«بیوتروریسم» رفتار تروریستی مدرن عصر حاضر است که آمریکاییها در این راه پیشقدم هستند.
نمونههای زیادی در جهان وجود دارد که آمریکا از طریق بیوتروریسم، مخالفان خود را از بین برده است، حتی افرادی که به گونهای یا با سیاستهای آمریکا همخوانی ندارند یا نخبه و نابغه علمی محسوب میشوند از گزند بیوتروریسم در امان نیستند چرا که چنین افرادی با ملیت غیرآمریکایی، هر چند در آمریکا زندگی میکرده و در آن وقت به کارهای علمی و پژوهشی میپردازند، نمیتوانند بیش از آنچه که آمریکا تعیین کرده پیش بروند، چنین فرد و افرادی پیش از همه، یک خارجی است و نام او به عنوان یک آمریکایی برده نمیشود.
مرحوم مریم میرزاخانی نابغه ریاضی ایرانی که دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف بوده است، مدارج علمی را بسیار سریع سپری کرد و موفق به دریافت جایزه فیلدز شد. بازتاب پیشرفت علمی او در ریاضیات زبانزد دنیا شده بود. هر چند او استاد دانشگاه استنفور آمریکا بود، اما ملیت و خاستگاه او ایرانی بود.
باید به این نکته توجه داشت که هوش سرشار و بینظیر فردی چون مریم میرزاخانی در ایران شکوفا شده بود، اما نباید از سهلانگاری مسئولین آموزش عالی کشور هم چشمپوشی کرد که باعث فرار چنین مغزهایی میشوند. ضعف در حمایتهای مناسب و کامل از نخبگان کشور و رفتن به دیگر کشورهای دنیا همچون آمریکا، عاملی درونی دارد. در غیر این صورت نخبگان و نوابغ کشور اگر در داخل با حمایت روبرو شوند قطعا عزم سفر نخواهند کرد.
اما موضوع بیوتروریسم که به آن اشاره شد، چه ارتباطی با مرحوم مریم میرزاخانی میتواند داشته باشد؟ او به سرطان سینه دچار شده بود. سرطانی که براساس پیشرفتهای پزشکی در صورت درمان و مداوا، میتواند از بین برود اما سرطان او به دیگر نقاط بدن نیز سرایت کرده بود، اصطلاحا در علم پزشکی به آن «متازناز» میگویند. اما چرا کار او به این مرحله کشیده شد؟ آیا در آمریکا توان مداوا و درمان سرطان سینه مریم میرزاخانی وجود نداشت؟!
یکی از نمونههای اقدام به «بیوتروریسم» را میتوان نادر طالبزاده مثال زد، او براثر دریافت ویروسهای بیماریزا، مدتی را در شرایط بیماری سخت به سر برد و اکنون هم تحت درمان است اما پزشکان به خاطر نوع ویروس بیماریزا، به طور قطعی نتوانستهاند نوع بیماری را تشخیص دهند.
زمانی که فیدل کاسترو رهبر فقید کوبا زنده بود، سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» اقداماتی را برای ترور او انجام داد، اما هیچگاه موفق نبود، یکبار علیه او ازیک واکس کفش آلوده به ویروس استفاده شد که این اقدام تروریستی آشکار شد و کاسترو از گزند آن در امان ماند. در سال ۱۳۷۳ نیز مرحوم حسینی شاهرودی نماینده مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی در سفر به آمریکا برای شرکت در اجلاس بانک جهانی از سوی پلیس آمریکا بازداشت و مدت ۳۰ ساعت را در زندان به سر برد و پس از بازگشت به ایران در زمان بسیار کوتاهی به پنج نوع سرطان مبتلا شد و اقدامات درمانی برای بهبود او کارساز نبود.
به همین خاطر باید مرگ مرحوم میرزاخانی نابغه ریاضی ایرانی را مشکوک دانست، حاکمیت آمریکا هیچگاه نمیتواند پیشرفتهای یک نخبه غیرآمریکایی را تحمل کند، همه دستاوردهای چنین شخصی از مغز متفکر یک فرد ایرانی نشات گرفته نه یک آمریکایی، پس برای حاکمیتی همچون ایالات متحده از بین بردن یک نخبه و نابغه پس از بهرهگیری از او، کار آسانی است.
باید آمریکا را متهم به اقدام تروریستی بیولوژیک علیه مرحوم خانم مریم میرزاخانی کرد. آمریکایی که جمهوری اسلامی ایران را به اقدامات فراوان متهم میکند، در حالی که خود بزرگترین مجرم و جنایتکار دنیا است، باید پاسخگوی مرگ یک نابغه ایرانی باشد.
سیاوش کاویانی