خاورميانه كه زماني به دليل برخورداري از منابع انرژي و نيز مسئله فلسطين محور تحولات جهاني بود در ماههاي اخير با محوريت جديدي كانون توجهات بين المللي گرديده است. مردم كشورهاي عرب شمال آفريقا و حوزه خليج با محوريت تونس، ليبي،مراكش، مصر، اردن ، يمن، بحرين براي پايان دادن به نظامهاي غير مردمي و وابسته به آمريكا قيام كردند. قيامهايي كه در كشورهايي مانند تونس، مصر و ليبي به سرنگوني بن علي، مبارك و قذافي به نتيجه نسبي رسيده است.
نكته قابل توجه در اين تحولات رويكردهاي مغرضانه غرب و متاسفانه همراهي برخي از كشورهاي عربي با خواستههاي غرب عليه جمهوري اسلامي ايران است. با اوج گيري قيامهاي مردميدر كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و شمال آفريقا، دور جديدي از فرافكنيهاي برخي از كشورهاي عربي و غربي براي منفي نشان دادن نقشايران دراين تحولات آغاز شد. محافل رسانهاي و سياسي غربي به صورت مستقيم و يا با تحريك سياستمداران و محافل رسانههاي عربي، به زعم خود بر آن بوده اند تا چنان وانمود سازند كهايران به دنبال مداخله در امور داخلياين كشورها است. رويكردي كه محور آن را به چالش كشاندن جايگاه منطقهاي ايران و انحراف افكار عمومي از حقايق حاكم بر منطقه تشكيل ميدهد.
مواضع ادعايي
از زمان قيام مردمي در كشورهاي عرب حوزه خليج فارس و شمال آفريقا ادعاهاي غرب عليه جمهوري اسلامي نيز آغاز گرديد كه دامنه آن به نشست شصت و ششمين سالگرد سازمان ملل متحد نيز رسيد.
در اين نشست افرادي مانند باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا، كامرون نخست وزير انگليس و... ادعاهاي خويش عليه جمهوري اسلامي ايران را مطرح و حتي به نحوي خواستار تغيير نظام در ايران و مقابله جهاني با جايگاه منطقهاي جمهوري اسلامي شدند.
البته اين ادعاها پيش از اين نيز مطرح شده بود. ادعاهاي گيتس وزير دفاع سابق آمريكا درباره نقشايران در تحولات عراق و افغانستان، رويكرد نخ نما شده كنگره آمريكا به اعمال تحريمهاي جديد عليهايران به بهانه مقابله با دخالت تهران در منطقه، اظهارات ضدايراني هيگ وزير خارجه انگليس در ديدار با مقامات عربستاني، ادعاي محافل رسانهاي غرب براي توجيه فروش تسليحات به عربستان به نام تقويتاين كشور در برابرايران، فعال شدن محافل رسانهاي و سياسي غرب برايايجاد شكاف ميانايران و عربستان به عنوان دو كشور بزرگ و تاثيرگذار منطقه، اظهارات هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا كه به صراحت خواستار مقابله كشوهاي عربي با تكرار جمهوري اسلامي در اين كشورها گرديده و... تنها بخشهاي كوچكي از تحركات اخير غرب برايايجاد فضاي منفي عليه جمهوري اسلاميايران است.
اين ادعاها در حالي مطرح شده كه مواضع مقاماتايراني و بستههاي پيشنهادي آنها براي حل چالشهاي منطقه از جمله پايان بحرانهاي ايجاد شده در كشورهاي عربي منطقه نشان ميدهد، جمهوري اسلاميايران نه تنها سوء نيتي در قبال همسايگان نداشته، بلكه تلاش دارد تا از تمام ظرفيتهاي خود براي برقراري ثبات و آرامش دراين كشورها استفاده كند؛ چارچوبي فراگير كه هم خواستهها و مطالبات مردميرا به همراه داشته باشد و هم دوام و ثبات را براي دولتهاي منطقهايجاد نمايد. جمهوري اسلامي ايران طرحهاي متعددي را براي تحقق اين مهم ارائه و حتي رايزنيهاي گستردهاي نيز با كشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي داشته است.
با توجه بهاين مسائلاين سوال مطرح ميشود كه چرا محافل رسانهاي و سياسي غربي و متاسفانه برخي كشورهاي عربي همچنان به دنبال پنهان سازي اين حقايق و منفي نشان دادن نقشايران ميباشند؟ در پاسخ بهاين پرسش چند نكته قابل تأمل است.
تفاوت ديدگاه
فرافكني هاي غرب عليه جمهوري اسلامي ايران را ميتوان در تفاوت ديدگاه طرفين به تحولات منطقه مشاهده كرد.
