليس براي اروپا را مي‌توان در عرصه آزادي بيان

و حقوق شهروندي مشاهده كرد. در هفته‌هاي اخير انگليس با رسوايي بزرگ جاسوسي غول بزرگ رسانه‌اي جهان «مرداك» از شهروندان انگليسي و حتي ساير كشورها، آن هم با همكاري دولتمردان اين كشور مواجه شده است.
نقض حقوق شهروندي و حريم خصوصي افراد با مجوز سران لندن با ادعاي آزادي بيان در حالي صورت گرفته كه در همين كشور، مردم حق اعتراض به شرايط نامناسب اقتصادي و سياست هاي دولت را ندارند. سركوب گسترده دانشجويان كه به سه برابر شدن شديد دانشگاه ها اعتراض داشته اند و يا دستور وزارت كشور مبني ير سركوب اعتصاب هاي كارگري نمودي از اين دوگانگي در زمينه آزادي بيان است. جالب توجه آنكه جاسوسي و جنايت ضدبشري «مرداك» عليه مردم انگليس درحالي آزادي بيان عنوان شده كه دادگاه انگليس در اقدامي سوال برانگيز فردي را كه به «مرداك» در دادگاه اعتراض كرده بود به هفته ها زندان محكوم كرد.
در نمودي ديگر از نقض حقوق بشر در انگليس پنج شنبه ۱۳ مرداد، جواني سياه پوست به دست پليس در منطقه تاتنهام در شمال لندن به قتل رسيد، قتلي كه خشم مردم انگليس را برانگيخت. اولين اعتراض ها شنبه شب پس از افشاي اين قتل آغاز و در مدت كوتاهي به ساير شهرها نيز كشيده شد. به اذعان ناظران سياسي و اجتماعي، انگليس شاهد يكي از بزرگترين اعتراضات و ناآرامي‌هاي تاريخ خود بود كه طي آن هزاران نفر از جوانان در لندن، بيرمنگهام، ليورپول، بريستول و منچستر به خيابان ها آمدند و با نيروهاي پليس درگير شدند. در اين ميان دولتمردان لندن به جاي توجه به خواسته‌هاي مردمي سركوب آنها را در پيش گرفتند كه حتي به بازداشت خانه به خانه معترضان نيز كشيده شد.
رابعاً: رسوايي ديگر لندن را بايد مركز قرار گرفتن اين كشور به عنوان محور تروريسم و گروه هاي افراطي دانست. انگليس كه با ادعاي مبارزه با تروريسم به اشغال عراق و افغانستان و جنگ افروزي ليبي پرداخته خود محلي گرديده كه افراطيون راستگرا كه همگان آنها را مخل امنيت اروپا و جهان مي دانند، در آن آزادانه فعاليت مي كنند. حوادث خونين نروژ و اعتراف هاي عامل اين جنايت نشان داد كه انگليس مركز پرورش تروريسم مسيحي و تشكل هاي اسلام ستيز است كه تحت حمايت دولتمردان لندن فعاليت مي كنند. اروپا اكنون انگليس را محلي مي داند كه امنيت اين قاره را تهديد مي كند و مقابله با آن امري ضروري مي باشد.
خامساً: ساختار استعماري و جنگ طلبانه انگليس موقعيت جهاني اتحاديه اروپا را نيز تحت الشعاع قرار داده است. بسياري از ناظران بر اين عقيده اند كه جهان به دليل انزجار از انگليس از توسعه روابط با اروپا خودداري كرده و به نوعي انزواي اروپا به دليل اقدامات و گذشته لندن است. همگرايي انگليس با آمريكا و صهيونيست ها به اين امر دامن زده است. بسياري انگليسي بودن «اشتون» مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا را دليل ناكامي اين اتحاديه در حوزه سياست خارجي مي دانند.
در نهايت مي توان گفت كه انگليس مدعي بزرگي و اقتدار، اكنون به چالشي براي اتحاديه اروپا مبدل شده كه به عناوين مختلف به دنبال طرد آن در ساختار خود مي باشند كه كاهش نقش هاي آن در مناصب رده بالاي اتحاديه، نمودي از اين مسئله است. هر چند كه اتحاديه اروپا براي نمايش وحدت داخلي همچنان اين كشور را تحمل كرده و چنان وانمود مي كند كه به عنوان بخشي از اتحاديه اروپا به همكاري با آن ادامه مي دهد.

مولف : سيد مهدي لنكراني
https://siasatrooz.ir/vdccmpqe.2bqm48laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی