ایالات متحده آمریکا که زمانی خود را مهد دموکراسی مینامید این روزها درحالی برای انتخابات آبان ماه آماده میشود که ترامپ و بایدن نامزدهای جمهوریخواه و دموکرات برای کسب رای به هر ابزاری چنگ میزنند. نوع رفتارهای دو حزب نشان میدهد که در کنار انحصار طلبی حزبی و جلوگیری از ورود سایر جریانهای سیاسی به انتخابات، بلوغ و عقلانیت سیاسی از میان آنها رخت بربسته و گویی کودکانی نابالغ و هیجان زده به رقابت میپردازند.
فضای تخریب شدید و به کار بردن الفاظ غیراخلاقی و اصرار بر به آشوب کشاندن کشور در صورت عدم پیروزی در انتخابات، نمودهایی از این رفتار کودکانه است. نکته مشترک در مواضع هر دو نامزد، تاکید آنها بر مقابله با جمهوری اسلامی ایران است چنانکه بایدن از اجرای سیاست هوشمندانه برای به زانو درآوردن ایران میگوید و ترامپ نیز خود را پیروز تحریم و فشار حداکثری میداند. نکته قابل توجه در میان مواضع بایدن و ترامپ، سخنان ضد ایرانی ترامپ است که در کنار اعلام ادعای طرح ایران برای ترور سفیر آمریکا در آفریقای جنوبی ادعای پاسخ به هر تهدید ایران یا قدرت هزار برابری را مطرح نموده است. این ژست به ظاهر پیروزمندانه از سوی ترامپ در حالی مطرح شده است که در قبال آن چند نکته قابل توجه است:
نخست آنکه ترامپ ترور سفیر آمریکا در آفریقای جنوبی را پاسخ ایران در برابر آمریکا عنوان میکند و سعی دارد تا توان ایران را در حد یک ترور ساده تقلیل دهد حال آنکه ایران برای هدف قرار دادن منافع آمریکا نیازی به چنین اقدامیندارد چرا که با توان موشکی هر لحظه اراده کند میتواند این مهم را انجام دهد. به عنوان نمونه وقتی تروریستها مجلس شورای اسلامی را هدف قرار دادند جمهوری اسلامی با موشک، مقر آنها در دیرالزور را با خاک یکسان کرد. زمانی که آمریکا سردار سلیمانی را ترور کرد، ایران عین الاسد را موشک باران کرد، وقتی پهپاد آمریکایی حریم ایران را نقض کرد توسط پدافندها ایران سرنگون شد. زمانی که انگلیس نفت کش ایرانی را در یک دزدی دریایی آشکار، متوقف کرد، مجبور شد تا تاوانش را در توقیف نفت کشش در خلیج فارس بدهد. دوم آنکه ترامپ میزان واکنش ایران به ترور سردار سلیمانی را در حد یک سفیر ناچیز و بی اهمیت تقلیل میدهد حال آنکه گویی ترامپ فراموش کرده است که واکنش اولیه ایران، موشک باران عین الاسد بود و رسما اعلام کرده است که حداقل خون بهای سردار سلیمانی، اخراج آمریکا از منطقه است. سوم آنکه ترامپ در حالی از پاسخ هزار برابری میگوید که ۴۰ سال پیش صدام و رژیم بعثی عراق نیز توهم توان هزار برابری را داشتند و از رسیدن به تهران طی ۳ روز سخن میگفتند. به رغم حمایت ۳۵ کشور از رژیم بعثی، آن ۳ روز ۸ سال به طول انجامید در حالی که صدام هرگز دستش به یک وجب از خاک ایران هم نرسید. رویای صدام در حالی محقق شد که امروز پس از چهل سال جمهوری اسلامی نه تنها توهم هرگونه حمله به ایران را از سر دشمنانش بیرون رانده که با توان دفاعیاش توانسته متحدان خود در منطقه را نیز حفظ نماید. اذعان ترامپ به طرح ترور بشار اسد رئیس جمهور سوریه پس از ۹ سال جنگ افروزی در این کشور، خود سندی بر برتری ایران در حوزه نظامی است که در کنار امنیت خود امنیت متحدانش را نیز حفظ کرده است.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که توهمات ترامپ علیه ایران برگرفته از فضای مسموم و غیراخلاقی حاکم بر انتخابات آمریکا است حال آنکه افرادی همچون صدام که رویای سلطه بر ایران را داشتند با رویایشان راهی قبرستان شده اند و این سرنوشت توهم زدگانی است که بخواهند رویای سلطه بر ایران را در سر داشته باشند و ترامپ نیز با چنین افکاری گزینه ای جز به صدام پیوستن در قبرستان نخواهد داشت.
نویسنده: قاسم غفوری