الف) نگاه به روابط دولتها و ملتها
جمهوري اسلاميايران همواره بر اصل حاكميت مردم بر جامعه تأكيد داشته و دراين راستا نيز در مذاكرات خود با سران منطقه بر لزوم رويكرد به خواستههاي مردميتأكيد دارد. جمهوري اسلامي، مردم سالاري و توجه به مطالبات مردمي را اصلي مهم دانسته كه ميتواند دوام دولتها را به همراه داشته باشد. ايران در حالياين امر را مورد تأكيد قرار ميدهد كه كشورهاي غربي رويكرد سران عرب بهاين مهم را مغاير با اهداف استعماري خود ميدانند. لذا با هر ابزاري مانع از پذيرش پيشنهادهايايران از سوي سران عرب ميشوند. سران غرب با ايجاد شكاف ميان ملتها و دولتها منافع استعماري خود را پيگيري كردهاند كه نمود آن را در سراسر جهان از جمله در كشورهاي عربي ميتوان مشاهده كرد. در اين چارچوب است كه سران غرب از آغاز قيامهاي مردمي در اين كشورها، هرگز طرحي براي مصالحه ميان مردم و دولتمردان ارائه نكرده و همواره از مشت آهنين حمايت كردهاند. سياستي تفرقه افكنانه كه در آن تلاش شده تا شكاف ميان دولتها و ملت ها مانع از برقراري ثبات و اقتدار ملي كشورها شود. جمهوري اسلامي ايران همواره تاكيد دارد كه قدرت دولت ها برگرفته از ملت ها است و سران عرب نيز بايد در اين مسير حركت كنند اما غرب نظامي گري و وابسته بودن به غرب را عامل اقتدار معرفي كرده كه نتيجه آن نيز شكاف عميق ميان ملت ها و دولتهاي عربي بوده است.
ب) همگرايي و جدايي منطقهاي
جمهوري اسلاميايران در توصيههاي خود به سران منطقه، همواره بر اصل اتحاد و وحدت منطقهاي و دوري از آمريكا و صهيونيستها تأكيد داشته است. با توجه به نگاه منفي مردم منطقه به آمريكا و صهيونيستها، همگرايي دولتها بااين خواست مردم، مسلماً ميتواند به عامل بقا و حمايت مردمياز عملكردهاي آنها منجر شود.
جمهوري اسلاميايران همواره در مذاكرات خود با سران عرب و مواضعي كه در قبال تحولات آنها اتخاذ كرده، اصل دوري از نسخههايي را كه غرب براي منطقه تجويز كرده، مورد تأكيد قرار داده است. با توجه به اينكه، اين مهم منافع غرب و صهيونيستها را تهديد ميكند، آنها با فرافكني به دنبال دور ساختن سران عرب، از پيامهاي وحدت گرايانه و ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي، ايران هستند.
نكته اساسي آنكه ملتهاي منطقه پيامهاي انقلاب اسلامي و آنچه جمهوري اسلامي از وحدت منطقه مورد تاكيد قرار ميدهد را از اصول قيام خود قرار دادهاند. برگزاري تظاهرات ميليوني بعد از نماز جمعه، تاكيد بر لزوم دوري از آمريكا و مقابله با رژيم صهيونيستي ، احياي ارزشهاي ديني و اسلامي در ساختار اسلامي و... نشانگر بيداري اسلامي در منطقه است كه جمهوري اسلامي ايران همواره آنها از اركان وحدت منطقه دانسته و خواستار حركت همسايگان در اين مسير گرديده است. مسيري كه نتيجه آن استقلال و پيشرفت كشورهاي منطقه و پايان حاكميت نظام سلطه و اشغالگران بر منطقه و قدس خواهد بود.
مسلما تجلي اين اصول به معناي پايان منافع بيگانگان در منطقه است لذات نظام سلطه با فرافكني عليه ايران سعي دارد تا از يك سو بر حركت عظيم ملت ها در اين مسير سرپوش گذارد و از سوي ديگر با ايجاد شكاف ميان ايران و دولتهاي منطقه مانع از تحقق اين مهم شود.
هراس غرب از اين مسئله زماني آشكارتر ميشود كه هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا در سفر به منطقه صراحتا اعلام كرده بود" سران عرب بايد مانع از تكرار جمهوري اسلامي ديگري در منطقه شوند". اين هراس چنان ابعاد گستردهاي به خود گرفته كه سران آمريكا و اروپا در كنار برخي كشورهاي عربي به زعم خود تحكيم اتحاد شوراي همكاري خليج فارس با عضويت اردن و مراكش را به نام مقابله با نفوذ ايران در منطقه اجرا كردند. و در موردي ديگر در قبال مصر در كنار مداخله و حتي فتنه انگيزي قومي در اين كشور، از اعطاي ميلياردها دلار كمك مالي به اين كشور با هدف دوري آن از ايران سخن به ميان آوردند در حالي كه ملت مصر همواره ايران را دوست كشورشان عنوان بر لزوم توسعه روابط با ايران و جبهه مقاومت تاكيد كردهاند. آنها آمريكا و رژيم صهيونيستي را دشمن اصلي خويش عنوان و بر قابله با آنها تاكيد كردهاند.
