مذکرات برای چگونگی آغاز دوباره نشستهای برجامی میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۴ در حالی اواخر هفته میان علی باقری معاون سیاسی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و انریکه مورا معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در بروکسل برگزار میشود که برخی از کشورهای غربی همچنان همان توهمات فشار حداکثری برای امتیاز خواهی را اجرا میسازند که از آن جمله میتوان به رفتارهای فرانسه اشاره کرد. در همین چارچوب طی روزهای اخیر وزارت خارجه فرانسه بدون اشاره به نقض مکرر برجام توسط غرب، از ایران خواسته است که از نقض این توافق دست بردارد. این ادعاها در حالی مطرح میشود که جهانیان اذعان دارند که این طرف غربی بوده است که با عدم اجرای تعهدات برجامی زمینه ساز به بن بست رسیدن مذاکرات شده است. در همین حال اخیرا بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده است که هیچ گزینهای جز مذاکره در قبال ایران وجود ندارد. با توجه به این شرایط این سوال مطرح است که چرا پاریس به رفتارهای نخ نما شده و غیر سازنده آن هم در آستانه مذاکرات ادامه میدهد؟ چرایی رفتار فرانسویها از چند منظر قابل پردازش است:
نخست آنکه نگاهی به وضعیت مکرون رئیس جمهور فرانسه نشان میدهد که وی در حالی برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲ آماده میشود که نظر سنجیها از شکست قطعی وی حکایت دارد بویژه اینکه مسائلی همچون تحقیر شدن فرانسه در اقدام انگلیس و آمریکا در امضای توافق با استرالیا برای ساخت زیر دریایی هستهای برای این کشور که ضرری ۹۰ میلیارد دلاری را به پاریس تحمیل کرد و نیز فرار خفت بار فرانسه در کنار آمریکا و ناتو از افغانستان بر این وضعیت بحرانی دامن زده است. در چنین شرایطی میتوان گفت که مکرون با برخی اقدامات رادیکالی در عرصه داخلی نظیر تشدید محدودیتها علیه مسلمانان در لوای قوانین فرهنگی برای جلب نظر راست گرایان افراطی، اعتراف به جنایت فرانسه علیه الجزایریها با محوریت کسب آرای آفریقایی تبارها، افزایش نقش آفرینی در قبال اتحادیه اروپا بویژه پس از کنارهگیری مرکل از صدراعظمی آلمان با محوریت ادعای لزوم تشکیل ارتش مستقل اروپایی و... سعی در قدرت نمایی پوشالی دارد تا شاید با این حربه بتواند از تکرار سرنوشت اولاند و سارکوزی یعنی رئیس جمهور یک دورهای بودن جلوگیری نماید.
دوم آنکه فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران از یک سو در توهم امتیازگیری است و از سوی دیگر عملکردهای منطقهای جمهوری اسلامی را مغایر با اهداف و سلطه گری استعمارگرایانه خود میداند. با توجه به اینکه فرانسه در دوران دولت یازدهم و دوازدهم (دولت تدبیر و امید) در قالب پلیس بد علیه مذاکرات توانست امتیازاتی را بویژه در حوزه اقتصادی کسب نماید این مسئله مطرح است که سران این کشور همچنان در توهم تکرار آن دوران در دولت سیزدهم هستند و تصور میکنند که با رویکرد خصمانه میتوانند امتیازات ویژهای دریافت نمایند. البته نباید فراموش کرد که پاریس نیم نگاهی نیز به لابی صهیونیستی و برخی کشورهای عربی همچون امارات و عربستان نیز دارد تا در لوای ایران هراسی از یک سو حمایت لابی صهیونیستی در انتخابات را کسب نماید و از سوی دیگر کشورهای عربی را سرکیسه نماید. خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان و عدم تعهدپذیری آن در قبال متحدانش، کشورهای عربی را به یافتن متحدان جدید سوق داده است که نتیجه آن رقابت میان کشورهایی همچون انگلیس و فرانسه برای گرفتن جایگاه آمریکاست. در همین حال فرانسه ایران را زمینه ساز شکست طرحهای سلطه گرایانهاش در غرب آسیا میداند بویژه اینکه ارسال سوخت از ایران برای لبنان رسما سیاست پاریس برای فشار اقتصادی و سیاسی برای سلطه بر این کشور را ناکام ساخت. این شکست چنان برای فرانسه سنگین بوده است که اکنون این سناریو مطرح است که این کشور به رغم اختلافات گسترده با انگلیس، آمریکا، امارات و سعودی با آنها در دخالت در انتخابات عراق و سوق دادن این کشور به بحرانهای پسا انتخابات همراه شده است تا در کنار افغانستان و قفقاز، ایران را در این بعد نیز با چالش منطقهای مواجه سازد.
به هر تقدیر آنچه در عملکردهای فرانسه در قبال مذاکرات و جمهوری اسلامی مشاهده میشود در کنار آنکه بخشی از آن ناشی از بحرانهای داخلی مکرون میباشد، در چارچوب توهمات قدیمی فرانسه مبنی بر امتیازگیری در لوای پلیس بد قابل تعریف است. رفتاری که باید اشتباه محساباتی همراه است و آن اینکه دولت سیزدهم بر خلاف دولت یازدهم و دوازدهم در عمل نشان داده است که از گره زدن اقتصاد کشور به برجام دوری گزیده و مذاکرات در اولویت سیاستهای آن قرار ندارد و پذیرنده هیچ کشوری از جمله فرانسه نخواهد بود و رفتارهایی همچون عملکرد پاریس کورتر شدن گره مذاکرات هیچ نتیجهای به همراه ندارد در حالی که جمهوری اسلامی به توسعه توان هستهای نیز ادامه میدهد و این کشورها جز کنار نهادن توهمات گذشته گزینهای در پیش رو ندارند.
نویسنده: قاسم غفوری
نخست آنکه نگاهی به وضعیت مکرون رئیس جمهور فرانسه نشان میدهد که وی در حالی برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲ آماده میشود که نظر سنجیها از شکست قطعی وی حکایت دارد بویژه اینکه مسائلی همچون تحقیر شدن فرانسه در اقدام انگلیس و آمریکا در امضای توافق با استرالیا برای ساخت زیر دریایی هستهای برای این کشور که ضرری ۹۰ میلیارد دلاری را به پاریس تحمیل کرد و نیز فرار خفت بار فرانسه در کنار آمریکا و ناتو از افغانستان بر این وضعیت بحرانی دامن زده است. در چنین شرایطی میتوان گفت که مکرون با برخی اقدامات رادیکالی در عرصه داخلی نظیر تشدید محدودیتها علیه مسلمانان در لوای قوانین فرهنگی برای جلب نظر راست گرایان افراطی، اعتراف به جنایت فرانسه علیه الجزایریها با محوریت کسب آرای آفریقایی تبارها، افزایش نقش آفرینی در قبال اتحادیه اروپا بویژه پس از کنارهگیری مرکل از صدراعظمی آلمان با محوریت ادعای لزوم تشکیل ارتش مستقل اروپایی و... سعی در قدرت نمایی پوشالی دارد تا شاید با این حربه بتواند از تکرار سرنوشت اولاند و سارکوزی یعنی رئیس جمهور یک دورهای بودن جلوگیری نماید.
دوم آنکه فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران از یک سو در توهم امتیازگیری است و از سوی دیگر عملکردهای منطقهای جمهوری اسلامی را مغایر با اهداف و سلطه گری استعمارگرایانه خود میداند. با توجه به اینکه فرانسه در دوران دولت یازدهم و دوازدهم (دولت تدبیر و امید) در قالب پلیس بد علیه مذاکرات توانست امتیازاتی را بویژه در حوزه اقتصادی کسب نماید این مسئله مطرح است که سران این کشور همچنان در توهم تکرار آن دوران در دولت سیزدهم هستند و تصور میکنند که با رویکرد خصمانه میتوانند امتیازات ویژهای دریافت نمایند. البته نباید فراموش کرد که پاریس نیم نگاهی نیز به لابی صهیونیستی و برخی کشورهای عربی همچون امارات و عربستان نیز دارد تا در لوای ایران هراسی از یک سو حمایت لابی صهیونیستی در انتخابات را کسب نماید و از سوی دیگر کشورهای عربی را سرکیسه نماید. خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان و عدم تعهدپذیری آن در قبال متحدانش، کشورهای عربی را به یافتن متحدان جدید سوق داده است که نتیجه آن رقابت میان کشورهایی همچون انگلیس و فرانسه برای گرفتن جایگاه آمریکاست. در همین حال فرانسه ایران را زمینه ساز شکست طرحهای سلطه گرایانهاش در غرب آسیا میداند بویژه اینکه ارسال سوخت از ایران برای لبنان رسما سیاست پاریس برای فشار اقتصادی و سیاسی برای سلطه بر این کشور را ناکام ساخت. این شکست چنان برای فرانسه سنگین بوده است که اکنون این سناریو مطرح است که این کشور به رغم اختلافات گسترده با انگلیس، آمریکا، امارات و سعودی با آنها در دخالت در انتخابات عراق و سوق دادن این کشور به بحرانهای پسا انتخابات همراه شده است تا در کنار افغانستان و قفقاز، ایران را در این بعد نیز با چالش منطقهای مواجه سازد.
به هر تقدیر آنچه در عملکردهای فرانسه در قبال مذاکرات و جمهوری اسلامی مشاهده میشود در کنار آنکه بخشی از آن ناشی از بحرانهای داخلی مکرون میباشد، در چارچوب توهمات قدیمی فرانسه مبنی بر امتیازگیری در لوای پلیس بد قابل تعریف است. رفتاری که باید اشتباه محساباتی همراه است و آن اینکه دولت سیزدهم بر خلاف دولت یازدهم و دوازدهم در عمل نشان داده است که از گره زدن اقتصاد کشور به برجام دوری گزیده و مذاکرات در اولویت سیاستهای آن قرار ندارد و پذیرنده هیچ کشوری از جمله فرانسه نخواهد بود و رفتارهایی همچون عملکرد پاریس کورتر شدن گره مذاکرات هیچ نتیجهای به همراه ندارد در حالی که جمهوری اسلامی به توسعه توان هستهای نیز ادامه میدهد و این کشورها جز کنار نهادن توهمات گذشته گزینهای در پیش رو ندارند.
نویسنده: قاسم غفوری