ج) همسويي با خواست ملتها
از تفاوتهاي قابل توجه ميان نگاه ايران و غرب به تحولات منطقه را در نحوه نگرش طرفين به مطالبات مردمي ميتوان مشاهده كرد.
كشورهاي غربي بر لزوم اجراي الگوي لائيك و سكولار يا همان عدم دخالت دين و اسلام در امور سياسي و اجتماعي تاكيد كردند و الگوي غربي را به نوعي راه حل آينده اين كشورها عنوان ميكنند. مواضع آنها تا بدانجا پيش رفته كه حتي تلاش كردند تا از سفر دورهاي اردوغان نخست وزير تركيه به مصر و تونس و ليبي براي تحقق اين طرح بهره برداري كنند چنانكه وي به نيابت از غرب به ترويج سكولاريسم در اين كشورها پرداخت.
در طرف مقابل، جمهوري اسلامي بر اصل لزوم پذيرش خواستههاي مردمي در تحقق و اجراي اصول اسلامي در ساختار سياسي و اجتماعي تاكيد دارد. ملتهاي منطقه نشان دادهاند كه پذيرند الگوي غرب و سكولاريسم نبوده و بر اصل اسلام گرايي تاكيد دارند.
تاكيد ملتها بر تدوين قانون اساسي بر اساس اصول اسلامي و نيز آزادي فعاليت احزاب اسلامي گواهي بر اين مسئله است. در اين ميان غرب از رويكرد اسلام گرايانه ملتها در هراس است و به نوعي آن را تكرار جمهوري اسلامي ميداند لذا به دنبال مقابله با آن است.
هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا بارها ازجمله هنگام سفر به امارات و نيز در جمع اعضاي كنگره صراحتا اعلام كرده است كه سران عرب بايد با اجراي اصلاحات مانع از تكرار جمهوري اسلامي ايران در كشورهايشان شوند. اين مواضع مهر تاييدي است بر تفاوتهاي ديدگاهي ميان ايران غرب در قبال قيامهاي مردمي كشورهاي عربي و تلاش غرب براي مقابله با همگرايي ملتهاي منطقه با جمهوري اسلامي است.
كلام آخر
با توجه به آنچه ذكر شد ميتوان گفت كه نگاهايران بهاين تحولات، نگاهي مردمي همراه با تعامل با دولتها است كه بر اساس توجه به خواستههاي مردمي و دوري دولتها از نسخههاي تجويزي غرب براي سياست داخلي و خارجياين كشورها است؛ اموري كه ميتواند محيطي دموكراتيك و مردم سالارانه براي كشورهاي منطقه و جايگاهي همگام با حمايتهاي مردمي براي سران عرب به همراه داشته باشد.
اين است حقيقت نگاه جمهوري اسلاميايران به تحولات و آينده كشورهاي منطقه كه غرب نگران از دستاوردهاي پذيرش اين حقيقت از سوي منطقه -كه همانا تحقق بخش عدالت و پيشرفت منطقه است- با فرافكني به دنبال پنهانسازي و وارونه جلوه دادن آن است تا با فريب افكار عمومي و دولتهاي منطقه، اهداف سلطه طلبانه خويش را محقق سازد.
اقداماتي فرافكنانه به دليل بيداري ايجاد شده در منطقه و اصرار ايران بر روابط مسالمت آميز با دولتها و ملتهاي همسايه با ناكامي همراه شده است.
در اين ميان ملتهاي منطقه نيز با رويكرد به الگوگيري از الگوهاي انقلاب اسلامي ايران، تاكيد بر مقابله با آمريكا و صهيونيستها ، اصرار بر توسعه روابط با جمهوري اسلامي و ملت بزرگ ايران، تاكيد بر لزوم اجراي شريعت اسلامي در كشورشان و عدم پذيرش انديشههاي ضد اسلامي و... نشان دادهاند كه تحركات ضد ايراني غرب بي نتيجه بوده و ملتهاي بيدار و آگاه منطقه جمهوري اسلامي را الگوي خويش براي رسيدن به حقوق از دست رفته خود ميدانند.
حقوقي كه با رويكرد به وحدت و تجربيات كشورهايي چون ايران و جبهه مقاومت در كنار دوري از نظام سلطه به دنبال تحقق آن هستند و در كشورهايي مانند مصر، تونس و ليبي به اين مهم دست يافتهاند كه خشم و هراس غرب را به همراه داشته است بويژه اين كشورها مقاومت را الگوي قيامشان اعلام كردهاند و دموكراسي ادعايي غرب را عامل مشكلات و چالشهاي خود معرفي و بر مقابله با آن تاكيد دارند.